تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
می خواهم فراموش ات کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود!
رسول یونان
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻢ
ﻟﺐ ﻫﺎﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﮔﺬﺍﺭﺩ
علیرضا روشن
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
میدانم عطر تن تو به فراموشی سپرده نمی شود!
باد هم میداند چگونه مرا دیوانه کند،
مدام عطر تو را از پس کوچه های خیال من عبور می دهد!
این ماجرا به سر نمیاید!
این بار خودت را به باد بسپار ..
پریچهر
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
آدمهایی هستند که خیلی “وجود” دارند.
نمی گویم خوبند یا بد، چگالی ِ وجودشان بالاست.
اصلا یک «امضا» هستند برای خودشان!
افکار، حرف زدن، رفتار و هر جزئی از وجودشان امضادار است.
اینها به شدت «خودشان» هستند.
یعنی تا خودشان نباشند اینطور خاص و امضادار نمی شوند که!
در یک کلمه، «شارپ» هستند و یادت نمی رود «هستن» هایشان را،
بس که حضورشان پر رنگ است و غالبا هم خواستنی.
رد پا حک می کنند اینها روی دل و جانت،
بس که بَلدند “باشند” ..
این آدمها را هر وقت به تورت خورد، باید قدر بدانی ..
دنیا پر از آن دیگریهای بی امضایی است،
که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است .!
قیصر امین پور
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
برخی احساساتِ خاص در وجودت هستند،
که حتی بهترین دوستت هم نمی تواند با تو همدل شود،
ولی اتفاقی، کتاب یا فیلمی خوب می یابی که کاملا تو را درک می کند ..
بیجورک
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
کسی چه می داند
من امروز چند بار فرو ریختم
چند بار دلتنگ شدم
از دیدن کسی که
فقط پیراهنش شبیه تو بود!
گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست!
ژوآن هریس
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻧﺖ مثل ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﯽ ﺧﺒﺮ …
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
از دلتنگی چیزی شنیده ای؟
مثل این است که دستت را با کاغذ بریده باشی
زخمی نمیزند
خونی نمیریزد
ولی
میسوزاند
عجیب می سوزاند
♥♥--•••--- ♥♥♥ ----•••--♥♥
شک کرده ام …
به صفحه دوم شناسنامه ام شک کرده ام
این روزها دارم با کسی زندگی می کنم انگار …
استادی قبل از شروع کلاس فلسفه اش در حالی که وسایلی را به همراه داشت در کلاس حاضر شد. وقتی کلاس شروع شد بدون هیچ کلامی شیشه خالی سس مایونزی را برداشت و با توپ های گلف شروع کرد به پر کردن آن.
سپس از دانشجویان پرسید که آیا شیشه پر شده است؟ آنها تایید کردند. در همین حال استاد سنگریزه هایی را از پاکتی برداشت و در شیشه ریخت و به آرامی شیشه را تکان داد.
سنگریزه ها با تکان استاد وارد فضاهای خالی بین توپ های گلف شدند و استاد مجددا پرسید که آیا شیشه پر شده است یا نه؟ دانشجویان پذیرفتند که شیشه پر شده است…
این بار استاد بسته ای از شن را برداشت و در شیشه ریخت و شن تمام فضای های خالی را پر کرد. استاد بار دیگر پرسید که آیا باز شیشه پر شده است؟ دانشجویان به اتفاق گفتند: بله!
استاد این بار دو ظرف از شکلات را به حالت مایع در آورد و شروع کرد به ریختن در همان شیشه به طوری که کاملا فضاهای بین دانه های شن نیز پر شود. در این حالت دانشجویان شروع کردند به خندیدن.
