همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

دختری یک تبلت خریده بود...

دختری یک تبلت خریده بود...
پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟
دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم.
پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟
دختر: نه!
پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟
دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم.
پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟
دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم.
پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟
دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه.
پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت
و فقط گفت: 'حجاب' یعنی همین

یادش بخیر

امروز با چند نفر از دوستان فرومدی که تقریبا هم سن و سال بودیم با هم صحبت میکردیم

اتفاقا هوا امروز خیلی گرم بود یکی از دوستان گفت به به چه هوای خوبی . هوا بهاری شده

در پاسخ ایشان گفتم اتفاقا این گرما در این فصل اصلا به به نداره . الان باید کوچه ها پر برف

باشه . در قدیم یادش بخیر تو این فصل کوچه ها مملو از برف بود و برای عبور در بعضی جاها

تونل برفی درست کرده بودن .

 

تصاویری از بارش برف در روستا

--------------------------------------------------------

ما را در معرفی بیشتر روستا یاری ...

شیر برفی :

یادم میاد حدودا 5 دهه پیش زمستانها در پی دروازه ( فرومد - کوچه پشندو )

جوانهای آن دوره شیر برفی بزرگی درست میکردن و تا دو سه ماهی این شیر برفی

دوام میاورد .

من اون زمان شش هفت ساله بودم . هر روز صبح از پنجره خانه مان نگاه میکردم تا ببینم

شیر برفی در چه حالیه . از دیدنش کیف میکردم و به خودم میگفتم چند سال دیگه بزرگ

میشم و منم شیر برفی بزرگی درست میکنم . ولی نمیدانم چرا قسمت نشد و من جتی

یه بچه گربه برفی هم نتونستم درست کنم

یادش بخیر دیگه از اون برفا خبری نیست !!!!!!!!!

تصاویری از بارش برف در روستا

 

حجاب

دختری یک تبلت خریده بود.

پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟

دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم.

پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟

دختر: نه!

پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟

دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم.

پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟

دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم.

پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟

دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه.

پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت

و فقط یک کلمه گفت: "حجاب"