همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

خواب نمیروز باعث می‌شود تا شما منطقی‌تر، سالم‌تر و ایمن‌تر باشید

 

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که خواب بعد از ظهر به کارکرد حافظه بلندمدت کمک می‌کند. همچنین این مطالعات نشان می‌دهد که 90 دقیقه خواب نیمروز، به حافظه کمک بسیاری می‌کند.

 

خواب نیمروز به مدت یک ساعت، باعث بهبود هوشیاری تا 10 ساعت می‌شود. مطالعه بر روی خلبانان نشان می دهد که 26 دقیقه خواب کوتاه در هنگام پرواز (درحالی که هواپیما توسط کمک خلبان هدایت می‌شود)، سبب افزایش کارایی تا 34 درصد و هوشیاری عمومی تا 54 درصد می‌شود.

 

همچنین تحقیقی انجام شده در دانشگاه هاروارد نشان داد که چرت زدن به مدت 45 دقیقه توانایی یادگیری و به خاطر سپردن را افزایش می‌دهد. خواب نمیروز فشارهای روحی را کم می‌کند و خطر حمله قلبی و سکته، دیابت و افزایش وزن را کاهش می‌دهد.

 

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پنجره‌های تشنه» در کربلا رونمایی می‌شود

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پنجره‌های تشنه» که شامل سفرنامه مهدی قزلی از انتقال ضریح مطهر امام حسین (ع) است در کربلای معلی رونمایی می‌شود.

بر اساس این گزارش، مراسم رونمایی از این اثر روز سه‌شنبه 18 آذر ماه با حضور جمعی از مسئولان ایرانی و عراقی برگزار خواهد شد.

این مراسم به صورت زنده توسط یکی از شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود.

قزلی پیش از این درباره این تقریظ گفته بود، امسال هم مثل سه چهار سال اخیر برای نوشتن گزارش حاشیه دیدار شاعران با رهبری به بیت رفته بودم. وقتی که حضرت آقا برای صرف افطار به داخل می‌رفتند صدایم کردند: «سلام آقای قزلی» و بعد تبسمی فرمودند. من هم خودم را معرفی کردم. در ادامه فرمودند: «کتابتان را خواندم. الحمد الله خیلی کتاب خوبی بود» و  رفتند در جای خودشان و افطار میل کردند. من هم  نشسته بودم و مثل همیشه حواسم بود که چه کسانی می‌آیند و می‌روند که در گزارشم بیاید.

مدتی که گذشت دیدم حضرت آقا اشاره‌ کردند که خدمتشان بروم. دور و اطرافم را نگاه کردم. دیدم نه، منظورشان با من است. خدمتشان رفتم. فرمودند: شما ترک هستید یا فارس؟ گفتم: حاج آقا ما تُرک هستیم و از اسم‌مان هم مشخص است، قزلی یعنی طلایی.

در ادامه آقا گپی زدند درباره کتاب که خوابی که آن خانم دیده بود خیلی خوب شده یا سوال پرسیدند که چرا هیات امنا در مقدمه فلان جمله را آورده... که برایم معلوم شد ایشان همه کتاب را و با دقت خوانده اند. به نکاتشان جواب دادم و برای اینکه حرفی هم زده باشم پرسیدم: آقا چیزی هم در کتاب نوشتید؟ فرمودند بله اتفاقا نوشته‌ام. گفتم اگر می‌شود من هم متنتان را داشته باشم. قبول کردند، اطرافشان را نگاه کردند اما کسی نبود که بگویند این کار را انجام بدهد.

این گذشت تا چند روز قبل که فرصت شد در بیمارستان و برای نوشتن گزارشی از عیادت هنرمندان از ایشان دوباره خدمتشان برسم. من به دلیل اینکه از موضع گزارش‌گری آنجا بودم، کنار فیلم‌بردارها ایستاده بودم. وقتی داشتم می‌رفتم آقا صدایم زد: آقای قزلی بیا اینجا ببینمت. رفتم نزدیک و سلامی کردم و به ایشان گفتم که از دیدن لبخند بر لبشان خوشحالم. ایشان هم بی‌مقدمه دوباره فرمودند: چهار خطی در کتاب شما نوشته‌ام.

