همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

برگزاری دوره نخبه‌پروری در گفتمان اقتصاد دانش‌بنیان

به گزارش مستضعفین معاونت علمی سازمان بسیج دانشجویی با همکاری مرکز آموزشی گام ، دوره نخبه‌پروری در گفتمان‌سازی علم و فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان با عنوان «ایران، ۱۴۳۵» برگزار می‌کند.

 

 

این مرکز مطابق اهداف خود دوره ای با نام دوره تخصصی نخبه پروری در گفتمان سازی پیشرفت علم و فناوری ( ایران ۱۴۳۵ ) برگزار مینماید .

  • هدف این دوره 

اشنایی شرکت کننده گان با اقتصاد دانش بنیان و چگونگی گفتمان سازی آن در دانشگاه ها

  • محور های دوره اموزشی :

ابعاد اقتصاد مقاومتی و نقش اقتصاد دانش بنیان در ان

اهمیت علم و فناوری در اندیشه امام خامنه ای

اسیب شناسی وضعیت فعلی نظام و علم فناوری و نقد سیاست های گذشته

چالش های توسعه صنایع دانش بنیان در کشور

آشنایی با برخی پیشرفت های علم و فناوری کشور

سوژه های عملیاتی برای فعالیت تشکل های دانشجویی در گفتمان سازی علم و فناوری

  • شرایط شرکت کنندگان :

تحصیل در مقطع کارشناسی

باقی ماندن دو سال تحصیلی برای دانشجو (ورودی سالهای ۹۲ و ۹۳ دوره لیسانس)

فعالیت در یکی از تشکل‌های دانشجویی اسلامی

توضیح. اولویت با دانشجویان دانشکده های مدیریت و اقتصاد، فنی و مهندسی و کشاورزی مشغول به تحصیل در دانشگاه های دولتی مراکز استانها است.

  • شیوه ثبت نام :

ثبت نام در سایت مرکز اموزش گام به نشانی gamcenter.ir انجام می شود. جهت تکمیل ثبت نام ارسال معرفی نامه تشکل مربوطه که آن سال ورود و رشته دانشجو ذکر شده باشد،  به آدرس info@gamcenter.ir  ضروری است.

توضیح. بعد از انجام ثبت نام متناسب با شرایط دانشجویان و تعداد ثبت نام کنندگان برای نهایی سازی حضور با واجدین شرایط  از طرف مرکز اموزش گام تماس گرفته خواهد شد.

مهلت ثبت نام ۳۰ دی ماه می باشد.

  • زمان برگزاری

صبح چهارشنبه  ۱۵ بهمن لغایت ظهر جمعه ۱۷ بهمن (به مدت سه روز)

پذیرش دانشجویان از ساعت شش عصر روز سه شنبه انجام می‌شود.

  • مکان:

مشهد مقدس

  • نکات تکمیلی

هزینه ثبت نام دوره ۲۰ هزار تومان میباشد و در صورتی که شرکت کننده گان نمره قبولی امتحان دوره اموزشی را کسب نمایند علاوه بر اهدای گواهینامه دوره ، هزینه ثبت نام به انها بازگردانده خواهد شد .

حضور تمام وقت در دوره (شامل کلاس های نظری و کارگروه های عملی و مسابقات محتوایی) الزامی بوده و فرصت مناسب برای زیارت حرم مطهر و کارهای جنبی سفر در نظر گرفته شده است.

ثبت نام در سایت مرکز آموزش گام به نشانی gamcenter.ir انجام می شود.

مفهوم واژه دکترین

مفهوم واژه دکترین
 

واژه دکترین از اساسی‌ترین واژه‌های دانش دکترینولوژی می‌باشد به همین خاطر درک و فهم این واژه بنیادی کمک اساسی در درک مابقی مطالب این دانش خواهد شد در ذیل به تعریف این واژه می‌پردازیم.

در اصطلاح دو نوع علم وجود دارد:

۱-علم حصولی: یعنی علمی که از بیرون برای ما حاصل می‌شود و گزاره‌های اصلی آن مفهومی است به نام تصور و تصدیق.

۲-علم حضوری: یعنی علمی که در نزد ماست و از درون ما تراوش می‌کند.

