همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

کانادا کشور خیلی بدیه !!

این متن رو از یکی از گروههای اجتماعی ساکنین کانادا برداشتم و اینجا قرار میدم خوشحال میشم نظرتونو در موردش بدونم ..

کانادا کشور خیلی بدیه... یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور رو نکنین. به این دلایل :

-اینجا یک نظام پزشکی داره که آدمها رو همین طور بی دلیل مجانی معالجه می کنه. مثلا اگر برین بیمارستان هزینه ویزیت دکتر، معالجات، عمل جراحی، اتاق بیمار، غذا و داروی بیمار و خیلی چیزهای دیگه رو دولت می ده. آخه جون من کدوم کشور یه همچین کار احمقانه ای می کنه. تازه تو اکثر اتاقهای بیمارستانها تلویزیون هست. برای بچه ها وسایل بازی هست. برای همراهان اتاق انتظار هست که گاهی وقتها هم توش قهوه و شکلات مجانی گذاشتن. از همه بدتر اینکه مریض چون قرار نیست پول بده می تونه آزادنه در محیط بیمارستان بچرخه. ساعت ملاقات هم به طرز احمقانه ای معمولا از صبح شروع میشه تا شب.

-اکثر پیاده روها و خیابونهای شهرها پر از چمنه. آدم حالش بهم می خوره اینقدر سبزی می بینه. اَه. آخه اینم شد کار. بدتر اینکه هی شهرداری میاد سر این چمنها رو می زنه و مرتبشون می کنه. تازه اینجا این قدر پارک و بوستان هست که آدم نمی دونه کدومشون رو بره. این یکی که خیلی بده. آخه آدم گیج میشه و گیجی هم برای سلامتی مضره.

-اینجا مدرسه ها مجانیه. تازه تو این مدرسه های مجانی تو هر کلاس معمولا بیشتر از ۲۰ تا شاگرد نیست. تا دلتون بخواد در اختیار این بچه ها وسایل بازی و امکانات آموزشی گذاشتن. . آخه فکر نمی کنین چقدر بچه ها فاسد میشن وقتی فکرشون آزادنه کار می کنه و می تونن از خودشون ابتکار به خرج بدن. بدتر اینکه خیلی از بچه ها تو مدرسه دو تا زبون یاد می گیرن و وقتی دیپلمشون رو می گیرن دو تا زبون انگلیسی و فرانسه رو عین هم صحبت می کنن و می نویسن.

-دولت برای اینکه مردم رو خر کنه به اونهایی که بچه دارن هرماه یه پولی می ده. احمقانه اینه که اگر کسی در آمدش کمتر باشه پول بیشتری می گیره.

-بیشتر راههای کانادا اتوبانه. آخه تو رو خدا یکی نیست بگه اتوبان باعث میشه آدم راحت تر باشه و این خیلی بده. بدتر اینکه اکثر این اتوبانها عوارضی ندارن و همین طور مجانی می ری توشون. تو رو خدا می بینی مالیاتی که از ما میگیرن رو صرف چه بریز و بپاشهایی می کنن.

-تو این کشور عجیب و غریب خدمات آزمایشگاهی مجانی؟. آخه آدم این رو به کی بگه. وقتی میری آزمایشگاه نه تنها خون و ادرار و اونی که نمیشه اسمش رو گفت مجانی آزمایش می کنن نتیجه آزمایش رو مستقیم می فرستن برای دکترت که مریض به زحمت نیفته. این دیگه قابل تحمل نیس.

-بدترین چیز اینه که تقریبا همه اتوبوسهای مدارس اینجا به یک شکلن. همه به رنگ زرد آخه فکر می کنن اگه رنگ اتوبوس زرد باشه بهتر دیده میشه و خطر تصادفش کمتره و بچه ها جونشون بیشتر در امانه. از اون احمقانه ترش اینه که وقتی سرویس مدرسه وا میسته که بچه ها رو سوار یا پیاده کنه کلی چراغهای عجیب غریب دور و ورش روشن میشه و همه ماشینها در هر طرف خیابون که باشن وامیستن تا بچه ها با امنیت کامل تو خیابون تردد کنن. آخه چه اهمیت داره که چندتا بچه در طول سال به خاطر تصادف بمیرن که اینا این همه مردم رو به زحمت میندازن.

