✍ یاد مووهدو ابیاتی از کلاغای حامدی (به تصحیح حاج علی مرادی) که البته مرحوم حامدی در نامه ای که به جناب استاد عبدالمجید زنگویی مینویسد, بر این مدعا بوده که این ابیات را خود مجددا" در سال 1365 تصحیح نموده و بدین صورت درآورده :
# مو گول خووردم که از مووهدو در اندم
نمیلم بی که واگن خود سر اندم
محد خان زورکی اش گو منو بیت
هشام خیر منو هیچ مهتری نیت
نه پیلم هن که تش بفته تو گورم
که حموم وکیل لارم بشورم
میشم هر جا میدم تحریف مووهو
ز پیش و تاپ و پنگ و لیف مووهدو
عریشش بهتر از ایوون و کاخن
لجنزارش همیشه پر کلاخن
انی که ری سواخن یا حصارن
پی موری پس اوری شمارن
کلاخ مووهدو محروفن تو دنیا
مو هر گس نیم کنم تحریف بیجا
سیاهامو سیه تر از کلاخن
که لنجاشو کلفت و فیر دماخن
سیه رو دل سفید و با نمازن
تی آفریکا مثه ووهنا نسازن
اگه چه چاس و نون ما پیازن
زن و مرد و بچ ما با نمازن
اگه ما آدمیم و ری زمینیم
سیچه سالی یه کیاس گوشت نوینیم
ز دی گرگو همیشه خاطرم جهم
مو مثه پرپروکم او مثه شهم
سیه کاصد نشیت یایت سپارش
بگو رفتن منو صور و کرارش
بگو که جون تو و جون گرگو
مکو هرگس مضیکش نون و پرگو
اگه گرگو هشی عبدو بشیت
رو تلنگوشیش بزه و مهنشاکو
بگو جنگو دم مندال میشیت
هنی سی بووهن و بوگندال میشیت
بز و میشا بگو چنتاش زیدن
گئر چنتا گلوسارش جویدن
نشیت یایت یه کیل جو سی دیزه
برم دیزه مثه گرگو عزیزه
و ...
حکایت کرد پیر نکته گویی/ز سودای سیاه کام جویی/سیاهی چون شبه اندر خم قیر/سوی شیراز رفت او زار و دلگیر/که آرد برگ عیش خویش را ساز/ بنای زندگانی سازد آغاز/به سودای بتی دل در گرو داشت/نهال وصل او در سینه می کاشت/بدشتی زادگاهش بود مغدان/ چه مغدانی دهی بدتر ز زندان/سراسر سرزمینش ریگزار است/درخت نخل باغ آن دیار است/گیاهش شوره و بوته همه خار /بصحرا نیست دیاری جز از مار/به تابستان اگر جنبید بادی/نشان از کوره حداد دادی/ز قحطی های بد خیم جگر تاب /به لب رنک تبسم گشته نایاب/فرامش کرده یاران شاد کامی/ ز بی برگی نبد آبی به جامی/پرنده گر کسی دیدی به باغی/ نبد مرغی جز انبوه کلاغی/نبودی نغمه ای جز قار قاری/نوایی بر شدی گر از کناری/ولی مغدان و هر بود و نبودش/بهم در تافته با تار و پودش/نه شیراز و نه وضع بیمثالش/نه باد عنبر آمیز شمالش/نه حوری طلعتان مه جبینش/نه سرو ناز و شمشاد بهینش/بجز نام کلاغ و ریگ داغش/نپروردی یکی نعمت دماغش/غم یار و دیار از جانش میکاست/وصال دوست را پیوسته میخواست/شبی از یاد مخدان سخت بی تاب/فتاده جان او اندر تب و تاب/همه شب رفت با یاد دلارام/ نبد یک لحظه اندر خواب و آرام/چو خورشید جهان افرو ز سر زد/صلای کار بر هر بام و در زد/برون آمد سیاه دلشکسته/ ز شیراز و ز شیرازی گسسته/برید از شهر و پیوست او بباغی/رسید اما به انبوه کلاغی/به دل گفتا کلاغ اندر جهان نیست/ که این از کعبه دل آمده کیست/سیه چون دید یار مهربان را/ نه یار مهربان پیوند جان را/نشست او با هزاران غم شده جفت/ به مژگان لولو شهوار می سفت/به ناگه ناله ای جان سوز سر داد/ نوای شروه با این شعر در داد : ⇩
… کلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو
بیاد دولت آزاد موهدو …
√سی کروون سرت بال بالکاکو
ز مووهدو فری هم تا شالکاکو
به قربان سرت بال بال بزن
از مغدان پری هم تا شالک بزن√
√تو سی فاتو بگو حال دل مو
بگو از کار سخت و مشکل مو
تو به فاطمه بگو حال دل من
بگو از کار سخت و مشکل من√
√بگو از کول مو ای یار جونی
که بی تو ام نمیت ئی زندگونی
بگو از قول من ای یار جانی
که بی تو نمیخواهم این زندگانی را√
√مو از وختی که بوات اش وعده ددسم
که فاتو نی خوتن یک شو نخوتسم
از وقتی پدرت به من وعده داده
برای خودت است یک شب نخوابیدم√
√اول بوات اش گ سیه توتای ما نی
ولاتش هم نزیک جای ما نی
اول پدرت گفت سیاه برابربا ما نیست
ولایتش هم نزدیک ما نیست√
√میگن جت بد رگن الا سفیدن
پکه سیه و سفید هیچک ندیدن
میگویند ساربان بد رگ است ولی سفید روست
به هم آمیختن سیاه وسفید را کسی ندیده√
√مو دووهتم هرگسم و سیه نمیدم
اگه هادم و ضر و پیل میدم
من دخترم را هرگز هم به سیاه نمیدهم
اگر بدهم به ضر و پول میدهم√
√اوساش گو صد تومون نی رشوشامبیت
مزه چونه کرشیش کم نوامبیت
آنوقت گفت صد تومان بابت مهریه اش میشود
مزن چانه یک ریال هم کم نمیشود√
√بره فکراکو ای سیه آسمون جل
که پل او تی روون ریتم دئن تل
برو فکری کن ای سیاه آسمان جل
پل آنطرف رودخانه است و تل را نشانت دادم√
√خیالش که حلا که سیه فخیرن
دیه وامهرت تو از دسش بگیرن
خیال کرد حالا که سیاه فقیراست
دیگر میگذارد تو را از دستش بگیرند√
√به امید خدا و کنگ لیتم
کرشی شی کسی مفتی نمیتم
به خدا توکل میکنم و بازوی برهنه خودم
ریالی از کسی مجانی نمیخواهم√
… کلاخا یاد مووهدو یاد مووهدو
به یاد دولت ازاد مووهدو …
✍ http://www.gezderaz100.blogfa.com