گفتنی است، چندی پیش در آستانه عاشورا و تاسوعای حسینی نسخه الکترونیک این اثر نیز روانه بازار شد.

451. بحران دیالوگ

یک/ همکلاسی که حرف‌هایش دربارۀ ویتگنشتاین تمام می‌شود، ازش سوال می‌پرسم. هم جواب می‌دهد، هم نمی‌دهد. جوابش را هم می‌فهمم، هم نمی‌فهمم. گمانم او هم سوالم را هم فهمیده، هم نفهمیده.

دو/ همان همکلاسی سر کلاس بعدی از استاد سوال می‌پرسد. استاد کاملا پرت جوابش را می‌دهد. بقیه به همکلاسی کمک می‌کنند و سوال او را با ادبیات دیگری برای استاد تکرار می‌کنند. باز استاد جواب پرتی می‌دهد. من هم با اینکه می‌دانم از این استاد نمی‌شود جواب درست حسابی شنید، ویرم می‌گیرد به جای حدیث نفس، سوالم را بلند بپرسم. جواب استاد؟ پرت. بی‌ربط. نمی‌دانم یعنی استاد واقعا نفهمیده یا چون از دل حرف‌هایش مؤیدی برای فمینیسم ِسیمون دوبوآری کشیدم بیرون، تعمدا زده توی کوچۀ علی چپ.

سه/ بعد از کلاس است و طبق معمول ما چهار-پنج نفر با هم درگیریم. با فکرهای هم درگیریم. یکی از بجه‌ها نمی‌فهمد من چرا باید فلان موضوع ِ مذهبی و در عین حال هنری را برای کنفرانس کلاسی بردارم و من نمی‌فهمم او دقیقا مشکلش با موضوعم چیست و اساساً چه اشکالی دارد که یک مولفۀ مذهبی را در بستر یک نظریۀ فلسفی بازخوانی کرد. دقایق طولانی تلاش می‌کنیم هم را بفهمیم و بی‌نتیجه است. سرآخر از سر کلافگی دست از سر هم برمی‌داریم و متفرق می‌شویم.

چهار/ توی نمازخانه دوباره سه‌تای‌مان همدیگر را پیدا می‌کنیم. دیالوگ آغاز می‌شود. موضوع ِ دیالوگ؟ عشق. من آن مدل عشق افلاطونی، متعالی‌ و به یک معنا فانتزی‌ای که دوستم به‌ش قائل است را نمی‌فهمم، و او آن مدل عشق ِ انضمامی‌ای که من تقریر می‌کنم. از نفر سوم کمک می‌گیریم که ببینیم اصلا برای بعضی فرایندها که عموما اسمش را عشق می‌گذارند، می‌شود تبیین فیزیولوژیک پیدا کرد یا نه. کار خراب‌تر می‌شود.کلاف در هم گوریده‌تر. با گفتن «نمی‌دونم» بحث را رها می‌کنیم. 

پنج/ کشوری و زیباکلام مناظره دارند. قرار است با هم دیالوگ کنند. ده دقیقه زیباکلام حرف می‌زند و به کشوری و هم تیپ‌های او حمله می‌کند، ده دقیقه کشوری. همینطور ده دقیقه ده دقیقه‌ها میان‌شان تقسیم می‌شود و هر بار هر کدام حرف خود را تکرار می‌کنند، با ادبیات دیگری. هیچ یک جواب آن دیگری را نمی‌دهد. یکی دیگری را هوچی می‌داند و دیگری آن یکی را کسی که صورت مسئله را عوض می‌کند. انگار تعمدی دارند برای نفهمیدن هم. پرده‌ای که میان خودشان کشیده‌اند و قصد ندارند بزنندش کنار و بحث را از این حالت بازی رفت و برگشتی (مثل بازی پینگ پونگ) دربیاورند، کلافه‌مان می‌کند. ترجیح می‌دهیم دعوای سیاسیون را بگذاریم برای خودشان و برویم به کلاس بعد از ظهرمان برسیم.

