شاهد شروع جنگ تحمیلی
خاطره ای از سید احمد احمدی فرزندآقا عطا متولد 1339
در ناحیه ژاندارمری آذربایجان شرقی خدمت میکردم ،طبق روال همیشگی عادت کرده بودیم شام را کنار باغچه بخوریم. همینطور که داشتیم شام می خوردیم صدای بلند هواپیما راشنیدیم ، فکر کردیم هواپیمای ایرانی است ، به آسمان نگاه کردیم دیدیم یک هواپیمای سیاه رنگ است وخیلی از پایین حرکت می کند طوری که خلبان آن پیدا بود ، ما هم برای او دست تکان دادیم بعداً فهمیدیم که هواپیمای عراقی بوده و دیواره صوتی را شکسته و این شروع جنگ بود .که روزهای بعد آمدند وپادگان مارا مورد شلیک هوایی قرار دادندوگلوله باران کردند.
راستی می دونی دیواره صوتی چگونه شکسته میشه
دیواره صوتی چیست(نظر نویسنده)
راستش را بخواهید برخلاف تصورات ، اصلاً دیوار یا پرده ای از جسم وجود ندارد که صوتی باشد یا غیر صوتی، واگرچنین تفکری وجود داشته باشد که دیواری از صوت درست شده و هنگام برخورد بادماغه ی هواپیما شکسته می شود کاملاً غلط است. واگر به زبان عامیانه بخواهیم توضیح بدهیم خیلی راحت می گوییم وقتی که سرعت هواپیما از سرعت صوت بیشتر شود دیواره صوتی شکسته شده است. شکستن دیوار صوتی برای اولین باردرتاریخ هوانوردی در 14 اکتبر 1947بوسیله یک سرهنگ آمریکایی بنام چارلز ییگر با یک هواپیمایی که برای سرعت مافوق صوت طراحی شده بود در آمریکا انجام شد .
بعد از آن هواپیماهای بدون سر نشین بوسیله ناسا با سرعت 1 ماخ که 10 برابرسرعت صوت است به پرواز در می آیند.البته به توضیح باید اضافه کنم که ماخ از نام ارنست ماخ فیزیکدان اتریشی گرفته شده که در سال 1887 اصول حرکت مافوق صوت را تبیین کرد عدد ماخ نسبت سرعت یک شئ به سرعت صوت در محیط محلی است.
این هم عکسی ازیک هواپیمایی که دیواره صوتی را شکسته است
فانی در گفتوگو با فارس در خصوص جزئیات بسته حمایت آموزش و پرورش از مؤسسان مدارس غیردولتی گفت: بسته حمایتی این است که ما یک ساختمان با تجهیزات، دانشآموز و مدیر داریم و تأمین کادر این مدرسه را به مؤسس مدارس غیر دولتی سپردیم.
وی اضافه کرد: دلیل اجرای این طرح این است کهدانشجومعلمان ما در دانشگاه فرهنگیان مشغول به تحصیل هستند و اولین سری آنها دو سال دیگر وارد چرخه آموزش و پرورش میشوند و در حال حاضر با کسری نیروی انسانی در برخی مناطق مواجه هستیم.
این مقام مسئول در وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: بر این اساس به مؤسس مدارس غیردولتی اعلام کردیم که نیروی انسانی این مدرسه را تأمین کنید و در این شرایط نه مدرسه را واگذار کردیم و نه تهاتری انجام گرفته است و این هیچ اشکالی ندارد، ضمن اینکه در ماده 13 قانون خدمات کشوری نیز پیشبینی شده است
سلام
بعد از اینکه مادرشوهرم خون تزریق کرد و شیمی درمانیشو انجام داد ، حالش بهتر از قبل شد و کمی جون گرفت احساس کردیم شیمی درمانی این دوره بهش ساخته و عوارضش ظاهر نشد ، خواهر شوهر بزرگه خیالش راحت شد و رفت ...
برادرشوهر کوچیکه و خانمش از شمال اومدن و از همون روز کم کم عوارض خودشو نشون داد ... نفس نفس میزد ، دهان و زبون و لب حالت پخته و آفت زده شده بود و بخاطر همین هیچی نمیتونست بخوره و فقط شیر میخورد ، صداش گرفته بود ، استخون درد و بدن درد داشت ، نای حرکت نداشت ......
همه فکر کردیم عوارض شیمی درمانیه و کم کم خوب میشه ... همه فکر میکردیم حد اقلش تا اخر سال دووم میاره ولی نیاورد ... توان تحمل این همه درد و رنج رو نداشت ... نفس نداشت .... جون نداشت ....
روز اخر ، صبح که رفتم پایین پیششون ، تا وارد شدم نزدیک بود لگدش کنم ! دقیقا جلوی در روی زمین دراز کشیده بود و پتو روش بود ! گفتم : عه !!!! زندایی !!!! اینجا چرا دراز کشیدین ؟؟؟ چی شده ؟؟؟ با صدای گرفته گفت : افتادم ! از دستشوئی که داشتم میومدم بیرون افتادم ! دستم درد گرفت ..... خواهر شوهر کوچیکه که دکتر هم هست و از شب قبلش اومده بود خونه ی ما ، توضیح داد که مامان تا در دستشوئی رو باز کرد همون داخل افتاد و اون کشیدش بیرون و همون دم در روش پتو انداخت ....
و این اخرین مکالمه ی ما بود .....
** ادامه مطلب رمز نداره ... خیلیم طولانیه ..... اگه حوصلشو داری برو .... **
اگہ روزی محبت کردیم بی منت....
لذت بردیم بی گناہ......
بخشیدیم بدون شرط.....
آن روز واقعا زندگی کردیم......
زندگی
زندگی بہ من آموخت.....
ھمیشہ منتظر حملہ احتمالیہ کسی باشم کہ......
بہ او محبت فراوان کردہ ام.......
صبح جمعه 19 دیماه بعد از یک روز برفی و کولاک شبانه به اتفاق دوستان گفتیم کوهی بریم و صحنه های بکر پس از بارش رو ببینیم علی الرقم هشدار شب قبل که به صدا و سیما داده بودیم از طریق هیئت بازهم تعدادی افراد رو توی مسیر دیدم که با تجهیزات نامناسب و کفش های معمولی داشتند صعود می کردند عده ای هم از میانه های مسیر میدان میشان برمی گشتند چون هم مسیر برف داشت و هم هوا سرد بود ناگفته نماند خیابانها هم ساعت 6/30 صبح اکثرا لغزنده و لیز بودند مسیر گنجنامه هم که در پیچ آخر مسیر کمی صعب العبور شده بود بلاخره با هر زحمتی بود ماشین رو ابتدای جاده پیست پارک کردیم و با تعجب از تعداد زیاد ماشین های پارک شده و تعداد کثیر افراد صعود کننده از مسیر زیر پناهگاه میدان میشان به پناهگاه رسیدیم و صبحانه را خوردیم و با دیدار خیلی از دوستان و کوهنوردان قدیمی و جدید و خوش و بش با این دوستان تصمیم به بازگشت گرفتیم و همراه با ابری شدن دوباره هوا برگشتن را شروع کردیم در بازگشت هم چون مسیر ابتدای جاده پیست را از میدان گنجنامه پاک کرده بودند ماشین در تل یخ و برف تراشیده شده از کف جاده گیر افتاده بود که با کمک و مساعدت دوستان بیرون آمد و به خانه بازگشتیم