وجه‌تسمیه اسمی است که فهم می‌شود و این فهم بر یک صورتی اطلاق می‌شود. به‌عنوان‌مثال وقتی گفته می‌شود میز، ابتدا تصویری از میز در ذهن هست و سپس بر اساس آن تصویری که در ذهن است میز فهم می‌شود. وقتی گفته می‌شود علی، حسن و … این افراد را اگر بشناسیم که در مورد یک شخص به‌خصوص است چون برای ما قابل‌فهم است و تصوری از آن‌ها در ذهن داریم آن‌ها را به خاطر می‌آوریم. در انگلیسی تصور و اندیشه چیزی را کردن را conceptualize گفته می‌شود.

با توجه به توضیحات بالا، علم حصولی حاصل جمع تصور و تصدیق می‌باشد. تصوّر در لغت به معنای «نقش بستن» و «صورت پذیرفتن» است و در اصطلاح اهل معقول عبارت است از پدیده‌ی ذهنی ساده‏ای که شأنیت حکایت از ماورای خودش را داشته باشد مانند تصوّر کوه دماوند و مفهوم کوه

تصدیق در لغت به معنای «راست ‏شمردن» و «اعتراف کردن» است و در اصطلاح منطق و فلسفه بر دو معنای نزدیک به هم اطلاق می‌‏شود. تصور چیزها را می شود نام‌گذاری کرد مثل ماه و خورشید و … . اما بخشی از موارد تصدیق می باشد مثل اینکه بگوییم هوا گرم است. این فعل است، هوا و گرمی تصورات قابل فهمی برای ما بود و وقتی ما احساس کردیم هوا گرم است این می شود تصدیق که بخش دیگری از گزاره می باشد.

تصوری که ما می‌کنیم ابتدابه‌ساکن تصوری طبیعی است که ریشه در حواس پنج‌گانه ما دارد که مؤلفه‌های برداشت طبیعی ما را رقم می‌زند و به‌صورت طبیعی استنباط می‌شود. ما در علم حصولی از حواس بهره می‌گیریم و تصوراتی که داریم ریشه در برداشت حواس ماست. حواس نیز همه نظام معرفتی نمی‌باشد بلکه به‌عنوان ابزار اصلی است.

به این چارچوب کلی تصوری پارادایم گفته می‌شود. پس اولین چیزی که به‌صورت عمومی در علم حصولی دریافت می‌شود پارادایم کلی و طبیعی نام دارد. هرکجا پارادایم کلی و طبیعی است از مفهومی به نام مدل و الگو استفاده می‌شود و هیچ پارادایمی وجود ندارد که مدل و الگویی نداشته باشد. مثال اینکه فرض کنید که یک انسان نخستین که در یک کویر زندگی می‌کند آنچه که او در پیرامون خود می‌بیند کویر است. وقتی گفته می‌شود کویر، ابتدا کویر در ذهن فهم و تصور می‌شود و سپس مدل و الگویی از کویر در ذهن تداعی می‌شود. اینجا پارادایم کلی، مدل کلی دارد. از دل دو مؤلفه پارادایم کلی و مدل کلی، مفهوم کلی بیرون می‌آید. پس وقتی گفته می‌شود کویر, عنوان، عنوان کلی و مدل هم مدل کلی می‌باشد.

پارادایم‌ها، دیده‌ها و شنیده‌هایی به وجود می‌آورند که حاصل جمع آن‌ها پارادایم کلی و عام به وجود می‌آورد و از درون پارادایم عام که متأثر از شنیده‌ها و دیده‌هاست مفهوم مدل عام به وجود می‌آید و از مدل عام، گفتمان عام.

گفتمان در عربی قول، در لاتین دیسکورس و در فارسی گفتمان است. آنچه که گفته می‌شود به قول فلانی یعنی نظر و زاویه دید فرد مطرح می‌باشد.

از درون گفتمان عام، فرضیه به وجود می‌آید و فرضیه منتج می‌شود به تئوری یا نظریه عام. فرق فرضیه و نظریه در این است که نظریه، فرضیه اثبات‌شده است. قبل از آنکه فرضیه تبدیل به نظریه شود گریزی در معرفت دارد که این گریز خرافه نام دارد. خرافات به دلیل همین عقبه بنیادینی که دارند به باور تبدیل می‌شوند چون مبتنی بر دیده‌ها و شنیده‌ها هستند. از دل نظریه عام مفهومی به وجود می‌آید به نام پارادایم خاص، مدل خاص و گفتمان خاص.

