شعر «موج نو» و شعر «حجم گرا»ی معاصر فارسی
چکیده
در دهه چهل قرن شمسی حاضر جریان جدیدی در شعر معاصر فارسی ظهور کرد که به دلیل گسست کامل از جریانهای شعری پیش از خود و به سبب غرابتی که در اندیشهها و اشعار بانیان و شاعران آن وجود داشت، به «موج نو» مشهور شد، و پس از گذشت مدتی کوتاه، با تغییراتی اندک، در هیأت «شعر حجم گرا» نمودار شد. این جریان در مقایسه با جریان شعر «سنت گرا» شعری بود «سنت گریز» یا حتی «سنت ستیز» بود و در مقایسه با جریان «شعر نو یا نیمایی»، مدرن مینمود چنان که شعر «نو»ی نیمایی پیش از خود را نیز «کهنه» میانگاشت. همچنین در قیاس با «شعر متعهد و ملتزم» که طرفدار نظریه «هنر برای مردم» بود و شعر را وسیله میدانست نه هدف، این جریان شعری هوادار نظریه «هنری برای هنر» بود و در جستجوی دستیابی به «شعر محض یا ناب» به غیر متعهد بودن شعر تأکید داشت. به همین دلیل، «جامعه گرایی» و «محتوا گرایی» که از اصول جریان شعر نیمایی بود، در این جریان جایگاهی نداشت، و «فرد گرایی» اساس کار را تشکیل میداد. در یک کلام، در این جریان با شاعرانی روبرو هستیم سنت ستیز، تعهد گریز، رویگردان از جامعهگرایی و محتواگرایی، و مدعی شعر مدرن و طرفدار شعر محض که از هر قید و بند فکری، اجتماعی، اخلاقی و ادبی آزاد باشد.
کلید واژگان: شعر معاصر فارسی، موج نو، شعر حجم گرا، شعر مدرن
مقدمه
از نیمه نخست دهه چهل و به طور مشخص از سال 1341 ش، سال انتشار مجموعه طرح از احمدرضا احمدی، طرحی نو در شعر معاصر در انداخته شد و جریانی جدید در شعر فارسی به راه افتاد که به «موج نو» مشهور شد. این حرکت، حرکتی بود عصبانی و افراطی که تغییر و تخریب تمام شالودههای صوری و ساختاری و معنایی شعر سنتی و حتی شعر نیمایی پیش از خود را وجهه همت خویش قرار داده بود...
لطفا روی "ادامه مطلب" کلیک کنید
دومین جلسه انجمن علمی حقوق در تاریخ 26/9/1393 در ساعت9:45 در ساختمان آموزشی دانشگاه پیام نور برگزار شد و ضمن این جلسه مبحث سقوط تعهدات توسط سر کار خانم بابایی در حضور جمعی از دانشجویان و استاد ارجمند جناب آقای لایقمند ارائه گردید .
