- تعریف مدل چیست؟ انواع مدلهای ارتباطی را نام برده توضیح دهید.
تقسیمبندی دوران ارتباطی مارشال مک لوهان با توجه به حواس را شرح دهید.
ارتباط را تعریف کنید.
تقسیمبندی دیوید رایزمن به لحاظ شکل و الگوهای ارتباطی را شرح دهید.
تقسیمبندی جوامع از نظر فردینان تونیس را شرح دهید.
ویژگیهای ارتباط جمعی کدامند؟
فرمول خاص لاسول در مطالعات مربوط به ارتباطات را بنویسید؟
وسایل ارتباطی کدامند؟
خصوصیات جوامع تودهوار را نام ببرید؟
ویژگیهای وسایل ارتباط جمعی نوین کدامند؟
تبلیغات سیاسی، امروزه در چند سطح مطرح است توضیح دهید.
دیدگاههای فردیناند تونیس در خصوص ارتباطات را شرح دهید.
دیدگاههای دیوید رایزمن در خصوص ارتباطات را شرح دهید.
دیدگاههای مارشال مک لوهان در خصوص ارتباطات را شرح دهید.
مک لوهان وسایل ارتباطی را از نظر حرارت به چند دسته تقسیم می کند با ذکر مثال شرح دهید.
نقش وسایل ارتباط جمعی در گذراندن اوقات فراغت را شرح دهید.
ویژگی های مطبوعات (ساختارسازمانی ،محتوای پیام ،نوع مخاطبان ، نوع انتشار ) را شرح دهید.
ویژگی های رادیو ( ساختارسازمانی ، محتوای پیام ،نوع مخاطبان ، نوع انتشار) را شرح دهید.
ویژگی های تلویزیون ( ساختارسازمانی ، محتوای پیام ،نوع مخاطبان ، نوع انتشار) را شرح دهید.
فرق ارتباط مستقیم و غیرمستقیم را بیان کنید.
-چرا وسائل ارتباط جمعی در جهان معاصر اهمیت دارند؟
تفاوت بین ارتباط شخصی مستقیم و ارتباط غیر مستقیم را توضیح دهید.
- تفاوت و تازگی های ارتباط جمعی نسبت به ارتباطات سنتی را نام برده و یکی را به دلخواه توضیح دهید.
-مهمترین مشخصات جوامع توده وار را نام برده و یکی را توضیح دهید.
- انبوه خلق را توضیح دهید و انواع آنرا نام ببرید.
-تفاوت همگان را با انبوه خلق بیان کنید.
-مشخصات کیفی توده را ذکر کرده و توضیح دهید.
-آیا وسائل ارتباطی نوین بر توده وار سازی جوامع کمک میکنند و یا به گونه گون سازی آن؟ توضیح دهید.
-مشخصات مختلف وسائل ارتباط جمعی را نام برده و یکی را به دلخواه توضیح دهید.
-ویژگی های تئاتر را به عنوان یک رسانه ارتباط جمعی در زمینه تفاوت «طرز انتشار»، با سایر وسائل ارتباط جمعی مقایسه نمائید.
-ویژگی های تئاتر را به عنوان یک رسانه رتباط جمعی در زمینه «پیام و شرایط دریافت آنها» با سایر وسائل ارتباط جمعی مقایسه نمائید.
امروز و دیروز کامنت های خصوصی زیادی از مخاطبان عزیزمان به دستمان رسیده که حکایت از سفر اعضای شورا به جزیره کیش با پول بیت المال بوده که یکی از کامنت های مخاطبان رو منتشر کردیم. و بر اعضای شورای شهر این حق رو قائلیم که اگه جوابیه در این مورد داشتند به مخاطبان عزیز سلماس نیوز اعلام نمایند.
سفر نمایندگان مردم در شوراها به کیش
5نفر از شوراها به نمایندگی از مردم مستضعف سلماس با پول بیت المال الان در حال خوش گذرانی هستند آخه نمی دانم که سلماس چه سنخیتی با جزیره کیش دارد ؟نکنه عزیزان میخواهند پدیده شاندیز بیارند یا جزیره ای در سلماس درست کنند !!!آقایان رجبی رسولی ورمرزیار رسول نژاد ذاکری و سه نفر از کارمندان شهرداری رویاهای مردم سلماس را در جزیره رویایی کیش فراموش نکنید .
