محمد موحدی مهرآبادی
ویزا نمی خواهد بیا! در مرزها غوغاست / اینجا؛ تماشایی ترین منظومه ی دنیاست
مهر خروج ، آغاز یک معراج شیرین و / چشم گذرنامه به دست یاری سقاست
با هر که می گویی بترس از مرگ ، از داعش / می گوید عاشق باش! حالا که خدا با ماست
اجر هزاران جنگ بدرت می دهند اینجا / موسای روحت در مقام قرب أو أدناست
از مرز مهران تا نجف ، هر جا که موکب هست / دور و برش جمعیتی شوریده سر پیداست
این موج جمعیت خروشی پشت سر دارد / این قطره قطره، جمع گردد،وانگهی دریاست
این راهپیمایی که ملیون ها نفر دارد / میعادگاه وارثان داغ عاشوراست
این راهپیمایی فقط یک راه رفتن نیست / آمادگاهِ عاشقانِ یوسف زهراست
از این ستون تا آن ستون بوی فرج آید / من مطمئنم منجی موعود در اینجاست
گفتم از اول ...تا به آخر حرف من این است / زائر تماشا کن ...تماشا ...اربعین زیباست