"مسألهای که امروز جهان اسلام بلکه جهان بشریت با آن روبروست، سفسطهای به نام آزادی بیان است. با درایت و تدبیر علمی و عملی باید جهان را متوجه این گونه حرکتهای ناصواب که ریشه در تفکر اومانیستی دارد، کرد. باید با مقابله عاقلانه و حکیمانه این تهدید را به فرصت تبدیل کرد."
تردیدی نیست کسانی که چنین حرکتهایی را در قالب اشکال فرهنگی و علمی به جامعه بشری تحویل میدهند به اصل و ریشه و اساس نبوت و رسالت بویژه به ساحت مقدس پیامبرخاتم(ص) آشنا و آگاهی ندارند، زیرا پیامبر اکرم(ص) است که برای انسان کرامت و عظمت و والایی را به ارمغان آورده است. همین آزادی بیان که از آن سخن میگویند رهاورد سفر وحی است و رسول خدا پرچم دار آزادی بیان و بیان حقایق هستی است.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که تفکر اومانیستی که جهان غرب را احاطه کرده است غافل از این معناست که انبیای الهی راه معصومانهای را در جلوی بشر باز میگذارند تا بشر از انحرافها مصونیت بماند. جامعه عظیم اسلامی بویژه نخبگان، اندیشمندان، حکما و فلاسفه اسلامی باید این مطلب را به درستی واکاوند و پیامبران و رسالت آنها و آنچه را که آنها در این سفر عظیم الهی خود برای بشر آوردهاند و کارکردی که جریان رسالت در طول تاریخ برای بشر داشت این گونه از مسایل را برای جامعه جهانی و غربی تبیین و تفسیر کنند.
این را هم باید متأسفانه اظهار کرد که دو جریان ناصواب وجود دارد که زمینه و بهانه را به دست این گونه از افراد میدهد:
زمینه اول این است که شناخت درست و مناسبی از نگاه مکتب اهل بیت(ع) در مقام معرفی رسالت و شخص رسول خاتم(ص) و همچنین انبیای پیشین وجود ندارد و جهان غرب، اسلام را از یک منظر ناصوابی فراگرفته است.
زمینه دومی که متأسفانه امروزه بهانه است حرکتها و اقدامهای عناصر سلفی و تکفیری مانند داعش است که به نام پیامبر(ص)، اسلام را به نمایش گذاشتند که هیچ کدام به اسلام و حقیقت دین و قرآن و شخص رسول خدا(ص) استنادی ندارد.
دین شیوه برخورد با جاهلان را تبیین کرده است که نباید برخورد جاهلانه کرد؛ زیرا صلابت و استحکام در بدنه این تفکر و اندیشه نهفته است و هرگز کسی نمیتواند با این حقیقت والا و عظیم و گسترده و عمیق روبه رو شود و بخواهد با او به نبرد و ستیز برخیزد، زیرا هرگز با برهان و حکمت و عقلانیت اصیل نمیتوان جنگید و مبارزه کرد بویژه در دنیایی که مدعی عقلانیت و استدلال و برهان است.
همگان باید حرکت ناصواب افراطی و خشنی که به نام اسلام و دین ارایه شده است را محکوم کنند و برای جهانیان نشان دهند که اسلام دین رحمت، عظمت و کرامت و آزادی است و هرگز هیچ محدودیتی در مقام بیان و قلم قایل نیست، البته باید دانست آزادی بیان و قلم به معنای توهین و اهانت و تحقیر و نظایر آنها نیست.
آنانی که اصل و اساس آزادی بیان را برای بشر تقدیم داشتهاند و انسان را کریم معرفی کردهاند و به انسان از ناحیه حق سبحانه و تعالی کرامتش را نشان دادهاند، هرگز از آزادی بیان و قلم نمیهراسند، بلکه از حرکتهای ناصواب و نادرستی که موجب انحراف و تحریف افکار جوامع بشری بویژه جوانان میگردد، دغدغه دارند و امید است با صلابت و عظمت و با حکمت و برهان و عقلانیت جامعه عظیم جهان اسلام با این پدیده ناصواب و ناشایست که مبنایی جز جهالت و ضلالت برای او نمیتوان معرفی کرد مقابله کنند و اسلام عزیز را در شرایطی که جامعه جهانی متوجه دین است و می خواهد دین اصیل را بیابد، به درستی معرفی کند.»
«من عاشق محمد(ص) هستم»؛ این حرف دل میلیاردها مسلمان است که پس از اهانت نشریه فرانسوی به پیامبر اسلام، در قالب عکس و پوستر و ... به زبان آمده تا توجه سراسر فضای مجازی را به خود جلب کند.