خیلی معتقدند که خود میرباقری هم آنطور که باید «شاهگوش» را جدی نگرفته و حتی یک اپسیلون هم از دقت و توانایی که سر «مختارنامه» صرف کرده برای آن نگذاشته. در یک کلام می شود گفت که به نظر اکثر کاربران «شاهگوش»، سریال میرباقری نیست: «ما از آقای میرباقری، انتظار بیشتری داشتیم؛ سریال قوی نیست.» «سریال «شاهگوش» بد نیست اما واقعا در اندازه میرباقری نبود که چنین چیزی بسازد.»، «انتقاد دارم به کارگردانی اثر که اصلا در شأن آقای میرباقری نبود که چنین چیزی بسازد.»، «انتقاد دارم به کارگردانی اثر که اصلا در شأ« آقای میرباقری نبود. فیلمنامه هم که شبیه اکثر فیلمفارسی هایی هست که ساخته شده.»، «میرباقری به ساخت سریال های کیفی مشهور بود! منتظر قسمت های بعدی هستم ولی فک نکنم چیز بهتری از آب دربیاید.»
البته برخی از مخاطبان، نظراتشان را یک مقدار جزئی تر مطرح کرده اند و مثلا نسبت به ریتم کندو انتخاب بازیگران آن گلایه دارند: «من انتقاد دارم به ریتم کند سریال، به قصه نداشتن، به بازی بد حامد میرباقری، به نقشی که به اکبر عبدی دادین و اصلا مناسبش نبود و ...»، «سکانس های سریال واقعا طولانی ان، آدم خسته می شه از دیدنشون.» البته در کنار این نظرات، تعدادی از مخاطبان هم نوشته اند که کلا میرباقری کارش را بلد است و این کارش هم مثل کارهای قبلش خوب از آب درآمده.
2. مرجانه گلچین – تکرار مکررات
با اینکه مرجانه گلچین در دو قسمت اول، بار زیادی از وزن کمدی سریال را به دوش داشت و انتظار می رفت میرباقری، کاراکتر جدید و جذابی برایش خلق کند اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد و گلچین در نقش «گلاب»، یک بار دیگر کاراکتر کمدی همیشگی اش را تکرار کرد؛ کاراکتری که رضا عطاران سر «بزنگاه» آن را خلق کرد و از آن به بعد، به تیپ رایج گلچین در کمدی های بعدی تبدیل شد. این مسئله در همین دو قسمت اعتراض بسیاری از مخاطبان را هم برانگیخت.
برخی از مخاطبان در صفحه فیس بوک این سریال نوشته اند: «هنر کارگردان به اینه که بتونه از باتزیگش ارائه متفاوتی از نقش بگیره اگه قرار باشه تکرار نقش های قبلی باشه که چه فرقی بین کارگردانا هست؟» یا «مرجانه گلچین با اینکه عالی بازی می کنه اما تکرار مکرراته یعنی باید نویسنده ها نقشو متفاوت تر بنویسند یا مثلا کارگردان یه بازی متفاوت بگیرد.»
از این قبیل نظرات، در این صفحه زیاد به چشم می خورد. برخی مخاطبان هم نظر داده اند: «خیلی کلیشه ای هست شبیه نقش هایی هست که بازی کرده قبلا.» یا «متفاوت نبودند! مثل نقش های دیگشون بازی می کنن، تنوع در بازیشون ندیدم.» و همچنین «خانم گلچین دارن تکراری میشن. من خیلی دوستشون دارم ولی دوست ندارم ایوشن کلیشه ای بشن.» البته به نظر بعضی ها هم مرجانه گلچین به طور کلی بازیگر خوبی نیست اما اینجا آنطور که انتظار می رفت بازی خوبی ارائه نداده: «بازیش که کلا خوبه ولی اینجا اون طور نه.»