حاضرین جلسه :
جناب آقای نجفی ، خانم ها مراد نژاد ، مریدی ، کرمی ، شب خیز ، بابایی ، اکبری
خلاصه صورت جلسه
سقوط تعهدات
تعهدات به وسیله یکی از موارد زیر ساقط می شود
1-به وسیله وفا به عهد
2-به وسیله اقاله
3-به وسیله ابرا
4- به وسیله تبدیل تعهد
5- به وسیله تهاتر
6- به وسیله مالکیت ما فی الذمه
وفای به عهد
هر کس مالی به دیگری بدهد ظاهذ در عدم تبرع است بنبراین اگر کسی چیزی به دیگری بدهد بدون اینکه مفروض آن چیز باشد می تواند استرداد کند در مورد تعهداتی که برای متعهد له قانونا حق مطالبه نیست اگر متعهد به میل خود آن را ایفا نماید دعوی استرداد او مسموع نخواهد بود
ایفا دین از جانب غیر مدیون هم جایز است مگر بدون اجازه او ولی اگر از مدیون اجازه داشته باشد حق رجوع به او را دارد اگر بدون اجازه مدیون دین او از طرف ثالث پرداخت شود ثالث حق مراجعه به او را ندارد
اقاله
بعد از معامله طرفین می توانند به تراضی آن را اقاله و تفاسخ کنند تلف یکی از عوضین مانع اقاله نیست و در این صورت مثل آن در صورت مثلی بودن و قیمت آن در صورت قیمی بودن پرداخت می شود
ابرا
در ابرا داین از حق خود به اختیار صرف نظر می نماید و ابرا وقتی موجب سقوط تعهد می شود که متعهد له برای ابرا اهلیت داشته باشد
تبدیل تعهد
وقتی متعهد و متعهد له به تبدیل تعهد اصلی به تعهد جدیدی که قائم مقام آن می شود به سببی از اسباب تراضی نمایند در این صورت متعهد نسبت به تعهد اصلی بری می شود
تبدیل تعهد به وسیله دین ، داین و مدیون صورت می گیرد
در تبدیل تعهد تضمینات تعهد سابق به تعهد لاحق تعلق نخواهد گرفا مگر اینکه طرفین معامله صراحتا آن را شرط کرده باشند
تهاتر
وقتی دو نفر در مقابل یکدیگر مدیون باشند بین دیون آن ها به یکدیگر تهاتر حاصل می شود
تهاتر قهری است و بدون اینکه طرفین در این موضوع تراضی نمایند حاصل می گردد و به محض این که دو نفر در مقابل یکدیگر درر آن واحد مدیون شدند هر دو دین تا اندازه ای که باهم معادله نمایند به طور تهاتر بر طرف و طرفین نسبت به آن بری می شوند تهاتر وقتی حاصل می شود که دو دین هم جنس باشند و اتحاد زمان و مکان داشته باشند
مالکیت ما فی الذمه
اگر مدیون مالک ما فی الذمه خود گردد ذمه او بری می شود مثل اینکه اگر کسی به مورث خود مدیون باشد بعد از فوت مورث دین او نسبت به سهم الارث ساقط می شود
هر گاه یک شخص نسبت به یک دین هم بستانکار و هم بدهکار باشد مالکیت ما فی الذمه حاصل و دین ساقط می شود
خیارات
خیار مجلس
هر یک از متعاملین بعد از عقد فی المجلس و مادام که متفرق شدند اختیار فسخ معامله را خواهند داشت
خیار شرط
در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص ثالث اختیار فسخ معامله باشد اگر ابتدا مدت آن ذکر شده باشد ابتدا آن از تاریخ عقد محسوب می شود و در غیر این صورت تابع قرداد متعاملین است اما اگر مدت آن مشخص شده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است
خیار تاخیر ثمن
هرگاه مبیع عین خارجی باشد و یا در حکم آن بوده و برای تادیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متبایعین اجلی معین شده باشد اگر سه روز از تاریخ بیع بگذرد و نه بایع مبیع را تسلیم مشتری و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد بایع اختیار فسخ معامله دارد . خیار تاخیر مخصوص بایع است و برای مشتری جهت تاخیر در تسلیم مبیع این اختیار نمی باشد .
تسلیم بعض ثمن یا دادن آن به کسی که حق قبض ندارد خیار بایع را ساقط نمی کند
خیار رویت و تخلف وصف
هر گاه کسی مالی را ندیده و آن را فقط به وصف بخرد بعد از دیدن اگر دارای اوصافی که ذکر شده است نباشد مختار است که بیع را فسخ کند یا به همان نحو که است بخرد
هرگاه مشتری بعضی از مبیع را دیده و بعض دیگر را به وصف یا از روی نحوه خرید و مطابق با وصف یا نمونه نباشد می تواند تمام مبیع را رد کند یا تمام آن را قبول نماید .
