خیلی سختِ نگه داشتن بغض پشت تلفن. . .!
مخصوصاً وقتی که میخوای نفهمه . .
هی قورتش میدی . . .هی . .
اما آخرم چیکه چیکه اشکات گونه ها تو خیس میکنه!
اون موقع هس که یهو تلفنُ قطع میکنی. . .
بعدشم میگی خودش قطع شد
ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ
هی به خودت میگی من دیگه فراموشش کردم ..
اصلا به من چه او الان کجاست و داره چیکار میکنه
اما یهو یاد اون روزا یه چیزی رو داخل گلوت
میترکونه...
که تا اشک نریزی خالی نمیشی...
ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ
برای بعضی درد ها
نه می توان گریه کرد ...
نه می توان فریاد زد ...
برای بعضی از دردها...
فقط می توان
نگاه کرد و شکست ...
ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ ஜ