شادمانی ازمهم ترین عوامل تاثیر گذار در زندگی بشر است . انسان ها بنا برسرشت وماهیت وجودی خویش همواره از افسرده بودن گریزان اند و دوست دارند به سوی شاد بودن و شاد زندگی کردن در حرکت باشند . مفهوم شادکامی در طول سالهای اخیر مورد علاقه روانشناسان، جامعهشناسان و متخصصان بهداشت قرار گرفته است. مطالعات نشان میدهد که جامعهشناسی و روانشناسی قرن بیستم بر عوامل منفی ( مثل آسیبها و نابهنجاریهای اجتماعی) و هیجانات منفی مانند: افسردگی و اضطراب تمرکز یافته است تا بر هیجانات مثبتی مانند: شادی و شادکامی اجتماعی اقشار مختلف جامعه. به عبارتی دیگر تعریف و منظور سلامت فردی و اجتماعی مترادف با فقدان مشکلات در جامعه و بیماریهای روانی و اجتماعی بوده است؛ در حالی که از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است و متون مرتبط با روانشناسی سلامت و جامعهشناسی تنها به جنبههای منفی و رفع آثار منفی در افراد انساهنی و جامعه محدود نمیشود، همانطور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تاکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته
میشود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد (بوم[1] و همکاران، 2001). ویژگی مهم روانی که فرد واجد سلامت میبایست از آن برخوردار باشد، احساس شادکامی و احساس رضامندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزههای مختلف خانواده، شغل و ... است (مایرز و دینر[2]، 1995).