هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود
هم چو آهویی گریزان در بیابان میشود
زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم
بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود
جذبه برق نگاهش بسکه ناز و دلرباست
نا مسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود
سینه زوار قبرش در کنار حوض ها
همچو این دیوار و در آیینه بندان میشود
بسکه این صحن و سرا بوی غریبی میدهد
صاحب این خانه یار ما غریبان میشود
آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است
هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود
پرچم سبز رضا خط امانش میدهد
هر که در این قبه ریزه خوار سلطان میشود
عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد
هم نشین محفل ما مستمندان میشود
پنجره فولاد این میخانه حاجت میدهد
زایر او زایر شهر حسین جان میشود
رضاباقریان