در گفتمان خاص است که نگاه‌ها و زاویه‌های دید افراد و مکاتب مشخص می‌شود که خروجی آن به شرح ذیل است:

دکسا ایدیا دکترین تنت دگما

قلب این ۵ مورد دکترین می‌باشد و هر چه از سمت راست به چپ حرکت کنیم انعطاف‌پذیری اندیشه کاهش می‌شود.

دکترین کاربردی است و از سه لایه تشکیل می‌شود.

استراتژی تاکتیک تکنیک

فرآیند این نظام معرفتی نهایتاً برای اجرایی شدن نیازمند به دکترین می‌باشد و هر نظریه‌ای برای اینکه به عمل تبدیل شود در دکترین است.

در حوزه نظام معرفتی ۵ گزاره وجود دارد:

مرحله اول: در پارادایم کلی، معرفت طبیعی است که یک معرفت احساسی است.

مرحله دوم: بستر فرهنگی معرفت است و ما قادریم آنچه را که حس می‌کنیم را از طریق گزاره‌های کلامی نام‌گذاری کنیم.

مرحله سوم: شناخت تجربی و معرفت تحصدی و اثبات‌گراست. مرحله پوزیتیویستی و امپریستی یعنی شناخت حس‌گرایانه به شناخت اثبات‌گرایانه تبدیل می‌شود.

مرحله چهارم: عقل‌گرایی در حوزه راسیونالیسم.

مرحله پنجم: معرفت تجربی بر اساس شناخت عقل‌گرایی مدون

۵ مرحله فوق پروسه کلان علم حصولی است. علم حصولی درنهایت از تصور و تصدیق شروع‌شده و به تکنولوژی، تاکتولوژی و استراتژیولوژی ختم می‌شود، این پروسه طولانی نهایتاً فرآیند معماری تکوین اندیشه تمدنی است که برای تمدن سازی در سطح استراتژیکی چنین پروسه‌ای باید طی شود.

اما پاسخ به سه پرسش اساسی در مورد هر پدیده‌ای موجب می‌شود که در فرآیند تمدن سازی مشکلی پیش نیاید.

سه پرسش اساسی به شرح ذیل می‌باشد:

اول چیستی؟

دوم چرایی؟

سوم چگونگی؟

1

فلسفه و حکمت پاسخ چیستی و چرایی را می‌دهند. در غرب پاسخ به چگونگی نیز در حوزه فلسفه می‌باشد ولی در اسلام پاسخ به چگونگی از فقه نشأت می‌گیرد. در مدل غربی جای فقه را در پاسخ به چگونگی مدل تفکر فلسفی می‌گیرد و بر اساس علم و ساینس پاسخ می‌گوید. حال وقتی فهمیده شد که یک پدیده چیست؟ چرا هست؟ و چگونه باید باشد؟ سه گزاره حاصل می‌شود، استراتژی، تاکتیک و تکنیک که هر سه کلمه یونانی می‌باشند. در اسلام و در حوزه تفکر دینی استراتژی، تاکتیک و تکنیک مبتنی بر مؤلفه‌های شرعی می‌باشند.

2

کلیتی که این حوزه را دربرمی گیرد یعنی چیستی، چرایی و چگونگی و پاسخ گوی این سه سؤال می‌باشد دکترین نام دارد که ما به ازای آن در تفکر دینی قواعد فقهی است. مطابق پلت فوق در اندیشه غربی هستی‌شناسی از فلسفه شروع می‌شود و منتج به فلسفه مضاف می‌شود مثل فلسفه هنر، فلسفه سیاست و … که از دل این فلسفه‌های مضاف برای اجرایی شدن دکترین به‌عنوان قاعده اصلی حاصل می‌شود، حال این قاعده‌ها برای اجرایی شده در سه سطح استراتژی، تاکتیک و تکنیک تبدیل به قانون شده و درنهایت اجرایی می‌شود. به‌عنوان‌مثال از دل فلسفه ماتریالیستی غرب فلسفه اصالت لذتی بیرون می‌آید که حیا را بر‌نمی‌تابد و ماحصل آن سبک زندگی آمریکایی می‌شود. اما در تفکر دینی ما به ازای فلسفه، حکمت است. حکت یعنی دیدن هر چیز همان‌گونه که است بدون تعصبات و دخالت غرض‌ها. توضیح بیشتر اینکه یک حقیقت مطلق وجود دارد که نزول شده است به نام وحی و تأویل یعنی مراجعت کردن و برگشتن به آن اصل اول این فرایند حکمت نام دارد. پس حکمت علم دیدن هر چیزی همان‌گونه که است می‌باشد و دکترین رسیدن به آن اصل طی یک شرایط خاص می‌باشد. به‌عنوان‌مثال آیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» همانا گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین فرد است که در این آیه ملاک و معیار برتری افراد تقوا می‌باشد.