وقتی خندیدن دانشجویان تمام شد استاد گفت: “حالا”، ” می خواهم بدانید که این شیشه نمادی از زندگی شماست. توپ های گلف موارد مهم زندگی شما هستند مانند: خانواده، همسر، سلامتی و دوستان و اموالتان است. چیز هایی که اگر سایر موارد حذف شوند زندگی تان چیزی کم نخواهد داشت. سنگریزه ها در واقع چیز های مهم دیگری هستند مانند شغل، منزل و اتومبیل شما. شن ها هم همان وسایل و ابزار کوچکی هستند که در زندگی تان از آنها استفاه می کنید…
و این طور صحبتش را ادامه داد: اگر شما شن را در ابتدا در شیشه بریزید در این صورت جایی برای سنگریزه ها و توپ های گلف وجود نخواهد داشت. و این حقیقتی است که در زندگی شما هم اتفاق می افتد. اگر تمام وقت و انرژِی خود را بر روی مسائل کوچک بگذارید در این صورت هیچگاه جایی برای مسائل مهم تر نخواهید داشت. به چیز های مهمی که به شاد بودن شما کمک می کنند توجه کنید.در ابتدا به توپ های گلف توجه کنید که مهم ترین مسئله هستند. اولویت ها را در نظر آورید و باقی همه شن هستند و بی اهمیت.
دانشجویی دستش را بلند کرد و پرسید: پس شکلات نماد چیست؟
استاد لبخند زد و گفت: خوشحالم که این سئوال را پرسیدی! و گفت: نقش شکلات فقط این است که نشان دهد مهم نیست که چه مقدار زندگی شما کامل به نظر می رسد مهم این است که همیشه جایی برای شیرینی وجود دارد.
نوشتن مطلبم سخته ها(امیدوارم مفید باشه براتون)
اصول ماندگار در کسبوکار
اصول دنیای کسبوکار مدام در حال تغییر کردن هستند و با عوض شدن شرایط جامعه و بازار، این اصول نیز دستخوش تغییراتی شده و بهروز میشوند. با وجود اینکه پیش رفتن با جدیدترین نوسانات بازار یکی از شروط موفقیت هر سازمانی است، اما گاهی این تغییرات آنقدر سریع و زیاد هستند که باعث سردرگمی مدیران و کارمندان آنها میشوند. خوشبختانه در این میان اصولی هستند که تغییرات روی آنها اثری نمیگذارد و هرچه که میگذرد بر ارزش و اعتبار آنها افزوده میشود.
1) روی جمع کردن دانش تمرکز کنید
رقابت، حقیقتی انکار نشدنی در زندگی حرفهای است؛ رقابت با کسبوکارهای دیگر، با محصولات دیگر و با افراد دیگر. شکل فرا گرفتن دانش از گذشته تا به امروز دچار تغییرات شگرفی شده، اما اصل فرا گرفتن هرچه بیشتر دانش دستنخورده باقیمانده است. دانش بیشتر یعنی قدرت بیشتر و قدرت بیشتر یعنی پیروزی در رقابتهای زندگی.
2) اما بیشتر روی جمع کردن افراد دانشمند و دانشمندسربازان تمرکز کنید
شما نمیتوانید همهچیز را بدانید اما میتوانید به اندازهی کافی افراد متخصص و صاحب دانش را دور خود جمع کنید تا تقریباً همهچیز را بدانید. چنین تیمی قادر به انجام هر کاری خواهد بود. پس بهجای آنکه تلاش کنید تا باهوشتر شوید بهتر است تلاش کنید افراد باهوش بیشتری را در مجموعهی خود به کار بگیرد.
3) قبل از آنکه چیزی دریافت کنید، چیزی بدهید
شاید در دنیای امروز ابزاری قدرتمندتر از به اشتراکگذاری اطلاعات (information sharing) برای کسبوکارها وجود نداشته باشد. به اشتراکگذاری اطلاعات در یک سازمان و همچنین بین سازمانهای گوناگون فرصت بینظیری برای آگاهتر شدن از وضع موجود و گرفتن تصمیمات دقیقتر است. اما یادتان باشد که میگوییم به اشتراک گذاشتن اطلاعات نه گرفتن اطلاعات. اگر در به اشتراک گذاشتن اطلاعات، پیشقدم باشید، میتوانید شبکهای قوی بسازید و به منبع باارزشی از اطلاعات دست یابید.
4) به پیام توجه کنید نه به پیام دهنده
خیلی از ما عادت داریم تنها زمانی به مطلبی که میخوانیم یا میشنویم، توجه کنیم که گوینده یا نویسنده فرد مهمی باشد.