شش/ سر کلاس بعد از ظهر، استاد می‌شود همه حرف. من می‌شوم همه گوش. ترجیح می‌دهم به جای سوال پرسیدن گوش کنم و خودم را بسپارم به بحث‌ها. حداقل سود این مدل برخورد این است که تلاشی نمی‌کنم برای فهماندن حرفم به دیگری و دیگری را نمی‌بینم که به جای جوابِ من را دادن، بزند توی جاده خاکی. اینجا دیگر از رفت و برگشت کلام‌ها و برخورد کلام هر یک به دیوار دیگری و کلافگی حاصل از بحران دیالوگ خبری نیست.

هفت/ می‌رسم خانه. لِه. چک میل می‌کنم. استاتوس می‌زنم «زنی که بتونه از پس کارای فنی بخاری اتاقش بربیاد، دیگه مرد شده. وقت زن گرفتنشه». یک ساعتی یا یکی از دوستان سر همین گزاره‌ای که بیشتر شوخی است و شاید کمی کنایی، سر به سر هم می‌گذاریم. یک ساعت مطلقا دری‌وری به هم می‌بافیم. حرف‌ها جدی نیست. کسی نمی‌خواهد دیگری را مجاب کند. کسی با دیگری سر جنگ ندارد. غرض فقط لذت بردن از مصاحبت است. در نسبت با هم ورِ خُلِ وجودمان ظهور کرده و ما هم سرکوبش نمی‌کنیم. می‌گذاریم که بگوید و ببافد و بخندد. کسی پنجه نمی‌کشد توی صورت دیگری. کسی از فهمیده نشدن رنج نمی‌برد. دو طرف از پیش نرفتن بحث و درجا زدن سر یک نقطۀ کور کلافه نمی‌شوند. اینجا هم از بحران دیالوگ خبری نیست.

قسمت دوم مقاله کنگره60

به نام خداوند هستی‌بخش

با عرض سلام و تشکر از همراهی شما عزیزان در قسمت قبل با تعریف اعتیاد و چرایی لزوم درمان آن آشنا شدیم سپس چند روش ترک اعتیاد را شرح دادیم تا رسیدیم به روش درمانی جمعیت احیای انسانی کنگره60 تا حدی با صورت مسئله اعتیاد آشنا شدیم و فهمیدیم به اعتقاد کنگره60 بیماری اعتیاد مثلثی است که اضلاع آن را جسم، روان و جهان‌بینی تشکیل می‌دهند که در بخش اول با جسم و روان آشنا شدیم و موضوع جهان‌بینی به این قسمت موکول شد ولی قبل از پرداختن به این موضوع این را یادآور می شوم که هدف از این نوشته نفی یا زیر سؤال بردن هیچ نهاد و متد فعال در این حوضه نیست بلکه فقط با استفاده از تجربه بیش از ده هزار درمان شده بدون وسوسه سعی در ارائه بهترین راه برای افراد خواهان رهایی از اعتیاد شده است

تعریف جهان‌بینی: همان طور که از نام جهان‌بینی مشخص است جهان‌بینی به معنای نوع نگاه افراد به جان است که در افراد مختلف متفاوت می‌باشد برای مثال یک جنین تمام جهان را شکم مادرش می‌داند و زمانی که به دنیا می‌اید احساس می‌کند تمام دنیایش را از او گرفته‌اند و ترس تمام وجود او را فرامی‌گیرد و به دنبال جایگزینی برای چیزی که از دست داده می‌گردد و اینجاست که آغوش مادر جایی برای آرامش او می‌شود و از آن به بعد او همه چیز را در پیوند محبتش با مادر می‌بیند و بالطبع شیر مادرش یکی از نقاط اتصال او با مادر است تا زمان دو سالگی که این نقطه اتصال از بین می رود  به خاطر همین وابستگی فکری و جهان‌بینی است که کودک در برابر این عمل مقاومت نشان می‌دهد  و زمانی که شکست خورد باز هم دچار آشفتگی می‌شود و با جایگزین کردن یک عمل دیگر جهان‌بینی‌اش را تغییر می‌دهد و این جایگزین کردن‌ها را در هر دوره زندگی به فراخور انجام می‌دهد و از دست دادن یک چیز مادی را که جهان و هدفش را در آن می‌دید با جایگزینی یک ماده دیگر جبران می‌کند