نوشته آقای سید رحمانی

این نوشته را در باشگاه استراتژیست های جوان بخوانید

او در دل مردم جای دارد

جت‌الاسلام سید محمدرضا میرتاج الدینی، معاون پارلمانی رئیس جمهوری در دولت سابق نسبت به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره احمدی‌نژاد واکنش نشان داد.

متن نامه بدین شرح است:

حضرت آیت الله علم الهدی

امام جمعه محترم مشهد

با سلام و عرض ادب

احتراما جملات کوتاهی از جنابعالی در حاشیه پنجمین هماشی همگرایی اصولگرایان درباره آقای احمدی‌نژاد نقل و به سرعت در سایت‌های خبری خصوصا در رسانه‌های مخالفین منتشر شد. فرموده‌اید: "آقای احمدی‌نژاد یک نفری بود که عوضی رفت، مرد و تمام شد، احمدی‌نژاد جریان نیست او در مقابل ولایت ایستاد و سقوط کرد." این ادبیات زیبنده عالم بزرگواری همچون حضرتعالی نبوده و تعجب بسیاری را برانگیخت.

دکتر احمدی‌نژاد مردی است که هشت سال تمام برای ملت ایران خدمت کرد و میلیون‌ها انسان به ویژه محرومین را شیفته انقلاب و نظام اسلامی کرد.

تکریم و جایگاه احمدی‌نژاد در میان مردم جهان به عنوان یک شخصیت انقلابی و استکبارستیز و استقبال باشکوه از ایشان در کشورهای گوناگون از ونزوئلا تا لبنان افتخاری برای ملت بزرگ ایران است و به عنوان سرمایه انقلاب در سطح بین‌الملل شناخته شده‌اند که باید قدر بدانیم.

احمدی‌نژاد کسی است که در دوره او ارزش‌ها و شعارهای انقلاب و گمنام امام و رهبری برجسته‌تر شد و این حقیقت حتی در اواخر دولت در کلام رهبر معظم انقلاب ذکر شده است: «شعار و گفتمان کلی این دولت که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمان‌های انقلاب است... چطور مجموعه دولت آماج حملات است علتش هم همین است که گفتمان این دولت انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت می‌کند». بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دولت (2 شهریور 87)

و در شهریور سال 91 آخرین دیدار دولت دهم با مقام معظم رهبری فرمود: «سال‌هایی که دولت نهم و دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش‌های انقلاب و چیزهایی امام به آن توصیه ... می‌کردند خوشبختانه کاملا برجسته شد ... یکی از عوامل گرایش مردم به دولت همین‌هاست، مسئله دعوت به عدالت، مسئله ساده‌زیستی، دور بودن مسئولان از تجمل، اینها خیلی چیزهای مهمی است». (2 شهریور 91)

از حضرتعالی که از چهره‌های شاخص و انقلابی و مدافع ولایت هستید انتظار این بود که نظرات رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار می‌دادید.

دکتر احمدی‌نژاد دولتش را به میان مردم برد و اقصی نقاط کشور از استان‌ها و شهرهای محروم شاهد حضور صمیمی او و دولتمردانش بوده‌اند چنین کسی از یاد مردم نمی‌رود فردی که تنها یک اقدام او ساخت بیش از دو میلیون مسکن مهر برای اقشار ضعیف جامعه بوده و میلیون‌ها انسان صاحبخانه شده است به بوته فراموشی سپرده نمی‌شود.

دکتر احمدی‌نژاد فرزند انقلاب و یاور ولایت بوده و با رهبری پیوند ناگسستنی دارد و دوره او مدیران ارزشی و ولایی در رده‌ها و سطوح مختلف از وزارت تا رؤسای سازمان‌ها و استانداران و فرمانداران و مدیران کلی روی کار آمدند.

