مگذار که حتی آب دادن گل های باغچه، به عادت آب دادن گل های باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست، پیوسته نو کردن
خواستنی ست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق.
چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمی سپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار می شکند.
می توان شکسته اش را، تکه هایش را، نگه داشت.
اما شکسته های جام، آن تکه های تیز برنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه می شود و اگر کوتاهی کنیم، عشق نیز.
بهانه ها، جای حس عاشقانه را خوب می گیرند ...
نادر ابراهیمی
برای انهایی که چشم هایشان میکروسکوپیست....
برای برانداز کردن اندام دختران....
دخترانگی هایت را به نمایش مگذار برای گرگ های گرسنه ی
خیابان ها...
دخترانگی هایت را به نمایش مگذار برای چنگ هایی که
لباس و نجابتت را از تن میدرند...
دخترانگی هایت را به نمایش مگذار....مگر تو از خودت چه داری؟؟؟
فکر نمیکنی کسی دیگر زیبایی ات را آفریده است؟؟؟
فکرنمیکنی صاحب زیبایی تو خوش ندارد آن را برای غیر او
به نمایش بگذاری؟؟؟
دخترکــــ زیبا چرا زیبایی عشق را درک نمیکنی؟؟؟
چرا زیبایی ات را جار میزنی؟؟؟
چرا عطر خود را حراج کرده ای برای دنیا...
ببین .....وقتی یک غربی وارد کشور ما می شود حجابش کامل
تر است یا تو....ها...؟؟؟وقتی هموطن خودمان این چنین است
از دیگران چه انتظاری داشته باشیم
به نظر من روسریت را جلو بکش و آبرو و ایرانی بودنت را
حفظ کن....
والسلام..........
منبع: http://roshani33.blogfa.com