-اگه بخوای تو کانادا یه کار جدید راه بندازی اینقدر بهت اطلاعات مجانی میدن که دیگه بالا میاری. از وب سایتهای دولتی بگیر تا مشاورای حضوری که همین طور پول مالیات رو به عنوان حقوق بهشون میدن تا به یه عده که می خوان ایجاد کار بکنن کمک کنن. آخه اینم شد کار. چرا باید از آدمهایی که طرحهای خوب تو کلشونه حمایت کرد. چرا دولت تا ۲۵۰ هزار دلار به این جور آدمها وام میده. چرا شهرداریها از این آدمهای مبتکر حمایت می کنن. این دیگه چه وضعشه بابا.

-از سیستم بد اداری اینجا هر چی بگم کم گفتم. بیشتر کارهای اداری اینجا یا از طریق اینترنت انجام میشه و یا از طریق تلفن. برای اینکه نکنه کارمندهای تنبلشون بخوان با ارباب رجوع سر و کله بزنن بیشتر کارها رو از راه دور و در اسرع وقت انجام می دن. این دیگه نوبرشه والا.

-اینترنت تو کانادا سانسور نمیشه. اینم شد کار.. من که اصلا سر در نمیارم

-تو خیلی از شرکتهای بزرگ وقتی کارمندها میرن سر کار اصلا کارت نمی زنن. اصلا کسی ازت نمیپرسه کی اومدی کی رفتی. این دیگه چه وضعشه. اون وقت با این وجود اکثر کارمندها به موقع میان و به موقع میرن

-اینجا تقریبا هر کس هر جوری دلش بخواد لباس می پوشه و دین هم آزاده و هر کسی هر دینی که بخواد داره. کسی اصلا ازت سوال نمی کنه که دین و ایمونت چیه. یا اصلا دین و ایمون داری یا نه. این دیگه انتهای بی شعوریه

-نظام بانکی اینجا حال آدم رو بهم می زنه. بیشتر کارها اتوماتیک انجام میشه. پرداخت قبضهات رو میتونی اتوماتیک کنی. دریافت حقوقت اتوماتیکه. خیلی از کارها رو از طریق اینترنت انجام می دی. دستگاههای خود پرداز همه جا ریخته که بتونی راحت پول بگیری یا کارهای بانکیت رو انجام بدی. کارتهای اعتباری و خطهای اعتباری و غیره و غیره تو رو از اینکه به دوستان و آشنایانت برای گرفتن پول مراجعه کنی بی نیاز می کنه. همینه که آدمها از هم فاصله می گیرن. چون هیچ کس از کسی طلبکار نیست کمتر به هم دیگه تلفن می زنن

-آدم از پلیس کانادا نمی ترسه. بابا پلیس باید ابهت داشته باشه نه اینکه به آدم احترام بذاره. همینه که رقم جرم و جنایت اینجا کمه دیگه. لابد مردم از پلیس خجالت می کشن. چون مطمئنم که از پلیس می ترسن. کشور کم جرم و جنایت که کشور نیست.

-رقم تورم تو کانادا کمتر از سالی ۳ درصده. معمولا این رقم حدود ۲ درصد نگه داشته میشه. اعصاب آدم خرد میشه از بس که قیمتها زیاد نمیشن. احساس می کنی که هیچ تحرکی تو اقتصاد این کشور نیست.

اگه بخوایم از بدیهای کانادا بگیم این لیست سر به فلک می کشه ولی همین چند مورد کافیه. دیگه به اینکه فروشنده ها خوش برخوردن، پلیس از آدم رشوه نمی خواد، مردم به هم احترام می ذارن و خیلی چیزهای بد دیگه اشاره نمی کنیم...

کمی راجع به بچه دار شدن در کانادا!

از اونجاییکه من بخاطر کار و رشته ی مامان و خاله جانم با ماجراهای بارداری و بچه داری همیشه آشنا بودم، برام یک سری تفاوتها اینجا خیلی بارز و جالب هستن. در این مدت اینقدر تحقیق کردم و نکات جالبی یاد گرفتم که واقعا سر و ته ندارن و دوست دارم همشون رو ثبت کنم. 

* اینجا سه مدل مختلف مراقبت برای زنان باردار وجود داره. 

    1- پزشک مراقبتهای زنان باردار OBGYN : این پزشک میتونه پزشک عمومی باشه که دوره های مراقبت زنان رو گذرانده و یا میتونه پزشک متخصص زنان باشه. این پزشکها معمولا به صورت گروهی کار میکنن. مثلا پزشک من در یک گروه 15 نفره کار میکنه. این قضیه باعث میشه که بتونن با خیال راحت برن مرخصی و همیشه بک آپ داشته باشن. پزشک من فقط در روزهای هفته و از 8 تا 4:30 کار میکنه و هر 15 روز یکبار هم شیف شب است. این باعث میشه که خیلی شانسی باشه که آیا پزشک خودم موقع زایمان حضور خواهد داشت یا نه؟ و احتمالش هم خیلی بیشتر است که هرکدوم از 14 پزشک دیگه بهم بخورن. 