او در مقابل ولایت نایستاد و اگر موارد شاذی پیش آمد و عده‌ای خواستند آن را به عنوان تقابل با ولایت القا کنند، با اقدام و اعلام تبعیت ایشان از رهبری معظم انقلاب به پایان رسید.

در مسائلی که پیش آمد اینجانب و عده‌ای از اعضای دولت دهم از نزدیک شاهد بودیم و اسناد تاریخی نشان خواهد داد که ایشان همواره به اصل تبعیت از ولایت فقیه و رهبری تاکید داشتند و طبق آن هم عمل کردند هر چند بنده و عده زیادی از دوستان بهمان مقدار هم رضایت نداشتیم و آن را از باب «الجواد قدیکبو» می‌دانیم ما هرگز دکتر احمدی‌نژاد را مبری از خطا و اشتباه نمی‌دانیم و هیچ‌کس مصون از خطا و اشتباه نیست. لکن انتظار از عالمان دین جذب و اصلاح است نه طرد و نفی مطلق افراد.

طرد و دفع افراد با اتهام مخالفت با ولایت فقیه هنر نیست بلکه، هنر، جذب افراد و افزودن به یاران رهبری و ولایت فقیه است.

دکتر احمدی‌نژاد یکی از شخصیت‌های محبوب در میان ملت شریف ایران است و تمام نشده است و این عزت الهی است که در سایه خدمات طاقت فرسا به مردم و ایستادگی در مقابل مستکبران عالم به دست آمده است. خبر حضور ایشان در ماه‌های گذشته در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و در قم در حرم حضرت معصومه(ع) و در مشهد اردهال ملاحظه فرمایید بیانگر این نکته است که ایشان در دل مردم جای دارد.

حضرت آیت الله علم الهدی شما که از یاران رهبری و از یاوران انقلاب و از مدافعان سرسخت ولایت هستید بر حقیر نسبت به یادآوری این مطالب خرده گیرید که به عنوان یک طلبه در محضر بزرگان حوزه آموخته‌ام که از اساتید خود نیز انتقاد داشته باشم سماحت و بزرگواری و سعه صدری که حضرتعالی دارید آن را به عنوان یک نقد دوستانه تلقی خواهید فرمود.

امید آنکه همگی در مسیر تحقق آرمان‌های امام امت و رهبری معظم انقلاب و پاسداری از ارزش‌های انقلاب استوار و ثابت قدم باشیم.

ایام عزت مستدام

سید محمدرضا میرتاج الدینی 

تحزب و حزب اراده ملت ایران (حاما) شاخه زنجان(15)

