بله دوستان آتش تهیه ای که در صبح ساعت چهار 1367/4/31شروع شدبه نقل
از کارشناسان نظامی در طول تاریخ جنگ بی سابقه بود.خلاصه تا ساعت 10 صبح
همان روز آتش تهیه ادامه داشت و ما یارای هیچ نوع مقابله یا پاسخی را نداشتیم
چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟
چون مهمات نداشتیم.
ساعت 10 صبح بود که تمام ارتباطات مان بخاطر انفجارها و قطع
سیمهای سیاه تلفنهای قورباغه ای قطع بود.از داخل سنگر دیدم
که یک وانت تویوتا با سرعت از جاده خاکی پایین سنگرمان رد شد و
صدای بلند اعلام کرد عقب نشینی عقب نشینی و در یک گونی که
نصفه بود کنسرو مرغ اتکا را از وانت انداخت و برگشت و رفت.رادیو
دو موج در جبهه ممنوع بود ولی برای منشی ها آزاد بود.وما هم چنان داشتیم
در داخل سنگر اخبار را گوش میدادیم.که در اخبار ساعت 10 صبح مورخه
1367/4/31از کرمانشاه اعلام شد که.
دقیقا متن خبری که از رادیو کرمانشاه با آهنگ ویژه جنگ پخش شد:
مزدوران عراقی بی شرمانه تا سرپل ذهاب پیش روی کردند.
ما با شنیدن این خبر جدا داشتیم شاخ درمیاوردیم .یعنی چه ؟این دیگه چه نوع
عملیاتیه .اگه از ساعت 4 صبح کسی میخواست این مسیر را در آن جاده های
خراب حتی در زمان غیر جنگ طی کند و هیچ رزمنده ای هم جلویش را نگیرد بازهم
با این سرعت نمیتواند از سرپل ذهاب سر در بیاورد.آنهایی که در این مناطق حضور
داشتند میدانند که چنین پیشرویی غیر ممکن است .
مگر اینکه از قبل کسی به عراقی ها اطلاع داده باشد که
نگران نباشید .جلو بروید .هیچ رزمنده ایرانیی تیر ندارد تا طرف شما
شللیک کند .راحت پیش روی کنید.
خلاصه اینکه ما در سنگرمان بدون هیچ گلوله ای نشستیم و بعد از 6 ساعت
شروع حمله دشمن بهمون گفتند که عقب نشینی کنید.سنگر ما در نفت شهر بود
حالا شما حساب کنید خط مقدم در یک نقطه در نفت شهر باشد .عراقی ها چگونه
در 6 ساعت .در منطقه سرپل و قصر شیرین قیچی کرده اند؟؟؟
با شنیدن فریاد عقب نشینی که از آن وانت تویوتا اعلام شد همه سربازان و درجه داران
که همگی بدون استثنا ارتشی بودند .با دست کاملا خالی شروع به عقب نشینی کردند
حالا شما حساب کنید با چند تا گلوله ای که در جیبمان مانده است چگونه میشود یا
چگونه میشد که جلوی این پیشروی فوق سریع عراقی ها را گرفت و یا اینکه چگونه
میشد از حلقه محاصره وسیعی به وسعت (از نفت شهر تا سرپل ذهاب)را شکست ؟؟
و از این محاصره جان سالم بدر برد؟ یا از کیان بر باد رفته کشور دفاع کرد؟؟
در حال عقب نشینی بودیم که چند تا گلوله مان هم تقریبا تمام شده بود.از شیارها
و تراشه های طبیعت داشتیم رد میشدیم ولی مشکل بیشتر میشد .آن هم هلی برن
تنگ تنگ عراقی ها بود.