3. محسن تنابنده – یک آن و دیگر هیچ
گریم جالب «شب نما» و تقلیدش از خواننده لس آنجلسی با بازی محسن تنابنده، یکی از اتفاق های مهم «شاهگوش» بود و نقش بسیار مهمی روی جذب مخاطبان داشت و تا مدت ها سریال روی موج او سوار بود. اصلا خیلی هات فقط به خاطر همین یک کاراکتر، سراغ خرید آن رفتند. برخلاف انتظار اما اوج جذابیت این نقش، همان سکانس اول بود و با وجود بازی خوب تنابنده، نتوانست جذابیتش را ادامه دهد. با اینحال اما نقش «شب نما»، تنها نقشی بود که با انتقاد زیادی از سوی مخاطبان روبرو نشد. بیشتر مخاطبان در نظراتشان گفته بودند که گریم تنابنده، عامل اصلی موفقیت اوست اما با اینحال، تقلید از کیک خواننده مشهور، چندان هم کم حاشیه نبود.
برخی مخاطبان از این تقلید، شدیدا گلایه داشتند: «محسن تنابنده از جمله بازیگرانی ست که در هر نقشی ظاهر شود به بهترین وجه ممکن آن را ایفا می کند ولی در نقش شب نما متاسفانه اینگونه نبود. تقلید از یک خواننده واقعا کار درستی نبود واقعا متاسفم.»
غیر از قضیه تقلید از خواننده معروف، سایر نظرات به نسبت مثبت بودند: «در مورد جایگاه این نقش تو داستان الان نمی توان قضاوت کرد ولی اگر بنا رو روی بازی آقای تنابنده بگذاریم ایشون خیلی خوب بازی کردند.»، «از اول هم می شد حدس زد که تنابنده عالی بازی می کنه فقط زیاد خوب نتوانسته موقع خوندن آهنگ ها صداشو شبیه آن خواننده بکنه. با اینحال به نظرم بهترینه»، «من که فقط به خاطر تنابنده نگاه می کنم سریال رو...»
4. احمد مهران فر – کم حاشیه و کم انتقاد
احمد مهران فر، یکی از شخصیت های کم حاشیه سریال است. البته نه اینکه نقشش خیلی مورد توجه قرار گرفته باشد نه! اما به نسبت سایرین، انتقاد کمتری به بازی او وارد شده. البته خیلی ها هم نوشته بودند که مهران فر و تنابنده، وزنه اصلی سریال میرباقری هستند و اصلا به خاطر حضور آنها بوده که تصمیم به تماشای آن گرفته اند و اگر بازی آنها در سریال تمام شود، قید خریدش را می زنند.
از طرف دیگر در نظرسنجی صفحه اختصاصی این سریال در فیس بوک هم بیشتر مخاطبان، مهران فر را بهترین دانسته اند و به بازی با او اندکی اختلاف نسبت به محسن تنابنده، رأی مثبت داده اند. با این حال همه روی این نکته اتفاق نظر دارند که این کارکتر توسط میرباقری شکل نگرفته و مهران فر، کارکتر «ارسطو» را در این سریال تکرار کرده.
بیشتر مخاطبان معتقدند که میرباقری شخصیت ارسطو را عینان از داخل «پایتخت» دوربر کرده و گذاشته وسط «شاهگوش» حالا با یک مقدار بالا و پایین: «شخصیت صولت بیش از حد اغراق شده. ارسطو بهتر بود.»، «مهران فر و تنابنده نبودن عمرا سریال رو نمی خریدم». علاوه بر مهران فر، طناز طباطبایی هم از آن دست بازیگرانی است که انتقاد چندانی به شخصیتش در «شاهگوش» نشده غیر از اینکه بعضی ها نوشته اند آنطور که باید کار را جدی نگرفته و به نسبت سایر نقش ها، برایش وقت نگذاشته. نکته قابل توجه اینجاست که درباره نقش فرهاد اصلانی هم تا الان، انتقاد خاصی صورت نگرفته و بیشتر نظرها مثبت بود.