هرگاه یکی از متبایعین مالی را سابقا دیده و به اعتماد رویت سابق معامله کند و بعد از رویت معلوم شود مال اوصاف مزبور را ندارد اختیار فسخ خواهد داشت
خیار غبن
هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد و بعد از علم به غبن می تواند معامله را فسخ کند
غبن در صورتی فاحش است که عرفا قابل مسامحه نباسد و اگر مغبون هنگام معامله عالم به قیمت عادله بوده خیار فسخ نخواهد داشت
خیار عیب
اگر بعد از معامله ظاهر شود که مبیع معیوب بوده مشتری مختار است در قبول مبیع یا اخذ ارش یا فسخ معامله خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت است که عیب مخفی و موجود در عین عقد باشد
عیبی که بعد از بیع و قبل از قیض حادث شود در حکم عین سابق است و تشخیص عرف برحسب عرف و عادات می شود
خیار شرط : ( شرط صفت ، شرط نتیجه ، شرط فعل )
هرگته شرطی که در ضمن عقد آمده شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده خیار فسخ خواهد داشت
شرط نتیجه در صورتی که حصول آن نتیجه موقوف به سبب خاصی نباشد آن نتیجه حاصل می شود
هرگاه فعلی در زمان عقد شرط شود و اجبار ملتزم به آن مقدور ولی انجام به وسیله دیگری مقدور باشد حاکم می تواند به فرج ملتزم مو جبات انجام آن را فراهم آورد .
آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی در ۱۸ آذر ۱۲۹۲ ـ ۱۰ محرم ۱۳۳۲ در شیراز متولد شد. درس را از مکتبخانه شروع کرد و با فراگیری قرآن و نصاب و خواندن چند کتاب منظوم و منثور فارسی دوره مکتب را پشت سر گذاشت. پس از آن شروع به تحصیل علوم اسلامی نمود و درسهای ابتدایی حوزه علمیه را نزد پدر خواند. پس از فوت پدرش، تحصیلات را در مدرسه خان شیراز ادامه داد و نزد اساتیدی همچون شیخ اسماعیل، ملا احمد دارابی و ملا علیاکبر ارسنجانی دوره مقدماتی و سطح را به پایان رساند. در سال ۱۳۱۴ به نجف رفت و در طول هفت سال به درجهاجتهاد نایل آمد. محمدجواد انصاری همدانی، از اساتید اخلاق و عرفان وی بود که با حسنعلی نجابت شیرازی، در همدان به حضور او می رفتند...
برای مطالعه کامل به ادامه مطلب مراجعه شود
راستش نظر بنده برای مدیرعاملی تیم فوتبال تراکتورسازی آقای نادر فولادی هست
بنده خودم خبرنگارم و هم دانشجوی تربیت بدنی و استاد فولادی هم استاد بنده هستند و با توجه به شناختی که از ایشان دارم بهترین گزینه هستند چون مثل سایر گزینه ها مشغله کاری زیادی ندارند و چه بسا رسانه ها هم در حق ایشان جفا کرده اند چون ایشان رزومه قوی دارند حتی مسئول کمیته برنامه ریزی فدراسیون قایقرانی جمهوری اسلامی هستند و به جرات می توانم بگویم که تنها فرد متخصص در بین همه گزینه ها هستند چون دارای کارشناسی ارشد تربیت بدنی و سابقه 30 سال کار در تربیت بدنی سپاه مخصوصا که سالها در پایتخت حضور داشته اند و چه بسا سطح علمی ایشان خیلی بالاتر از آن چیزی است که فکرش را بکنید در مقابل ایشان انسانی متواضع و باکری وار و دارای توان مدیریتی بالا می باشد.
و دیگر وقت آزمون و خطا نیست و فرد متعهد برای مدیر عاملی تراکتورسازی کافی نیست بلکه فرد متعهد و متخصص لازمه که در بین همه گزینه ها منهای برخی گزینه ها که خود به خود حذف شده اند مثل آجرلو و فتح اله زاده بهترین گزینه نادر فولادی است تا سبک جدید و واقعی مدیریت یک متخصص ورزش را در عرصه ورزش ببینیم.
بیایید تا کار را به متخصصان متعهد بسپاریم مطمئنا پشیمان نخواهیم شد.
و باید بگم آقای فولادی تنها استادی است بهترین است و من واقعا دوستش دارم و تعامل سازنده و بسیار خوبی با دانشجویان دارد.