بیشتر از اینکه به فکر دفاع از خاک مان و یا خلاص کردن جانمان باشیم .یک فکرخیلی
خیلی خیلی خیلی بیشتر اذیت مان میکرد .ویک علامت سوال بزرگ در ذهن مان ایجاد
شده بود و آن هم این سوال بود که :
چرا دولت خودمان مهمات مان را از ما گرفت؟
بقیه نوشتمان بعدی
نیم ساعت به اذان صبح؛پدر و مادر برخاسته؛وضو می گیرند و در گوشه اتاق به آرامی به نماز شب و مناجات؛قیام می کنند.حوالی اذان صبح؛پدر قرآن قدیمی اش را که احتمالا از پدربرزگ به ارث رسیده؛باز میکند؛عینکش را از جلد چرمی قدیمی بیرون آورده و با خواندن قرآن؛ترنم صدایش را بلند می کند.آنقدر نرم و آهنگین که فرزندان به برکت همین صدای آشنا و آرامش بخش؛از رختخواب جدا شوند.پدر با عبای قهوه ای رنگش به سمت مسجد شتاب می کند و فرزندان نیز در صورت اشتیاق و توان او را دنبال می کنند.از مسجد که برمی گردند؛خانه از زندگی سرشار می شود.دیگر از خواب خبری نیست.نخستین اجتماع خانواده بر سفره صبحانه شکل می گیرد؛یک همایش صمیمی و کوچک.سماوری زغالی و چند عدد تخم مرغ که در آبجوش پر از زردچوبه و پیاز داغ و روغن کرمانشاهی شکسته می شود و طعم اشکنه را با گرمی نان تازه به ذایقه شرکت کنندگان این همایش می چشاند.تراوش و انتقال محبت از همین دقایق؛میان اهالی خانواده جریان می یابد.پدر برای کسب رزق حلال از خانه خارج می شود و مادر مهم ترین مسیولیتش را که همان خانواده داری است با جان و دل و مدیریتی هوشمندانه آغاز می کند.همه خود را برای ناهار می رسانند و همین پیمان و قاعده برای غروب و نماز و شام تکرار می شود.شب نشینی ها هم رکن دیگری است که به برکت کرسی های زمستانی یا گعده های(1)تابستانی؛محبت وتوجه را در خانواده مشق می کند.
اما در برخی خانواده ها دیگر معیار صبح و زندگی؛اذان و قرآن نیست؛نمازهایی که قضا می شود!یا لب به لب طلوع اشعه خورشید ادا می شود!برخی هم برای جانماندن از سرویس؛ناچارند سحرخیز باشند.اجتماعات ساده خانواده درست به مرموزی حذف وعده صبحانه؛از دامان خانواده رخت بر می چیند و از همان ثانیه های نخست؛استرس و تلاطم بین فرزندان تقسیم می شود.برای شام هم آدم ها نه زمان مشترک دارند و نه وعده غذایی مشابه و حتی حرف های بانمک!
این دو روایت؛شاید قدری اغراق آمیز باشد اما برای نشان دادن تفاوت دو نوع زندگی خانوادگی؛گویاست.فرزندان ما کدام نوع را از ما می طلبند و بدان محتاجند؟
1)دور هم نشینی-گپ و گفت
برگرفته از نوشته آقای سید مهدی سیدی روزنامه همشهری
آسیب شناسی اجتماعی کافه نشینی در یامچی
کافه ها به عنوان یکی از مراکز تجمع مردانه از دیرباز در جامعه شهری و روستایی ایران و جهان مطرح بوده اند.
به نظر شما کافه ها در شرایط کنونی چه کارکردی در جامعه یامچی دارند؟
برای کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از کافه نشینی و هدایت صحیح آنها مسئولین شهر و بخش چه وظایفی بر عهده دارند؟
منتظر نظرات شما در این مورد هستیم.
حجت الاسلام 'علی ملکی' روز سه شنبه در آیین جشن گرامیداشت هفته وحدت و میلاد سراسر نور پیامبر رحمت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق که در مسجد امام حسین (ع) قصرشیرین بزگزار شد، افزود: اگر امروز تمام جهان کفر در مقابل ما قرار گرفته بواسطه حمایت های ایران از مردم مظلوم جهان بویژه شیعیان و اهل تسنن در کشورهای اسلامی از جمله عراق، سوریه و فلسطین است.
وی اظهارداشت: 35 سال از عمر بابرکت این نظام الهی می گذرد و دشمن با تمام توان خود برای این نظام تحریم و توطئه ایجاد می کند.
امام جمعه قصرشیرین گفت: بحث هسته ای فقط یک بهانه است زیرا اگر ما ذره ای از اعتقادات خود در مورد حمایت از ملت مظلوم فلسطین عقب نشینی کنیم، دشمن نیز از اصول و دشمنی با نظام اسلامی عقب نشینی خواهد کرد.