 یکی از این جایگزینی‌ها جایگزین کردن مواد مخدر است همان طور که در قسمت قبل گفتیم خداوند در قران به جای واژه مشروب و مواد مخدر از واژه خمر به معنای پرده و حجابی که روی افکار فرد کشیده می‌شود یاد می‌کند یعنی افرادی که از لحاظ فکری و جهان‌بینی به چیزی وابسته بوده‌اند و در اثر از دست دادن آن رو به صرف مواد مخدر و مشروبات الکلی میاورند تا آن مواد مانند  پرده‌ای روی افکارشان کشیده شود و آن‌ها همه چیز را فراموش کنند بنابراین اگر حتی سیستم شبه افیونی فرد مصرف‌کننده بازسازی شود اما جهان‌بینی وی درست نشود درمان اعتیاد به صورت کامل صورت نگرفته و احتمال بازگشت فرد به اعتیاد بسیار بالاست از همین رو اعتقاد کنگره60 بر این است که 95 درصد بار درمان اعتیاد را مسئله جهان‌بینی شکل می‌دهد

در کنگره60 به فرد مصرف‌کننده خواهان رهایی مسافر اطلاق می‌شود که سه سفر را در پیش رو دارد:

سفر اول: از آغاز درمان تا بازسازی سیستم شبه افیونی بدن که حدود یازده ماه طول می‌کشد

سفر دوم: از بازسازی سیستم شبه افیونی و قطع مواد تا رسیدن به خود (خودشناسی) که پایان آن مشخص نیست

سفر سوم: از رسیدن به خود تا رسیدن به خدا(خداشناسی) که هیچ‌وقت پایان ندارد

که برای درمان قطعی اعتیاد انجام سفر اول و دوم ضروری است . با آغاز سفر اول آموزش‌های جهان‌بینی نیز شروع می‌شود و فرد شناخت مواد مخدر را از سویی و شناخت انسان را از سوی دیگر و تأثیر مواد مخدر روی انسان را فرامی‌گیرد و با بالا رفتن سطح آگاهی‌اش کاهش مواد مصرفی برایش آسان می‌شود به نحوی که گفته  می‌شود برای کم کردن یک پنجم مواد و داروی مصرفی باید یک پنجم به دانایی‌فرد اضافه شود به نحوی که با پایان سفر اول دانایی‌فرد نیز به حد قابل قبولی می‌رسد اما در سفر دوم شخص به سطح دانایی بالاتری در مورد انسان و مواد پیرامون خود به صورت کلی دست میابد و میاموزد که تمام مواد موجود در این جهان دارای دو صورت مختلف هستند یکی مفید و یکی هم مخرب و انسان با شناخت باطنی خودش یاد می‌گیرد که با تبعیت از خواسته‌های معقول خودش از مواد پیرامون در جهت مثبت و مفید استفاده کند که نمونه بارز این استفاده صحیح از مواد استفاده از تریاک به عنوان داروی شفابخش است درحالی‌که همین تریاک زندگی بسیاری از افراد را به نابودی کشانده است یکی دیگر از آموزش‌های جهان‌بینی نحوه مواجه‌شدن با مشکلات موجود در زندگی است چون قدر مسلم هر زندگی ای همواره دچار مشکلاتی بوده ، هست و خواهد بود اما آنچه که مهم است نحوه برخورد انسان‌ها با مشکلات است چون یکی از دلایل عمده گرایش افراد به مصرف مواد مخدر فرار از همین مشکلات است درحالی‌که در آموزش‌های جهان‌بینی انسان  با توجه به شناخت هدف زندگی متوجه این موضوع می‌شود که مشکلات وسیله‌ای هستند تا انسان با روبرو شدن با آن‌ها به هدف و غایت اصلی خلقتش دست یابد

به طور کلی آموزش‌های جهان‌بینی کنگره 60 یک هدف را دنبال می‌کند و آن دستیابی انسان به یک آرامش درونی است و هر کس که به این آرامش دست یابد دیگر نیازی به مصرف مواد مخدر به عنوان یک آرامش‌دهنده ویرانگر نخواهد داشت و این میسر نمی‌شود مگر با حضور در کلاس‌های آموزش جهان‌بینی

با احترام و تشکر فراوان از جناب میلاد عیدی

دهقانی: فرآیندهای لازم جهت انتقال امور مس سونگون به آذربایجان شرقی

دهقانی: فرآیندهای لازم جهت انتقال امور مس سونگون به آذربایجان‌شرقی

با پیش بینی پروسه زمانی یکماهه انجام می گیرد

خبرگزاری فارس: نماینده مردم ورزقان و خاروانا در مجلس شورای اسلامی گفت: بعد از طی فرآیندهای لازم انتقال و تمرکز امور مربوط به مس سونگون در آذربایجان‌شرقی ممکن می‌شود.