    2- پزشکهای ریسک بالا: اگر مادر باردار به عنوان ریسک بالا شناخته بشه به این نوع پزشکها معرفی میشه برای مراقبتهای ویژه تر. دقیقا نمیدونم که سیستمشون چطوری است. حدس میزنم مثل شماره 1 باشه.

    3- ماما: کلا سیستم مامایی اینجا با ایران فرق داره. ماماهای اینجا مثل ایران در بیمارستانها کار نمیکنن بلکه همشون یا مطب خصوصی دارن و یا به صورت گروهی مطب مشترک میزنن. اگر کسی بخواد کاملا زایمان طبیعی داشته باشه بدون هیچ دارویی و تا جایی که میشه مسیر رو طبیعی پیش بره بهتره از سرویس ماما ها استفاده کنه. ماماها علاوه بر این قضیه، سرویس بهتری هم به مادر و نوزاد میدن. تمام روزهایی که مادر رو میبینن، وقت خیلی بیشتری برای صحبت میگذارن. حتی اگر مشکلی باشه به خانه ی مادر میرن و ویزیت میکنن. معمولا شماره ی مستقیمشون رو به مادر میدن که هر موقع بتونه زنگ بزنه و خلاصه که تا آخر پا به پای هم میرن. خیلی ها اینجا جدیدا طرفدار این هستن که از مراقبتهای ماما استفاده کنن و به خاطر همین ماما ها صف انتظار دارن! من هم وارد یکی از صفهای انتظار شدم ولی متاسفانه نوبتم نشد و مجبور شدم که با پزشک ادامه بدم. یک ماما تا آخرین لحظه و اگر واقعا مجبور نشه مادر رو به یک پزشک برای سزارین معرفی نمیکنه و این قضیه این روزها خواسته ی خیلی از زنان کانادایی است.


 بیمارستان:

روز زایمان، اول مادر به اتاق شخصی زایمان منتقل میشه و تمام مدت رو همراه با همسرش و هرکس دیگه ای که بخواد همراهش باشه، در اون اتاق میگذرونه. این اتاقها حمام و دستشویی شخصی و وسایل کامل برای کمک به مادر و نوزاد رو دارن. بعد از زایمان، مادر و نوزاد باهم به اتاق استراحت منتقل میشن. اینکه این اتاق خصوصی باشه یا نه، به بیمارستان، و موجود بودن اتاق خصوصی بستگی داره. بیمارستان من سه نوع اتاق داره. اتاقهای معمولی که مجانی هستن 2 نفره هستن. یعنی دو مادر و دو نوزاد. اتاقهای خصوصی که تک نفره هستن و شبها همسر میتونه همراه مادر در اتاق بمونه. و نوع سوم اتاقهای لوکس هستن که تختهای دونفره، تلویزیون ال سی دی بزرگ و سرویسهای دیگه ای دارن. من برای اتاق خصوصی ثبت نام کردم ولی بازهم بستگی داره که در روز زایمان اتاق خالی داشته باشن یا نه.


 عمل سزارین:

اینجا برای عمل، بیهوشی کامل نمیکنن. تنها حالتی که ممکنه بیهوشی کامل انجام بشه اینه که مشکلی پیش بیاد. در غیر این صورت بی حسی کمر به پایین است. این باعث میشه که همون لحظه ای نینی به دنیا میاد بتونن به مادر نشونش بدن و میگن که خطر کمتری برای مادر و نوزاد داره.


عشق نگاه اول:

طبق تحقیقات وسیعی که انجام دادم، تعداد مادرانی که در لحظه ی اول عاشق نوزادشون نمیشن و حتی برعکس نمیخوان که نزدیک نوزادشون باشن زیاد است و اینجوری نیست که همه ی مادرها در نگاه اول یک دل نه صد دل عاشق بشن. مسلما حتی اگر کسی اولش از این نوع حسها رو داشته باشه بعد از یک مدت عاشق بچه اش میشه. 