5. حامد میرباقری – نقطه ضعف سریال
بازی ضعیف حامد میرباقری در همین دو قسمت اول باعث شد تا بخش عمدهای از انتقادها به سمت او برود و بعضا دیگر ضعف های سریال چندان به چشم نیاید. اگر به بخش نظرسنجی سایت ها یا صفحه اختصاصی این سریال در فیس بودک سر بزنید، با حجم وسیعی از انتقادات و نظرات روبرو می شویئد که بیشتر از دو سومشان، بازیگر نقش امیرعلی را نشانه گرفته اند. این انتقادها تا جایی پیش رفته که بخش قابل توجهی از مخاطبان، کارگردان سریال را به دلیل انتخاب پسرش برای بازی در نقش اصلی به شدت سرزنش کرده اند: «یکی نیست به آقای میرباقری بگه چرا با این کارا خودتو بدنام می کنید؟! آخه مگه می شه بازیگر و هنرو به پسرتون تزریق کنید؟ واقعا متاسفم براتون آقای میرباقری».
یکی دیگر از معترضان نوشته: «حامد میرباقری چرا این نقش رو بازی کرد؟ چون پسر داود میرباقری هست؟ توی بخش خصوصی هم آیا پارتی بازی رواج داترته؟ خب بابا جان این بچه هنرپیشه نمی شه مگه زوره؟»
برخی مخاطبان هم پیشنهاد داده اند که حامد میرباقری برود و به طور آکادمیک یاد بگیرد: «اصلا بلد نیست بازی بکنه، پیشنهاد می کنم بازیگری رو به طور آکادمیک یاد بگیره» یا «خیلی مصنوعی و خشک بازی می کرد و اصلا نمی شد روش اسم بازیگر گذاشت.» البته آنطور که پیداست از قسمت سوم به بعد و تمرکز قصه روی اتفاق های درون کلانتری، نقش حامد میرباقری کمرنگ تر می شود. البته قطعا این نظرات منفی فراوان هم در کمتر شدن نقش این بازیگر کم تاثیر نیست.
6. شاهگوش – مخلوطی از کمدی های دیگران
جدای از انتقادهای مختلفی که به «شاهگوش» وارد شده، سریال کمدی میرباقری را می شود پازلی دانست متشکل از قطعات کارهای کمدی دیگران. بخش های کلانتری که به تعبیر خیلی ها قدرتمندترین بخش هاست و خود عوامل هم وزن بیشتری برای آنها قائلند را می توان نمونه ای کاملا اقتباسی از صحنه های «مومیایی 3» محمدرضا هنرمند دانست. تمام موقعیت های کمدی که میرباقری در این بخش خلق کرده، نمونه جذابترشان در کار هنرمند دیده می شد. همانطور که ماشین اختراعی طناز طباطبایی در قسمت اول، به تعبی ریکی از مخاطبان سایت کافه سینما، آدم را یاد فیلم «دیگه چه خبر» تهمینه میلانی می اندازد؛ موقعیت های کمدی که شاید در آن ایام به دلیل مقتضیات زمان ساختشان، جذاب به نظر می رسید اما الان در دهه 90، چندان جواب نمی دهد.
باز هم به نوشته یکی دیگر از کاربران، می شود گفت که «دوره اینجور فانتزی بازیا خیلی وقته که تموم شده.» اگر فارغ از تمام انتقادهای چند وقت اخیر، «شاهگوش» را فقط و فقط با خودش مقایسه کنیم و از تمام حواشی آن فاکتور بگیریم، می توانیم بگوییم که اگر میرباقری آن را در زمان «آدم برفی» و دهه هفتاد می ساخت، شاید نمونه قابل توجهی از آب درمی آمد.
با استناد به بسیاری از نظرات منتشر شده در سایت های مختلف می توان اینطور ارزیابی کرد که «شاهگوش» برای بیشتر مخاطبان، حکم یک علامت سوال بزرگ را دارد؛ علامت سوالی پشت این جمله معروف که: «آقای میرباقری چرا بعد از پروژه قدرتمند «مختارنامه»، سراغ کمدی «شاهگوش» رفتی؟»
پر واضح است که با توجه به ساختار و جایگاه صدا و سیما،فشار دولت روحانی بر آن،عملا یک بلوف است، اما از سوی دیگر برای پی بردن به صداقت رسانهی ملی، لزومی به داشتن آی کیوی بالا و دانستن علم سیاست و دیپلماسی و جامعه شناسی سیاسی نیست، فقط کافی است مخاطبان این رسانه حافظه و هوششان بیشتر از یک "ماهی" باشد و به یاد بیاورند همین دو سه سال پیش وضعیت اقتصاد و سیاست و فرهنگ و دستگاه دیپلماسی این مملکت چگونه بود؟ دوران قاجار و افشاریان و تیموریان و غزنویان نه، همین دو سه سال گذشته،سال 1390هجری شمسی!!
