«آ» : «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.
«ا» : «اعتماد به نفس» یک «سرمایه» است نه یک «کلمه»!
«ب» : برای «بهتر» شدن زندگی ات، «بهتر» فکر کن!
«پ» : چرک نویس های زندگی ات گاهی به «پاک نویس» احتیاج دارند!
«ت» : «تفاهم» درک کردن نیازهای طرف مقابل است نه دانستن نیازهای خود!
«ث» : «ثابت قدم بودن»، یکی از راه های «موفقیت» است.
«ج» : «جرأت» با داشتن «ترس» به وجود می آید.
«ش» : «شکرگزاری» یعنی رسیدن به «شادکامی».
«ص» : «صادقانه» زندگی کن؛ صادقانه جواب بگیر.
«ض» : جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است.
«ط» : «طاقت داشتن» در برابر سختی ها یعنی روزه داشتن تا هنگام افطار (سختی ها می روند و جسم و روح پیروز می شوند.)
«ظ» : «ظاهر» و باطن اگر به هم نزدیک شوند، آینه می شوی!
«ع» : «عشق» به زندگی ست نه عادت به زندگی.
«غ» : «غصه خوردن» هم چون سبزی نشسته است؛ غصه ها را بشور!
«ف» : «فاتح» فردای خود شدن، «امروز» را می طلبد.
«ق» : «قدرت» در دیدن معایب نیست؛ در گفتن محاسن است.
«ک» : «کمک کردن» به دیگران درحقیقت، یک نوع کنترل دردهای خودمان نیز هست.
«گ» : «گاهی» شعری زمزمه کن، عکس بگیر، مهمان دعوت کن، یادداشتی بنویس، گاهی از گِله و غصه دوری کن؛ ضرر نمی کنی!
«ل» : «لحظه های» قشنگ زندگی ات را تکرار کن!
«م» : «محبت» هم چون مادر، منتظر دعوت نمی ماند.
«ن» : «ناامیدی» از ندانستن است!
«و» : «وفای به عهد» اولین نشانه برای اعتماد دو قلب است.
«ه» : «هدیه ی» خداوند به انسان ،«عقل» اوست.
«ی» : «یاور» همیشه همراه، موبایل نیست؛ خداوند است!
منبع : parsvip.blogsky.com
برای راه اندازی فروشگاه شارژ وکنترل پنل اختصاصی فقط5000تومان به یکی از حسابهای ما واریز نمایید واز طریق تبادل لینک وارتباط با ما هماهنگی لازم را انجام داده وبعداز48ساعت صاحب فروشگاه اختصاصی انلاین باشید.مادراین راستاسعی کردیم درکنارسرگرمی وگپ با دوستان زمینه ای ایجاد کنیم تا کاربران گرامی درکناروقتی که با اینترنت صرف میکنند بتوانند کسب درامدنموده واز فرصت ووقت خود استفاده برند
در روز عاشورا فدا شد پور زهرا
جدا از تن نمودند راس مولا
حسین شمعی شد و یاران به گردش
حسین بود و همان یاران مردش
در آنسوی دگر خیل شغالان
بدند اندر پی قتل دلیران
همه سفاک و خونخوار و خون ریز
همه دندان خود را کرده اند تیز
چو مردی دهمچو شیر آمد به میدان
چو دیو و دد به گردش پر ز حیوان
شهیدان یک به یک از جان گذشتند
چو پروانه پریدند برنگشتند
ابالفضل رشید آن ماه نابان
کنار علقمه لب تشنه داد جان
کجا ساقی لب تشنه تو دیدی
چنان از خود گذشتن تو شنیدی؟
زدند تیری بر آن چشمان پاکش
چو زهرا آمد و دید جسم چاکش
نکردند رحم نامردان به اصغر
نمودند غنچه را با تیر پرپر