همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

رجوی به پول تو جیبی اعضا در آلبانی هم رحم نمی کند!

بر اساس اطلاعات موثق رسیده از آلبانی – تیرانا ، سران تشکیلات فرقه ای رجوی تمام پول تو جیبی ای که به اعضا خود درحین انتقال از عراق به آلبانی داده بودند را بازپس گرفتند .
در پی افشاگری های جداشده ها مبنی بر عدم استیفای حقوق شخصی افراد در درون تشکیلات فرقه ای رجوی ، در پروژه انتقال 233 نفری که به تازگی به آلبانی منتقل شده اند ، سیستم تشکیلات فرقه ای رجوی با پرداخت 200 دلار به هر نفر در پی خرید آبرویی هر چند بی ارزش برای خود نزد مقامات بین المللی کمیساریا و... برآمده است .
سران فرقه رجوی به سیاق گذشته و روابطی که با نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف برقرار کرده بودند با حرکتهایی سوری قصد موجه جلوه دادن خود را دارند . مصاحبه های تعیین هویت توسط نیروهای آمریکایی درقرارگاه اشرف یادمان نمی رود . نیروهای آمریکایی برای همه اعضای قرارگاه اشرف  آی دی کارت صادر کردند و شخصا و فرد به فرد به افراد تحویل دادند و گفتند این آی دی کارت ها نباید ازشما جدا شود . ولی به محض خروج از مقر آمریکایی ها تشکیلات رجوی همه آی دی کارت ها را جمع کرد . وبا برپایی میهمانی های آنچنانی برای فرماندهان نیروهای آمریکایی درقرارگاه اشرف ، به همراه مصاحبت و مصافحت با فهیمه اروانی ، زهره اخیانی ، مژگان پارسایی ، فرشته یگانه ، صدیقه حسینی و... سوء استفاده ازبرنامه سازی توسط دختران و پسران جوان و اهدای هدیه هایی اعم ازطلا و... نیروهای آمریکایی ماتم زده و حیران دربیابانهای عراق را مغلوب خود کردند . همانهایی که هنوز هم دلار های کثیف این فرقه زیر زبانشان مزه میکند و گاه گداری با گرفتن چندین هزار دلار از آمریکا به فرانسه آمده و متن های آماده شده تشکیلات فرقه ای رجوی را نشخوار می کنند .
قطعا نمایش پرداخت پول تو جیبی به اعضا در آستانه خروج از لیبرتی تفسیری جدای از عملکرد سنتی این فرقه نخواهد داشت ، ولی همین چندر غاز برای آنانی که سالیان دستشان به پول نرسیده است ، یاد آور روزهای خوش زندگی است و جرقه ای در درونشان به سمت دنیایی عاری از قید وبندهای تشکیلاتی روشن خواهد کرد .
البته یاد آور می شویم یقیناً وجوه پرداختی به اعضای رده بالا بیش از 200 دلار بوده است . که جمعا مبلغی بیش از 500 هزار دلار را بین اعضا تقسیم کرده بودند .
 بازپس گیری این چندرغاز  200 دلاری از اعضای رده پایین عملا جلوی هر گونه حرکت آزادانه را در ابتدای کار از آنها سلب کرده است . طبعا این افراد برای گشت و گذاری کوتاه و استفاده از امکانات شهری اعم از رستوران ، موزه ، پارک و اینترنت نیاز به صرف مبالغی دارند که با خالی شدن جیب هایشان توسط فرقه رجوی فعلا و قحراً درآمپاس قرار گرفته اند .
قطعا بعد از اشرف و لیبرتی تشکیلات فرقه ای رجوی هیچ توانی در به بند کشیدن این افراد نخواهد داشت و اگر قید و بندهایی که رجوی در اذهانشان ایجاد کرده است را بشکنند ، دنیایی آزاد در جلو رویشان قرار خواهد گرفت . با آرزوی دنیایی آزاد برای همه دوستان قدیمی ...