 رجیستری:

یک سیستمی هست که همه ی فروشگاههای وسایل نوزاد میفروشن، این سیستم رو دارن. کلا رسم بر اینه که قبل از تولد نینی یک مهمونی به اسم Baby Shower میگیرن و همه برای نینی کادو میارن. ولی این کادوها بیشتر باید وسایلی باشه که نینی واقعا نیاز داره. برای اینکه وسایل تکراری نشه و همون چیزهایی باشه که مادر و پدرش دوست دارن، این سیستم رجیستری درست شده. 

والدین قبل از این مهمونی میرن به فروشگاهی که میخوان و یک رجیستری به اسم خودشون باز میکنن. توی این رجیستری همه ی چیزهایی که میخوان رو ثبت میکنن. از چیزهای ارزون مثل لباس گرفته تا وسایل گرون مثل کالسکه و تخت نوزاد! بعد میان اسم رجیستری و فروشگاه رو به همه ی مهمونها اعلام میکنن و مهمونها هم میرن کادوهاشون رو از این لیست میخرن. دیگه بستگی به بودجه اشون میتونن از این لیست انتخاب کنن. وقتی که یک وسیله ای از لیست خریده بشه، اون وسیله از لیست حذف میشه که اشخاص دیگه تکراری همون رو نخرن. 

از این سیستم واقعا خوشم اومده ولی خیلی مخالف فرهنگ ایرانی است به نظرم. چون اولا ما دوست داریم مهمونی و کادو دادن برای بعد از تولد نوزاد باشه و نه قبلش! دوما هم سخته که اعلام کنیم که این لیست ما است و شما از این لیست خرید کنید! 


تور بیمارستان:

بیمارستانمون یک تور داره که ما برای روز 7 مارچ وقت گرفتیم. بهمون مسیری که باید بریم، جای پارک و اتاقها رو نشون میدن و مراحل روز زایمان رو دوره میکنن که اون روز با همه چیز آشنا باشیم. یک کلاس 6 ساعته ی آمادگی و آموزش مراحل هم دارن. شدیدا برای رفتن به این کلاس هیجان دارم.


هفته ی 20 به بعد:

اینجا از هفته ی 20 بارداری به بعد، در صورتیکه مشکلی پیش بیاد، پزشکها همه ی تلاششون رو برای زنده نگه داشتن نوزاد انجام میدن. اکثر بیمارستانها زنانی که بیشتر از 20 هفته هستن و به اورژانس مراجعه میکنن رو سریعا به قسمت زایمان میفرستن. 

بیمارستان من یکی از مجهزترین بیمارستانهای منطقه برای زنان است. در اصلا این بیمارستان (رویال الکس)، چند سال پیش اومده یک بخش کاملا جداگانه و جدید زده که ساختمانش هم کاملا جدا است فقط مخصوص زنان. اسمش هم لوئیز هویل است. درنتیجه خیلی مجهز و قوی است و اکثرا از بیمارستانهای دیگه هم در صورت بروز مشکل به اینجا میفرستن بخاطر داشتن تجهیزات قوی تر. توی این بیمارستان اگر زن باردار بالای 20 هفته باشه و مراجعه کنه، به قسمت بارداری و چک آپ میفرستنش و همونجا به صورت خیلی سریع و خصوصی ازش مراقبت میکنن. من در هفته ی 22 یکبار مجبور شدم به اینجا برم و اصلا هم این قضیه ی هفته ی 20 به بعد رو نمیدونستم! ولی وقتی با یکی از دوستام تماس گرفتم اون بهم گفت! و خیلی باعث صرفه جویی در وقت و انرژی ما شد! از وقتی که از درب بیمارستان وارد شدم تا وقتی که خارج شدم شاید واقعا 1 ساعت هم طول نکشید ( که با معیارهای بیمارستانی کانادا خیلی خوبه!! ) 


وسایل نوزاد ممنوعه در کانادا: 

استانداردهای کانادا برای وسایل نوزاد از خیلی جاها بالاتر است. ما حتی اجازه نداریم که از آمریکا خیلی چیزها رو بخریم چون بعضی از اون وسایل در حد استاندارد اینجا نیستن و استفاده از اونها جریمه داره. آنلاین هم که ابدا نمیشه چون وسایل ممنوع رو اصلا پست به کانادا نمیکنن. 

حالا چند تا از این وسایل: 

 CarSeat: صندلی ماشین که طبق قانون کانادا باید استفاده بشه، استاندارد مخصوص خودش رو در کانادا داره. اگر صندلی ها این مارک استاندارد کانادا رو روشون نداشته باشن اینجا اجازه ی استفاده ندارن.  

