بخواب ای کودک خسته
جهان مردود مردود است
تلنبار گناهانت
شقایق های مغرور است
من صبح صبا خواندم
دل آهن گدازان است
نمیداند کجا مستست
بگو مطرب گریزان است
بخواب ای جان جانانم
دل یاران پریشان است
اگر ابی یزدانت
کبودی های باران است
غلاف دل رها گردان
امیدت جامع نور است
کجا ای راوی کم گو
طبر بر تیش ریشانست
دلا دیگر قراری نیست
امیدم جان ویرانست
بخواب ای کودک خسته
جهان مردود مردود است.