جنگ فقط اتش و باروت نبود ...............عشق هم بود ( معرفی کتاب خاطرات ایران )

ذهنش درگیراست، لحظه ها دربین انگشتهای پینه بسته اش جان داده اند ، حالا که به عقب برمی گردد انگار دنیایی از زیر پایش گذشته است ، دنیایی که وقتی لحظه هایش را به یاد می اورد تمام خطوط ذهنش پرمی شود از صداها، تصویرها و.................، سرش را تکانی می دهد وچشمانش را به هم می فشارد ، باورش نمی شود آن همه سکوت را، نمی داند به این سکوت که در دل ارامش شهر است به این همه شور مردم برخود ببالد یابرای این سکوت مرگباری که اکنون دفترچه خاطراتش را بسته است حسرت بخورد؟ دلش می خواهد ذهنش را خط خطی کند ؟ چطور فراموش کند، باکری را ، بهشتی را ؟ چطور فراموش کند جنگ را؟

 

جنگ لبخند هیز کینه ها بودکه دندانهای خودش را برای ملت ما تیز کرده بود. دندان تیز کرده بود برای عشق مادران ، برای غیرت مردان، برای عفت زنان که حالا شده بودند اسلحه ایی برای پیروزی. خداوندا چه بگویم از جنگ ، که چطور ادا شود حق شهید 15 ساله ایی که زیر دستانم به شهادت رسید، چطور بنویسم از احساس غرور مردانی که زیر خروار ها خاک له شد ؟ خدایا من نمی گویم از احساسم ، من از چیزی فراتر از سخن می گویم ، از بغض کینه های دشمن که اتشش تن های عزیزانمان و جگر مادرانمان را سوزاند.

 

خداوندا دستهایم را یاری کن ، ایران یه تکنسین بیهوشی نبود ، ایران برایش شهید 15 ساله ، ان رزمنده بی پا و دست ، ان زن که تمام کودکانش را از دست داد ، همه و همه حکم ثانیه های نفس های عمرش را داشت ، حکم خون در رگهایش  را که اکنون انقدر سرد شده اند که نمی داند زنده است یا نه ؟ نه مانند کسانی که وقتی از جنگ سخن می گویی انگار فقط جز دود و باروت چیز دیگری نمی فهمند وانچنان دردلشان  سنگینی می کند که نمی دانند چطور بالا بیاورندش.  ولی من در لا به لای سلولهای جنگ از چیزهایی فراتر از حرف می گویم ، از انتخاب پدری که خانواده ا

ش را به خاطر غیرتش رها میکند ، از هوس خاموش شده ی پسر20 ساله ایی که  اسلحه شده بود  رفیق و عشق جوانیش ، از گودال های پر از شهید یا ازجوانهایی که وجودشان بند بند جا ن و امید کشورشان بود. از اشک مادران بروی استخوانهای زیر اوار و از چشمهای بهت زده که آن همه کینه و آتش را به حافظه ی تاریخیش می سپورد .

 

وحالا که ایران ترابی مانده است ، مانده است ومی نویسد  از جنگ و از زندگیش و از خاطراتش در کتابی تحت عنوان خاطرات ایران .

ایران می نویسد: ( راکتی در نزدیکی پدر و پسر به زمین خورده و ترکش ان سرمرد را ازتنش جدا می کند تن بی سر مرد در حالی که هنوز دستش در دست پسرش بود می دود و بعد از چند قدم به زمین می افتد ، پس هاج و واج ماند ه بود پیکر پدرش را نگاه می کرد و نمی دانست چه کار کند ، چند سرباز به طرف آنها دویدند...........................................)

 

 

دانلود انیمیشن کوتاه کتاب های پرنده آقای موریس لسمور

The Fantastic Flying Books of Mr. Morris Lessmore HDTV  (2011) Mkv

|دانلود با لینک مستقیم |

 برنده جایزه بهترین انیمیشن کوتاه در جشنواره اسکار ۲۰۱۲

 

The Fantastic Flying Books of Mr. Morris دانلود انیمیشن کوتاه کتاب های پرنده آقای موریس لسمور – The Fantastic Flying Books of Mr. Morris Lessmore

 

نام انیمیشن:  The Fantastic Flying Books of Mr. Morris Lessmore

ژانر: انیمیشن

سال انتشار: ۲۰۱۱

مدت زمان: ۱۵ دقیقه

حجم: ۹۵ مگابایت

کیفیت: HDTV

خلاصه داستان: کتابهای پرنده آقای موریس روایت دنیایی است که در آن آدم‌ها عاشق کتاب‌ها هستند. دنیایی تخیلی که عناصری از رویدادها، اشخاص و فیلم‌های دیگر را به عاریت گرفته است و جالب است که در آن کتاب‌ها هم متقابلا لطف آدم‌ها را فراموش نمی‌کنند. کتاب ها، آقای موریس را به یک کتابخانه می برند، جایی که سایر کتاب های پرنده در آنجا زندگی میکنند. موریس هیچ انسانی را آنجا پیدا نمیکند، اما بر روی دیوار کتابخانه تابلوها و یادداشت هایی میبیند، که یکی از آنها تصویر آشنای زنی بود که او قبلاً وی را در شهری عجیب دیده بود…