به گزارش مرجع وبلاگنویسان خراسان شمالی "شبکه اشتراک لینک توبنویس" : توهین به «عشق» بیش از یک میلیارد انسان، اتفاق کوچکی نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. جز انسانهایی که خودخواهیهای مدرن موجب شده تا از نزاکت درک مفهوم عشق آنهم به وجودی بلندمرتبه چون پیامبر رحمت محروم باشند، از هیچ جماعت و انسان دیگری نمی توان انتظار داشت تا با تمسخر به این عشق جهانی میلیاردها انسان در طول تاریخ، توهین کنند.
به ظاهر امروز در جامعه ما شادی امری مفقود یا حداقل کمرنگ شده ای است که علت این امر نیاز به بررسی دارد. از این رو و نیز به مناسبت فرا رسیدن ماه ربیع الاول که ماه شادی و سرور اهل بیت (ع) است در این خصوص با حجت الاسلام مسلم گریوانی، کارشناس ارشد کلام اسلامی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه اسراء به واکاوی این مساله پرداخته ایم، گفتگوی ما را با مولف کتاب های "خدایی که در این نزدیکی است" و "تبارشناسی فکری و نقد مبانی عرفان های نوظهور" می خوانید:
چرا شادی در زندگی امروز ما جایگاه کمرنگ تری دارد و اغلب، مظاهر غم بیشتر مورد توجه قرار می گیرد؟
پیش از پاسخ به این سوال باید تعریف درستی از شادی داشته باشیم؛ از زبان توده مردم فرد شاد به کسی گفته می شود که می خندد و تحرک دارد یا موسیقی شادی گوش می دهد یا مرتب با طبیعت ارتباط دارد و به مسافرت می رود و روابط اجتماعی خوبی دارد. بنابراین، اگر خانوده ای عروسی شاد برگزار کند، شاد بوده و اگر بر عکس این باشد، غمگین است.
اما شادی و غم بیش از آنکه با ظاهر و رفتار ارتباط داشته باشد، به درون و قلب و دل ارتباط دارد و این از حالات انسان است نه فعل و رفتارهای او؛ بنابراین آن تعریفی که در میان عامه مردم از شادی و غم وجود دارد، صحیح نیست بلکه اثر و خروجی رفتار است نه حقیقت شادی و غم.
به طور مثال وقتی رفتارهای یک خانواده را بررسی می کنیم، متوجه می شویم این خانواده به ظاهر شاد در خلوت خود غم سنگینی دارند یا آن خانواده ای که عروسی شادی می گیرند یا افرادی که به این مجلس دعوت شده و رقص و آواز و ... دارند، پس از ترک مجلس و مراجعه به خانه خود، باز هم شاد هستند و در آرامش یا دوباره به ناراحتی های خود باز می گردند؟
بنابراین، شادی حقیقی امری درونی است که با امور خاصی در حالات انسان پیدا می شوند.
این اموری که منجر به شادی انسان می شود، کدام اند؟
ببینید انسان شاد در درون خود امیدوار است و احساس شخصیت و عظمت می کند و خودش را متکی به تکیه گاه بزرگی می داند. افرادی که ناامید و غمگین و افسرده هستند یا رفتارهای ناهنجار و خشن دارند به این دلیل است که کمبود شخصیت یا احساس تنهایی می کنند. وقتی ایمان باشد، تکیه گاه بزرگی به اسم "خدا" هست که فرد از احساس های یاد شده به دور می ماند و حتی در خلوت ترین خلوت خود احساس تنهایی نمی کند چرا که قدرت لایتناهی با او هست که هیچ کس را قدرت مقابله با او نیست و خداوند خود در قرآن فرمود: "إن الله یدافع عن الذین آمنوا" خدا از کسانی که ایمان آورده اند دفاع می کند...
«من عاشق محمد(ص) هستم»؛ این حرف دل میلیاردها مسلمان است که از روز گذشته و پس از اهانت نشریه فرانسوی به پیامبر اسلام، در قالب عکس و پوستر و سلفیهای اینستاگرامی به زبان آمده تا توجه سراسر فضای مجازی را به خود جلب کند.
توهین به «عشق» بیش از یک میلیارد انسان، اتفاق کوچکی نیست که بشود به سادگی از کنار آن گذشت. جز انسانهایی که خودخواهیهای مدرن موجب شده تا از نزاکت درک مفهوم عشق آنهم به وجودی بلندمرتبه چون پیامبر رحمت محروم باشند، از هیچ جماعت و انسان دیگری نمی توان انتظار داشت تا با تمسخر به این عشق جهانی میلیاردها انسان در طول تاریخ، توهین کنند.
این رفتار از آنهایی که ادعای تجدد دارند آنقدر ناراحت کننده هست که مسلمانان جهان را به تکاپو بیاندازد تا فریاد بزنند «ما عاشق محمد(ص) هستیم»، شما بخاطر خودخواهیتان به عشق ما مسلمانان توهین کرده اید.