الهوردی دهقانی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در تبریز از بورس به عنوان یکی از این مراحل یاد کرد و اظهار کرد: باتوجه به اینکه شرکت ملی مس در بورس حضور دارد منفک شدن مس سونگون از این مجموعه منوط به ارزش‌گذاری و ارزیابی دارایی‌های آن است تا امکان جدا شدن سونگون به عنوان یکی از شرکت‌های اقماری شرکت ملی مس فراهم شود.

وی دارایی‌های و پروانه‌های فعالیت هر کدام از زیر مجموعه‌های شرکت ملی مس را یکی دیگر از موارد دارای مراحل برای جداسازی عنوان کرد و اظهار کرد: به نظر می‌رسد یک یا 2 ماه زمان برای طی این مراحل لازم باشد و بعد از این مدت شاهد انتقال امور مربوط به مس سونگون به استان و خود مجموعه سونگون خواهیم بود.

گزارش فارس حاکی است، رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت اخیرا درباره محقق شدن برنامه انتقال امور مربوط به مس سونگون به استان گفته بود: آذر ماه تمام امور مربوط به مس سونگون از جمله صورت‌های مالی به خود آذربایجان‌‌شرقی واگذار می‌شود.

حسین نجاتی افزوده بود: با توجه به حضور شرکت ملی مس که مس سونگون نیز زیر مجموعه آن است باید ارزش‌گذاری و تفکیک مجموعه‌ها مراحل خاصی را طی کند که پیش‌بینی می‌شود تا آذر ماه شاهد اتمام این مراحل و محقق شدن واگذاری به خود استان باشیم.

وی تاکید کرد: در صورت محقق شدن این امر تمام امور مالی مس سونگون از طریق بانک‌های آذربایجان‌شرقی انجام خواهد شد.

نجاتی در پاسخ به اینکه آیا منابع و نقدینگی‌های قبلی حاصل از انجام مراودات اقتصادی سونگون نیز به استان منتقل خواهد شد، اظهار کرد: براساس برنامه‌ریزی صورت گرفته تمام عواید حاصل از فروش تولیدات مس سونگون در استان متمرکز خواهد شد.

عضو هیئت مدیره مس سونگون اضافه کرد: مقرر شده اعتبار پروژه‌ها و طرح‌های توسعه‌ای مس سونگون از محل سود حاصل از فروش استخراجات این مجموعه تامین شود.

براساس گزارش خبرنگار ما اخیرا حرف و حدیث‌های زیادی در مورد تعطیلی مس سونگون و زیانده بودن آن به گوش می‌رسید تا جایی که این موضوع در نشست مدیران شرکت ملی مس با نمایندگان آذربایجان‌شرقی مطرح و اعتراض آنها را به دنبال داشت.

البته موضوع زیان‌ده و نداشتن توجیه اقتصادی مس سونگون در حالی مطرح می‌شود که شرکتی با عنوان شرکت مس آذربایجان به منظور تمرکز فعالیت‌های، به خصوص امور مالی مس سونگون در آذربایجان‌شرقی اوایل امسال تاسیس شد و مقرر شد تا تیرماه سال‌جاری تمام فعالیت‌های یاد شده به استان منتقل شود.

به نظر می‌رسد دست‌هایی پشت پرده، بعد از گذشت نزدیک به 30 سال هنوز نمی‌خواهند فواید حاصل از فعالیت‌های این مجتمع عظیم معدنی عاید استان و شهرستان‌های منطقه شود مطمئنا این نقل و انتقال تحول و توسعه‌های سازنده‌ای را از همه جهات به خصوص از حیث اقتصادی برای منطقه به دنبال خواهد داشت.

منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930917000821