به یاد بیاورند که همین سازمان صدا و سیما، علیرغم سینه چاکی اش برای احمدی نژاد، نمی توانست بعضی از حرفهای ایشان را در سخنرانی های گهربارش پخش کند. کافی است پوشش سفرهای استانی احمدی نژاد و روحانی را با هم مقایسه کنیم! از ملودرام های پر از آب چشم احمدی نژاد رسیدیم به یک نمای چند ثانیه ای از استقبال مردم، کات به سخنرانی دکتر روحانی و تمام!
رسانه ای که نام بلند ملی را یدک میکشد، به راحتی تمام دستاوردهای دولت یازدهم در حوزهی اقتصاد و دیپلماسی را با قیمت بربری تاخت میزند و بصورت علنی به شعور مخاطبان خود توهین میکند. آن همه جملهی قصار و ماندگار هر روز بر زبان شکرشکن احمدی نژاد جاری میشد و دوستان صدا و سیما و برنامهی خبری بیست و سی از آن فیض نمی بردند، ولی یک عبارت "شیب ملایم" روحانی شده ترجیع بند روز و شب دوستانی که گویا دقیقا بعد از رفتن احمدینژاد دلواپس منافع ملی شدهاند.
کاش زمانی که کامران نجف زاده در میان تسخیر کنندگان سفارت انگلستان، خودش را به زور جا میکرد تا گزارشی مهیج از یک واقعه تاریخی را به تصویر بکشد، لحظه ای درنگ میکرد و از خود میپرسید این عمل چقدر با منافع ملی سازگار است؟ دورنمای تسخیر سفارت یک دولت خارجی چیست؟ این عمل چقدر بعدها برای مردمی که من برایشان دل میسوزانم، آب میخورد؟
برنامه سازان صدا و سیما بصورت کاملا هدفمند و برنامه ریزی شده در پی تطهیر دولت احمدی نژاد هستند و به مخاطب خود القاء میکنند که دولت یازدهم یک دولت گل و بلبل را تحویل گرفته است و اگر رکود و تورم و تحریمی وجود دارد همه و همه مولود کم کاری و بی تدبیری این دولت است و گذشتگان صندوق ذخیرهی ارزی پر و پیمانی را به یادگار گذاشتهاند که اگر قیمت نفت به زیر بیست دلار هم برسد، باز دولت روحانی مشکلی برای تأمین بودجه ندارد!
خروجی این نوع برنامه سازی های آوانگارد، نامهی جناب بذر پاش به دکتر عارف میشود که گویا در یک چرخش تاریخی جای شاکی و متشاکی عوض شده است اما رئیس جدید صدا و سیما باید این حقیقت را دریابد که اگر ماهی میتواند در یک تنگ بلور کوچک، سر کند و دچار بحران های فکری و روحی نشود، به خاطر این است که حافظه ای چند ثانیه ای دارد و از نعمت فراموشی برخوردار است اما مخاطبان رسانهی ملی، انسان هستند، انسان هایی که قدرت انتخاب دارند!
اگر هر روز هم رسانهی ملی یک شبکهی جدید به شبکه های خود اضافه کند، ولی همسو با مردم و منافع ملی حرکت نکند، مخاطبانش از مجاری بی شمار دیگری، اخبار را پی خواهند گرفت، چرا که در عصر انفجار اطلاعات نمی توان خواسته های یک اقلیت کم شمار را بر منافع اکثریتی پرشمار ترجیح داد. پس به حرمت انسان، به شعور انسان احترام بگذارید. آخر ما نیز مردمانیم.....
منبع:بهارنیوز