خیلی قشگه وقتی داری موهاتو شونه میزنی
جلو آینه داری آرایش میکنی…
خیلی قشگه وقتی داری موهاتو شونه میزنی
جلو آینه داری آرایش میکنی…
بچه ات بیاد بگه: آخ جون الان بابایی میاد.
نه اینکه بگه :مامان قراره کجا بریم؟!!
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلی نشست عشق آنشب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر زلیلا شد دل آگاه او گفت یارب ازچه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای جام لیلا را بدستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشترعشقش به جانم میزنی دردم از لیلاست آنم میزنی خسته ام زین عشق دل خونم نکن من که مجنونم تو مجنونم نکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو...من نیستم گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیداو پنهانت منم سالها باجور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یکجا باختم کردمت آواره صحرا نشد گفتم عاقل میشوی اما نشد سوختم در حسرت یک یاربت غیر لیلا بر نیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی!؟ گفتم بلی!