به نام خدا
شهدا ، مظلومان همیشه ی تاریخ
متاسفانه در آموزش و.... پرورش ما، که زیر بنای فرهنگ سازی کشور است !! ه
خبر چندانی از ، تدریس فرهنگ دفاع مقدس نیست
فرهنگی که همه قبول داریم، انسان ساز است
این همه شهید دانش آموز، که انسانهای موفق در تمام زمینه ها بودند
بهترین الگوهای ملموس برای دانش آموزان میتواند باشد
جایگاه، تدریس دروس زندگی شهدا، در مدارس کجاست؟؟
چرا آموزش ما، دارد، کم پرورش میشود؟ نظامی که قرار است، بهترینها را به دنیای اسلام و کشور تحویل دهد
سیاست گذاران این وزارتخانه، چه آدمهایی را در نظر دارند، تحویل دانشگاه بدهند
کدام پدر مادر مایل است، فرزندش از ریاضی نمره بیست، ولی از اخلاق و معنویت نمره قبولی نگیرد
چرا به اندازه درس ریاضی و جغرافیا ، به علوم تربیتی،فرهنگی، یا همون "پرورشی" خودشون توجه ندارند
معرفی یک دانش آموز شهید، در قالب تاتر، قصه، فیلم، درس...بهترین و تاثیرگذارترین کار تربیتی ست
نحوه درس خواندن آن دانش آموز شهید، درهوای گرم جزایرمجنون،را اگر به نوجوان امروز تفهیم کنیم
دیگه ، بخاطر عدم کولرگازی و یا کمبودامکانات رفاهی، بهانه نمیگیرد
اگه بگیم آن نوجوان شهید بخاطر ضعف مالی پدرش از خیر لباس نو گذشت
بهترین درس محبت به والدین را، به او داده ایم
و اگر بگوییم آن شهید هم کلاسی، تنها پول توجیبیش را یک کمپوت میخرد وبه عیادت معلم خود میرود
مقام معلم را بطور ملموس به او شناسانده ایم
و اگر بگوییم چگونه به همکلاسی خود در مشکلات کمک میکند، مهربانی، محبت و نوعدوستی را ترویج داده ایم
دانش آموزان شهید را وارد مدارس کنید ، سر کلاسها ببرید، کنار نوجوون محصل بنشانید
چه خواهد کرد، اخلاق دانش آموز مارا، رفتارش را ، برخورد با پدرمادرش را، با معلم را ...... تحت تاثیر قرار میدهد
در درس خواندن به او انگیزه میدهد، که خسته و ناامید نشود
اصلا ، مدیران آینده کشور را از آفتها و بلاهای آخرالزمانی ، بیمه میکند
پس ، آی معلمان و آی مدیران محترم و متعهد، زیاد منتظر بخشنامه، امکانات و بودجه از مرکز نمانید
هر کس هرجا هست از همین امروز شروع کند،اول از خودمان! با رفتار و اخلاقمان مروج انسانیت و معرف، شهدا باشیم
خواندن قسمتی از وصیتنامه یک دانش آموز شهید، درشروع هردرس، ظرف دوسه دقیقه
تاثیرات خوبی بر روح و روان او میگذارد
با همین کار که شاید ناچیز بنظر بیاد، برصفحه ی سفید فکر دانش آموز، نقش خواهد بست
دراین مقطع، فنداسیون فکر نوجوان ما، درحال پی ریزیست
و اگر ما نجنبیم ، دشمنان ، کار خودشان را کرده و خواهند کرد
هر کس کوتاهی کند، درپیشگاه خدا و نسلهای آینده، مورد مواخذه است و مدیون شهیدان
شادی روح شهدای شهرمان صلوات
آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی در ۱۸ آذر ۱۲۹۲ ـ ۱۰ محرم ۱۳۳۲ در شیراز متولد شد. درس را از مکتبخانه شروع کرد و با فراگیری قرآن و نصاب و خواندن چند کتاب منظوم و منثور فارسی دوره مکتب را پشت سر گذاشت. پس از آن شروع به تحصیل علوم اسلامی نمود و درسهای ابتدایی حوزه علمیه را نزد پدر خواند. پس از فوت پدرش، تحصیلات را در مدرسه خان شیراز ادامه داد و نزد اساتیدی همچون شیخ اسماعیل، ملا احمد دارابی و ملا علیاکبر ارسنجانی دوره مقدماتی و سطح را به پایان رساند. در سال ۱۳۱۴ به نجف رفت و در طول هفت سال به درجهاجتهاد نایل آمد. محمدجواد انصاری همدانی، از اساتید اخلاق و عرفان وی بود که با حسنعلی نجابت شیرازی، در همدان به حضور او می رفتند...
برای مطالعه کامل به ادامه مطلب مراجعه شود
مهدی محمدی: دقت در سیر برخورد دولت با منتقدانی که رئیسجمهور میگوید به آنها احترام هم میگذارد، روش بسیار مناسبی برای کشف فلسفه اخلاق دولت اعتدال است. پرسش از فلسفه اخلاق اعتدال، در واقع پرسش از این است که دولت اعتدال چه کارهایی را خوب میداند و چه کارهایی را بد و هر کدام را به چه دلیل؟
به لحاظ روانشناختی، در این یک سال و نیم، موتور محرکه قضاوتهای ارزشی دولت درباره منتقدان، نشأت گرفته از 2 عامل روانشناختی بوده است؛ ترس و تکبر.
در موارد متعدد واکنشهای دولت به منتقدان بیش از آنکه مبتنی بر آن اعتماد به نفسی باشد که سعی میکنند بگویند داریم، در ترسی ریشه دارد که تلاش میکنند پنهانش کنند. وقتی مقام بلندپایه دولتی که میگوید متخصص امنیت ملی است، بیآنکه لازم بداند کوچکترین سند و مدرکی ارائه کند، آبروی سلمان و ابوذرهای کشور را به حراج میگذارد و برای نیشخند چند جوانک که بسا به او رای ندادهاند و نخواهند هم داد، نسبت به فاسد شدن آنها هشدار میدهد، منطقی این است که فکر کنیم حقیقتی هست که بناست پنهان نگه داشته شود. چیزی مثلا از این قبیل که برنامهای در پیش است که نگرانند سلمان و ابوذرها مقابل آن بایستند، نقشهای که میترسند بر آب شود یا بده بستانی که نگران افشای آن هستند.
در مواردی نیز، هدف، دیده نشدن برخی چیزهای مهم و نشاندن مسائلی دیگر به جای آنهاست. فیالمثل مردم نباید ببینند و نباید مطلع شوند در حالی که نان سفرهشان 40 درصد گران شده، بودجه نهاد ریاست جمهوری را 2 برابر کردهاند، یا نباید بدانند در فلان سفر خارجی یا حتی استانی چه میزان هزینه تشریفات و قوم و خویش و اهل و عیال میشود، یا نباید بدانند فلان دیپلمات موقع انجام وظیفهاش در کاخی مقیم میشود که آمریکاییها هم حاضر به اقامت در آن نیستند، یا نباید خبردار شوند حقوق ماهانه فلان مقامات محترم از درآمد ۲ سال آنها بیشتر است؛ بنابراین چاره متهم کردن کسانی به تجمیع فسادآور قدرت و ثروت است که همین حالا به نیروهایشان قبل از هر چیز احکام ارث و وصیت را آموزش میدهند، چون معلوم نیست این سفری که میروند، سفر آخر نباشد.