 

تخت نوزاد ریلی: این تختهای نوزاد که یک طرفشون ریل داره و بالا و پایین میره از سال 2009 در کانادا ممنوع شدن. علتش هم این بوده که چندین سانحه داشتن که قسمتی که ریل رو نگه میداشته شکسته و بچه افتاده و بین تخت و ریل گیر کرده و خفه شده.  

روروئک: این وسیله از سال 2007 در کانادا ممنوع شده. علتش هم سانحه های خیلی زیادی بوده که پیش میومده. از جمله افتادن بچه ها پایین پله ها! یا دستشون میرسیده به یه چیزی و میکشیدن پایین روی خودشون و غیره.... 

حالا فعلا همینا باشه تا بعدا ادامه بدم!

 

آن سوی مرزها ...

انواع مدرسه در کشور کانادا :
در کانادا مدارس در دو سطح قرار می گیرند: ( دبستان و راهنمایی در یک مدرسه قرار می گیرند)

* مدارس ابتدایی( Elementary ) از کودکستان تا سال ششم .
*دبیرستان از هفتم تا دوازدهم .( البته بعضی از مدارس ابتدایی تا مقطع هشتم را نیز ارائه می کنند.)
طبق قانون همه افراد بین 6 تا 18 سال باید در مدارس تحصیل کنند.
اکثر مدارس، بخش مربوط به کودکستان یا مهدکودک را نیز دارا هستند و بچه های 4 و 5 ساله را می پذیرند)
سال تحصیلی در مدارس کانادا از اواسط شهریور ( اوایل سپتامبر) آغاز و در خرداد ماه به پایان می رسد. تعطیلات تابستانی عملا در حدود 2 ماه است. با این حال در ماه های مارس و دسامبر نیز تعطیلات یک هفته ای یا ده روزه سال نو نیز دارند.
زنگ مدارس در برخی شهرها ساعت 9 صبح و برخی دیگر 8 یا 8:15 نواخته می شود و تا ساعت 15:30 و یا 14:30 نیز کلاس ها طول می کشد. مدارس در روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل هستند.
برخلاف ایران دانش آموزان مقاطع ابتدایی، کتاب های درسی اختصاصی برای خود ندارند و بیشتر موارد معلمان متناسب با درس همان روز از کتاب مادر، جزوه و پلی کپی می دهند و گاهی هم اجازه می دهند دانش آموز کتاب را با خود به خانه ببرد.
مدارس کاتولیک:
مدارس کاتولیک همانند مدارس عمومی از برنامه درسی آموزش و پرورش پیروی می کنند. همه دانش آموزان می توانند در مدارس عمومی ثبت نام کنند، اما مدارس کاتولیک فقط برای دانش آموزان مسیحی است که غسل تعمید بجای آورده باشند.
علاوه بر مدارس فرانسوی که تعداد آنها در ایالت های غیر کبک، چندان هم زیاد نیست، مدارس انگلیسی ، برنامه ویژه آموزش فرانسه نیز دارند که روزانه تا یک ساعت ارائه می شود. در عین حال برای دانش آموزان مستعد، دوره فوق برنامه فرانسه توسط برخی مدارس در هر ناحیه ارائه می شود که این دانش آموزان در مقطع سوم دبستان و یا هفتم ،طی یک آزمون انتخاب می شوند.
تسهیلات ویژه:
مدارس کانادا تسهیلات ویژه­ای را برای فرزندان مهاجران تازه وارد برای جذب آنان به سیستم آموزشی کانادا ارائه می­کنند از جمله:
کلاس های ویژه زبان ( ESL ) ،
کمک به دانش­آموزان با دشواری­های یادگیری و یا معلولان
کمک به والدینی که مایل باشند فرزندانشان را بجای فرستادن به مدرسه، در منزل آموزش دهند،
آموزش های آنلاین یا راه دور برای دانش آموزان دبیرستانی
برنامه های آموزشی برای بزرگسالان (Adoult Schools)
امتحان EQAO:
نظیر امتحانات نهایی پنجم دبستان و سوم راهنمایی، اداره آموزش و پرورش، معمولا تست ویژه ای را با عنوان EQAO از دانش آموزان مقاطع سوم و ششم به عمل می­آورد تا میزان یادگیری بچه­ها و سطح علمی هر منطقه مشخص شود.
مدارس نمونه یا تیزهوشان:Gifted Program
برخی از مدارس کانادا اختصاص به دانش آموزان نمونه و تیزهوش دارد، اما چون ظرفیت آنها محدود است، معمولا تبلیغات چندانی در زمینه نحوه ورود به آن مدارس یا دوره ها نمی­شود و فقط افراد کنجکاو می توانند در جریان زمان و نحوه پذیرش ان مدارس قرار گیرند.معمولا برخی از دانش آموزان به تشخیص معلم و مدیر، به یک روانشناس معرفی می شوند تا از آنان تست هوش بعمل آید و در صورت آوردن حد نصاب ، به مدارس نمونه معرفی می شوند.مدارس خصوصی:
علاوه بر مدارس عمومی، برخی مدارس خصوصی نیز با دریافت شهریه به ارائه سرویس می پردازند. مشهورترین مدارس خصوصی مربوط به اقلیت های مذهبی نظیر مسلمانان، یهودی ها و هندو ها است .
شرایط پذیرش:
مدارس کانادا شرط خاصی برای پذیرش کودکان بجز نزدیکی محل سکونت آنها ندارد. با توجه به اینکه سن شروع مدرسه در کانادا از 6 سالگی است ، در صورتیکه کودک شما در ایران از 7 سالگی تحصیل را آغاز کرده باشد ، مجبور است یک سال را جهش نماید!
همچنین برای ثبت نام داشتن کارت واکسیناسیون کودکان الزامی است..جالب است بدانید مدارس کانادا حساسیت زیادی نسبت به دریافت مدارک قبلی دانش آموز از کشور متبوعه ندارند! و معتقدند هر کودکی باید درس بخواند و این مشکل خود اوست که در مقطع مورد نظر خود را با کلاس هماهنگ کند.
تعداد دانش آموزان در هر کلاس:
با اینکه آموزش و پرورش تلاش می کند تعداد دانش آموزان هر کلاس حداکثر در 22 نفر ثابت بماند اما به دلیل برخی کمبودها، در بعضی مدارس نه تنها تعداد دانش آموزان بالای 30 نفر می شود بلکه چند مقطع تحصیلی نیز در یک کلاس و با یک معلم ادامه تحصیل می دهند!
تشویق و تنبیه:
معمولا در مدارس کانادایی ، دانش آموزان تیزهوش و با استعداد مورد توجه ویژه قرار نمی گیرند و به همه بچه ها یکسان نگاه می شود. گاهی اوقات ، معلمان حتی از نوشتن یک کلمه "آفرین" نیز دریغ می کنند! کودکان بیشتر بخاطر شرکت در برنامه های اجتماعی تشویق می شوند تا درسی.اما در عوض اگر همکلاسی خود را مسخره کرده یا پسرها موجب آزار دختر ها شوند، می بایست تنبیه های مختلفی از جمله نگارش جندین صفحه نامه عذرخواهی و یا فراخواندن والدین را تحمل کنند.

