شعر گرگ درون از فریدون مشیری
گفت دانایی که: گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
وآن که با گرگش مدارا میکند
خلق و خوی گرگ پیدا میکند
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
این که انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمانروایی میکنند
وآن ستمکاران که با هم محرماند
گرگهاشان آشنایان هماند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟
اصولا چون اعمال انسان ناشی از عقیده و طرز تفکری است که او در دل و مغز خویش دارد آنکه نماز می گزارد ، باید دید که چگونه نماز می گذارد؟ آیا بقیه اعمال و کردارش نیز متناسب با آن و مثلآن است؟ از نظر نهج البلاغه کلیه اعمال انسان تابع نماز است چون آنکس که خدا را بنده نیست هیچ مسئولیت و وظیفه ای را درست و بموقع انجام نمی دهد.
" و اعلم أنُّ کلُّ شئٍ من عملک تبعٌ لصلوتک"
و بدان که هر عملی از کرده های تو تابع و پیرو نماز توست.نامه ی 27،فیض السلام
نماز هرچند که یک سلسله اعمال فیزیکی است که انسان موظف استآنها را به جا آورد و ترتیب و موالات را باید مراعات نماید ولی معذالک جان نماز ،ایمان و یقینی است که در دل انسان با ایمان قرار دارد و او را به انجام این اعمال وا میدارد و یقین و اطمینانی که در حرکات و سکنات نمازگزار متجلی می گردد، به این عبادت شکل و معنی می دهد به عبارت دیگر نماز توام با شناخت ، درک، شعور و فهم ،دارای ارزش است و بدون آن کالبد بی روحی است که بهایی ندارد.
امیرالمومنین (ع) یکی از خوارج را مشاهده کرد که به نماز شب ایستاده بود و با قرائت دقیق نماز می خواند وچون نمازگزاری فاقد فهم و شعور بوده وبهره ای از یقین نداشته فرمود:
خواب توام با یقین و باور بهتر است از نماز همراه شک و تردید.قصار93،فیض السلام