گفتمان حزبی
در شماره پیشین مطلب ودر یک نتیجه گیری جدی اگر بیان داشتم که گفتمان حزبی متکی بر این موضوع که اعتقاد بر ثنویت مانع از توسعه درایران می شود نمی تواند فرایند گفتمانی مناسبی برای زمان حال باشد قصدم این بود که بگویم یکی از جدیدترین دلایل عقب ماندگی ایران از کاروان تمدن و یکی از دلایل انسداد سیاسی در فعالیت های حزبی کشور محور قرار دادن مبارزه با این ثنویت در گفتمان حزبی می باشد واین نه ازآن جهت است که با ثنویت که مبنای دیکاتوری می باشد و راه را بر هر نقد و انتقادی می بندد نمی شود مبارزه کرد و یا برای حذف آن از ساختار ساسی امیدی به موفقیت نیست بلکه اعتقادم به این است که این ثنویت ناشی از توهم برآمده از عدم بکار گیری روش های علمی در درون گفتمان است زیرا در گفتمان مبتنی بر ساختار سنتی وبی توجه به نیازهای به روز و مختصات طبیعی و ذاتی شرایط قابلیت برای مانور بسیار محدود می شود و عملا خود گفتمان به منازعاتی دامن می زند که از درون حزب را ودر بیرون نهادها و علاقه مندی به حزب را تحت الشعاع قرار می دهد زیرا که در امروز ایران این استبداد نیست که باعث انسداد شده است بلکه انسداد در فراهم آمدن امکان توسعه و چرخه آزاد و سریع اطلاعات دقیقا ریشه در دو مشخصه ذاتی جامعه ایرانی دارد که عبارتند از
1- رو به نقصان گذاردن لایه روشنفکری و فرهیختگی وفربه وچاق شدن قاعده هرم اجتماعی که خود مانع اصلی در بابر هر اصلاحی می باشد
2- عدم تولید گفتمان مبتنی بر اصول و قواعد علمی که با وقوع آن عملا راه پیدایش گفتمان مستمر و اصلاحی بسته می گردد
حال اگر به این دو مشخصه مراجعه فرمایید و با تعمیم گستره آنها به سال های قبل از انقلاب بخواهید وزانت هریک از آنها را مورد بررسی قرار دهید ملاحظه خواهید نمود که در سال های قبل از انقلاب این استبداد شاهنشاهی نبود که موجب پیدایش بارقه های اولیه انقلاب و یا حتی شکل گیری جریان های روشنفکری شد بلکه واقعیت امر ریشه دراین موضوع داشت که پس از سالهای بیست و سرعت گیری تمایل به شهر نشینی پیچیدگی هایی را در نظام سیاسی بوجود آورد تا بتواند با دادن قدرت مانور و انعطاف بیشتر به حاکمیت دامنه و سرعت تغییرات حاصل از پیدایش شهر نشینی را تحت کنترل بگیرد و یا حداقل تحت مدیریت درآورد و همین امر منتهی به انعطاف هایی در نوع تعامل با خیزش طبقاتی را بر حاکمیت تحمیل نمود که از درون این تعامل کم کم افزونی قابل وصفی در لایه روشنفکری و حتی فعالیت های مربوط به آن بوجود آمد 
بدنبال افزونی در لایه روشنفکری و فرهیختگی در میان لایه های موجود در میان مردم ایران مسلم بود که میل به کنده شدن از فعالیت های فردی و تمایل به انجام فعالیت های سازمان یافته و جمعی که عنوان حزب، سازمان و انجمن می یافت وبه نوعی برون داد تعامل حاکمیت با مردم برای برون رفت از تحجر و دست یابی به توسعه و تمدن مورد نظر تلقی می گردید افزایش یافت که همین موضوع عاملی شد تا تنوع وپیچیدگی در انتظارات وخواست ها بوجود بیاید خواست ها و انتظاراتی که با شکستن حصار های تشکیلاتی به مردم انتقال می یافت و جوششی را در آنها برای بررسی دقیق شرایط خود و مقایسه وارزیابی آن با آنچه که باید باشد ایجاد می نمود ودر بازگشت به میان روشنفکران به خواسته های صنفی و سیاسی بدل می گشت که حاکمیت برخی از آنها را بر می تافت و با برخی از آنها عناد می ورزید که همین امر در آنجا که برتافته می شد فضا برای تعامل جهت تغییر در گفتمان حکومت و احزاب رقیب را ایجاد می کرد و باعث تعالی درآن می شد و آنجا که حکومت عناد می ورزید و مقاومت می کرد باعث می شد تا احزاب و انجمن ها راه های دیگری را برای پایداری و اصرار بر خواست های خود جستجو نمایند که این خود منجر به تولید علم می شد که نتیجه آن ارتقاع موقعیت دانایی و تغییر در مناسبات می بودد و در نهایت مقوله ای تحت عنوان مشارکت عمومی را سر وشکل می داد که در نتیجه به همجوشی مردم و به خیابان ریختن آنها جهت انجام تغییرات بنیادیتر منتهی می گردید
پس دوستانی که فکر می کنند که در گفتمان حزبی تنها اتکا و تنها محل تجمع و هم اراده شدن اعضاء وهوادران حزب در نگاه و یافتن راه مبارزه با استبداد است بگمان من راه به اشتباه می روند ودریافت به خطا دارند زیرا که با این طرز تلقی نمی توان خیزیشی حزبی و اصلاح طلبانه را ایجاد و رهبری نمود زیرا که دراین نحله گفتمانی با تمرکز بر روی ساختاری که خود برآمده از یک خیزش عمومی و مورد موافقت بخش بزرگی از احاد ملت است ودر عین حال با گستردگی فراوانی با مردم در حال ارتباط می باشد ومی تواند قاعده هرم اجتماعی را ارتزاق نماید نمی توان به سادگی هماوردی نمود بلکه باید با اقدام به تغییراتی در نگاه به اعمال رویکردهایی در گفتمان اقدام نمود که در اثر آن لایه روشنفکر مواخذه گر و روشنگری بوجود بیاید که بتواند میان مردم و نخبه های حکومتی قرار گیرد تا بتواند با شکل علمی وفراگیر دادن به خواست های مردم انعطاف لازم را در حاکمیت برای شنیدن و به گوش گرفتن ایجاد نماید
برای این کار پیشنهاد می شود که در گفتمان حزبی که در حال تدوین در حزب اراده ملت ایران است موارد و مسائلی چون 
1- ضعف ساختاری فرهنگ سیاسی ایران
2- ضعف در ساختار شهر گرایی ومغفول ماندن توجه به ساختار شهری
3- فقر ریشه ای سواد سیاسی و کار بنیادین در این عرصه 
4- فقدان شبکه گسترده ووسیع ارتباطی با آشنایی به اخلاق حرفه ای 
5- ضعف ساختاری در نگاه دولت به فعالیت سیاسی و حمایت جدی ازآن 
مورد توجه و واکاوی قرار گیرد و برای هریک از تاثیراتی که این موارد در انسداد سیاسی در ایران دارند توضیحات عمیق و گسترده ای داده شود واینگونه نباشد که همه گناه ها به گردن استبداد و انسداد ناشی از بی میلی مستبد در پیدایش ودوام تغییر گذارده شود 
من باور دارم که آن چیزی که در ایران امروز و تحت عنوان استبداد شناسایی ومورد تفسیر قرار می گیرد نمی تواند دقیقا همسان با تعریفی باشد که از استبداد داده می شود زیرا که در کلیت ساختار حکومتی موجود در ایران نه تنها میل و مبارزه برای بستن تمام راه های تعامل وجود ندارد ویا حکومت سعی نمی کند که مانع از شکل گیری مطالبات علمی گردد بلکه خود حکومت بدلیل تراز ذاتی خود با انقلاب و ایدئولوژی خاصی که به باهم بودن و انجام کارهای جمعی ارزش و بها می دهد تلاش می کند که به نوعی در مسیر اصلاح قدم بردارد اما اگر گفتمانی را نیاز است که این خواست عملیاتی شود و عمومی گردد ناشی ازآن است که راه ارتباط بین روشنفکران و فرهیختگان که به نوعی محلل برای دولتمردان می باشند بسته شده است و همین انسداد باعث گردیده تا روز بروز از ضخامت لایه متوسل به علم و فکر برای تغییر کاسته شود وراه تعامل بین حکومت و مردم محدود و نازکتر گردد 
ادامه دارد