تربیت های دوگانه:
پدر مادرهای ایرانی از اینکه می بینند هم کلاسی های فرزند آنها حتی سلام کردن نیز بلد نیست تعجب می کنند. کودکان در کانادا توجهی به اطراف خود نمی کنند، از خبرها و رویدادهای غیر از مدرسه بی اطلاع هستند . مدارس نقشی در تربیت رفتاری کودکان ایفا نمی کنند ، اما اگر کسی فراموش کند کلمه "متشکرم" را بگوید ، ساعت ها او را نصیحت می کنند!
مدارس بزرگسالان:
مدارس ویژه ای برای تکمیل تحصیلات و اخذ دیپلم توسط بزرگسالان وجود دارد که با پرداخت شهریه انجام می شود.
همچنین بزرگسالانی که مایل به ورود به دانشگاه یا کالج باشند ، اما نیاز به گذراندن برخی واحد های خاص مثل ریاضی، فیزیک ، زبان و غیره داشته باشند می توانند با پرداخت شهریه ای اندک از کلاس های ویژه استفاده کنند
این واحد ها توسط خود دانشگاه ها هم ارائه می شود اما بمراتب گرانتر از مدارس بزرگسالان می شود.
مدارس فارسی:
یک سری مدارس خصوصی ایرانی نیز عمدتا در شهرهای بزرگ کانادا وجود دارند که یک یا چند روز در هفته به ارائه رایگان برنامه های فارسی می پردازند. در این مدارس سعی می شود بچه های ایرانی از زبان و ادبیات فارسی دور نمانند. اما دبیرستان های ایرانی نیز وجود دارند که دانش آموزان را برای ورود به دانشگاه های کانادا یاری می کنند.