«اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را»
«به خال هندویش بخشم» همه چیزم همه جا را
چو حافظ ملک می بخشم سمرقند و بخارا را
چو صائب جمله می بخشم سر و دست و تن و پا را
به سان شهریار بخشم تمام روح و اجزاء را
به اعجاز همه عشاق کشم آب سه دریا را
نمیدانم چرا عالم کشد این غصه و ماتم
کند دیوانه دیوانه همه کس را همه ما را
در این درگه که می بخشند همه اقشار دنیا را
چه فرقی می کند بخشی سمرقند یا تن و جان را
در این بازی که می بخشند به ناچیزی گنهکار را
مهم این است که می بخشی به هر چیز ی و هر جا را
«رامین نظری»