دروغ‌های تازه مردی که راحت دروغ می‌گوید

دروغ‌های تازه مردی که راحت دروغ می‌گوید

 کیهان نوشته است:

یکی از دامن‌زدگان به دروغ بزرگ تقلب در انتخابات سال 88 به تخطئه دروغ‌گویی پرداخت.

سید محمد خاتمی در ملاقاتی که با جمعی از دانشجویان توصیف شده می‌گوید: ما همه مزایای جمهوری اعم از آزادی، آزادی بیان و تجمعات و تعیین کننده بودن رأی و حق حاکمیت بر سرنوشت را می‌خواهیم و علاوه بر آن اخلاق و عدالت را که روح اسلام است می‌خواهیم. ما این جمهوری اسلامی را می‌خواهیم. جمهوری که هم مردم آزاد باشند و هم اخلاق بر آن حاکم باشد نه آنکه بداخلاقانه‌ترین رفتارها و گفتارها به نام گفتمان انقلابی و اسلامی بر جامعه تحمیل شود. چقدر دروغ گفته می‌شود؟ و دروغ‌گویان مصونیت دارند. وی با اشاره به دوره استالین که می‌گفتند دروغ را باید چنان بزرگ گفت که قابل باور باشد یادآوری کرد: دروغ را ممکن است در وهله اول باور کنند اما دروغ خیلی زود معلوم و برملا می‌شود و اعتماد افراد جامعه آسیب می‌بینند.

رئیس بنیاد باران گفت: بد است که در یک جامعه اسلامی بداخلاقی حاکم باشد به ویژه اگر کم‌کم بداخلاقی نهادینه شود.

رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون همچنین ادعا کرد: کسانی گرایش خاص و سلیقه‌های خود را به عنوان نظام مطرح و سعی می‌کنند همه را دفع کنند جفا می‌کنند. این ما هستیم که مدافع نظام هستیم؛ ما مدافع ارزش‌های نظام و مدافع حرکت در چارچوب قانون اساسی هستیم و باید با آن طرف هم گفت‌وگو کنیم و به این نتیجه برسیم که امنیت کشور را با ایجاد فضای امنیتی نمی‌توان تأمین کرد.

خاتمی همچنین شعار اعتدال روحانی را یک روش ذیل گفتمان اصلاحات معرفی کرد.

او درباره تاریخچه گفتمان اصلاحات می‌گوید: همین گفتمان اصلاحات است که مشروطیت را پیروز کرد اما به علل گوناگون دیکتاتوری رضاخان از آن بیرون آمد. بعد از شهریور 20 همین گفتمان بود که به صورت ملی شدن صنعت نفت یک حکومت مردمی را ایجاد کرد که باز به خاطر اشتباهات خودمان و توطئه خارجی، با کودتای 28 مرداد ملت ما با مشکل مواجه شد اما مردم عقب ننشستند و انقلاب اسلامی شد. روح انقلاب اسلامی، اصلاح‌خواهی و اصلاح‌طلبی است و مگر انقلاب اسلامی با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز نشد و مگر مردم به جمهوری اسلامی رأی ندادند؟

وقاحت تخطئه روش‌های استالینی در دروغ‌گویی‌های بزرگ در حالی است که افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی با سرکردگی کسانی چون خاتمی دروغ بزرگ تقلب را در انتخابات سال 88- به کمک رسانه‌های انگلیسی و آمریکایی- رواج دادند و سپس براساس همین دروغ به تهییج عمومی برای آشوبگری خیابانی پرداختند. اما هنگامی که پروژه مشترک افراطیون و بیگانگان به هزیمت فضاحت‌آلود انجامید خاتمی چندین بار در جلسات خصوصی اصلاح‌طلبان ضمن سرزنش موسوی و کروبی تصریح کرد «من از اول هم قائل به تقلب نبودم». همین حرف را کسانی چون تاج‌زاده نیز تکرار کردند مبنی بر اینکه 11 میلیون رأی تقلب امکان ندارد. با این وجود خاتمی صداقت و شجاعت نداشته که همین سخن را در میان افکار عمومی اعلام کند چه اینکه می‌داند چنین اعترافی به مثابه امضای اتهام خیانت سران فتنه به ملت و نظام جمهوری اسلامی است و پذیرفتن مسئولیت خون‌های ریخته شده است.

به اعتبار همین خیانت شبکه فتنه‌گران بود که اوباش آشوبگر در خیابان علیه جمهوی اسلامی و ولایت فقیه و دیگر ارکان قانون اساسی فحاشی کردند و گفتند انتخابات بهانه بوده و «اصل نظام نشانه است». بنابراین لاف خاتمی مبنی بر اینکه «ما مدافع نظام و ارزشهای آن و قانون اساسی هستیم»، فراموشکار تصور کردن مردم است که پس از مشاهده حرمت‌شکنی بی‌سابقه عاشورای 88، حماسه بی‌نظیر نهم دی ماه را خلق کردند و ضمن آن با صدای بلند شعار دادند «لعن علی عدوک یا حسین- خاتمی و کروبی و میرحسین».

اما درباره فراز آخر سخنان خاتمی باید یادآور شد شکست نهضت مشروطیت حاصل همکاری شبه روشنفکران خائن داخلی با رژیم انگلیس در پوشش شعار جمهوری خواهی بود و از دل آن رضاخان مستبد روی کار آمد اما خاتمی به عمد نامی از انگلیس نمی‌برد؛ همچنان که وی در اشاره به کودتای 28 مرداد 32 باز هم نامی از  عوامل اصلی آن (آمریکا و انگلیس) نمی‌برد. بدین‌ترتیب خاتمی با سوابق خیانت به نظام و مردم باید توضیح دهد چرا عاملان کودتای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332، مکرراً و با صراحت از مدعیان اصلاح‌طلبی نام برده و حمایت کردند و این چه اصلاحاتی است که مورد ترجیح و حمایت آمریکا و انگلیس است.