وقتی اسم فلیپ کاتلر، ریچارد برانسون یا وارن بافت را میشنویم، گوشهایمان را تیز میکنیم که پیام او را از دست ندهیم اما اگر همان حرف را فردی که به اندازهی این اشخاص شناخته شده نیست، بزند، برای او و پیامش اهمیتی قائل نیستیم. وقتی وارن بافت میگوید: «به نتیجه فکر نکن و شروع کن» با اشتیاق این جمله را میشنویم، مینویسیم و برای همکارانمان تعریف میکنیم، اما اگر این حرف را همکار خودمان بزند، به آن توجه نمیکنیم.
منظور این نیست که نسبت به آنچه بزرگان میگویند، بیاهمیت باشیم؛ نه، آنها افراد موفقی هستند و مطمئناً تجربیات ارزشمندی دارند اما یک اصل ماندگار در کسبوکار میگوید که به پیام توجه کنیم نه به پیام دهنده. هر کسی و هر پدیدهای در عالم هستی میتواند برای ذهن یادگیرنده پیام و درسی داشته باشد.
5) همیشه نگاهتان به "بعدی" باشد
خود را مسحور و محصور موفقیتهای فعلی نکنید. همیشه نگاهتان به محصول بعد، مشتری بعد، خدمت بعد و دستاورد بعدی باشد. منتظر روزهای طوفانی باشید و از همین الآن برای آنها برنامه داشته باشید. برای آیندهی خود سناریوهای مختلفی را تعریف کنید تا هیچوقت غافلگیر نشوید.
6) شکست خوردن لازم است
اگر همیشه، همهچیز را درست انجام دهید، هیچوقت پیشرفت نمیکنید. یکی از بهترین اتفاقات در دنیای کسبوکار شکست خوردن است زیرا زمانی که شکست میخورید، فرصت یادگیری خواهید داشت.
نگران نباشید. افراد موفق بارها و بارها شکست خوردهاند. بیشتر آنها خیلی بیشتر از شما شکست خوردهاند و به همین دلیل هم از شما موفقتر هستند. شکست را چیز بدی ندانید. به آینه نگاه کنید و به خودتان بگویید که شکست خوردهاید. سپس متعهد شوید که بار آینده کارها را به شکلی انجام خواهید داد که نتیجهی متفاوتی حاصل شود.
7) ایدهها را به عمل تبدیل کنید
ایدهها اگر به عمل تبدیل نشوند، ایده نیستند بلکه حسرت هستند. شک کردن و به تعویق انداختن باعث میشوند که ایدههای ما هیچوقت به عمل تبدیل نشوند. ترس از ناشناختهها و ترس از شکست دو عامل بازدارنده هستند. نگاهی به راهی که پیمودهاید، بیندازید. چقدر ایده داشتید که اگر آنها را به مرحلهی عمل میرساندید، اکنون وضعیت کسبوکارتان کاملاً متفاوت بود؟ به تحلیل، قضاوت و خلاقیت خود اعتماد کنید.
8) موفقیت، ماراتن است نه دوی سرعت
برای رسیدن به موفقیت عجله نکنید. انرژی خود را برای مسیری که پیش رویتان قرار دارد، تقسیم کنید. از موفقیتهای مقطعی سرمست و از شکستهای گاه و بیگاه ناامید نشوید. عشق و علم را عملتان ترکیب کنید تا قبل از آنکه به خط پایان میرسید، نفس کم نیاورید.
پرویز درگی
امام على علیه السلام : پاکدامنى مرد به اندازه غیرت اوست.
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 477 ، حکمت 47
متاسفانه دیده می شود حتی سردی هوا هم حریف غیرت های سرد بعضی از خانواده نمی شود یعنی آنقدر در بدحجابی خود مصمم هستند که به سردی و برودت هوا بی اعتنا هستند و مانند کاسب دست فروشی که بدون در نظر گرفتن وضعیت هوا مشغول فروش محصول است .
نمی شود فقط زن را عامل بی حجابی دانست چون در صورت کمبود غیرت مرد زن احساس مرد بودن می کند و لباسش را می پوشد و این مرد هست که باید روسری به سر کند و این روزها بازار فروش غیرت بس ناجوانمردانه داغ است .