غزل های باغ انارت برقصم
ببوسم لب آبدارت برقصم
کجا( مکران )عاشقی خنده دارد
تو بشکن بزن چابهارت برقصم
کویرم پر از خواهش ومیل باران
کمی لخت شو چشمه سارت برقصم
نگو کودکانه ست ، طنزی ملیح است
پیاده تو باشی سوارت برقصم
وخورشید باشی زمین تو باشم
بچرخم به دور مدارت برقصم
تو ماهی، بریزم به پایت ستاره
شبی پای کوبان کنارت برقصم
شب خنچه های عروسی می آیم
که تا صبح هی بی قرارت برقصم
شب سوختن، سیب وآسیب دیدن
شب مستی ام ، هوشیارت برقصم
شب غرق صبح تماشا شدن ها
شب زن ، شب ماندگارت برقصم
حنایم ببندی بخندی بخوانی
غزل های انب* و انارت برقصم
حنایت ببندم بخندم بخوانم
بیایی برقصی ، کنارت برقصم.
#
روانی لیلی دروغات گشتم
الهی به روی مزارت برقصم
حسن اربابی