همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

عکسی از پیکانیک (تایتانیک ایرانی)

عکسی از تایتانیک ایرانی

تایتانیک ایرانی

برای دیدن عکس تایتانیک ایرانی به ادامه مطلب مراجعه کنید


منبع : http://alborzpatogh.ir

در مورد شب یلدا


   دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی‌ را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد. خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه‌روز خورشید اندکی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی ‌و فرخنده می‌داشتند.  در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند. بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی ‌دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌کنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد. نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند، سخت گرامی ‌و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌کرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است. هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌کوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در شبه تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌کنند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف می‌شود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌کند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است. امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده که در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد که این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است که می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود. هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر کاشان برگزار می‌‌شود. 

حافظ در شب یلدا

جنگ سـرد خودروسازان ایرانی و رنو

  N112

    اتفاقاتی که این روزها میان خودروسازان ایرانی و رنو رخ می‌دهد، بیشتر به یک داستان پر پیچ و خم شبیه است، داستانی که البته هنوز به فصل آخر خود نرسیده و کسی نمی‌داند سرانجام آن چه خواهد شد. در حال حاضر نزدیک به 11 سال از امضای قرارداد پلت فرم مشترک X90 میان خودروسازان ایرانی و رنو می‌گذرد و این در شرایطی است که در طول این سال‌ها هیچ‌گاه آب خوش از گلوی طرف‌های ایرانی و فرانسوی این قرارداد پایین نرفته است.

خاستگاه نژادی بختیاری ها

خاستگاه نژادی بختیاری هادرباره خاستگاه بختیاری ها، بطور کلی دو نظریه وجود دارد. جمعی از پژوهشگران و مردم شناسان آنان را ایرانی الاصل می دانند. زبان و برخی از عادات و رسوم، برهان اصلی آن دسته را تشکیل می دهد. از آن جمله " لوریمر " یکی از مستشرقین دربارهً زبان و لهجه بختـیاریها به پژوهش پرداختـه است. براساس مشخصات جسمی و روحی و عادات، آنها را ایرانی الاصل می داند و معـتـقـد است که پناهگاه کوهـستانی آنها، از حملهً اعراب مصونشان داشته است. ایرج افشار نیز چـنیـین نـتـیجه ای گرفته و افزوده است : " لباس زنان بخـتـیاری شباهت زیادی به لباس زنان زرتـشـتی دورهً ساسانی دارد و زبان بخـتـیاریان به زبان پهلوی زمان ساسانـیان نزدیک است  و  از واژه های عمومی ترکی و عربی  بهره نمی گیرند. "او در جای دیگر آورده است که بخـتـیاریان از نـژاد پارس هـستـند که در سده های ششم و هـفـتم قبل از میلاد با ایلامیان درآمیخـته و نـژاد واحدی را بوجود آوردند. منشی سفارت روس، بارون دوبد که در زمان محـمد شاه به بخـتـیاری سفر کرده است نیز براساس زبانـشان بر این باور است که آنها ساکنان اصلی این خاک هـستـند. وی آنها را " قوم لر " دانسته که همراه با لک ها و کردها، سه شعـبه اصلی نـژاد زند را تـشکیل می دهـند. به علت ایرانی الاصل بودن بخـتـیاریها، این قـبـیله بخـشی از کتاب قوم لر آقای امان اللهی را تـشکیل داده است.  دسته ای دیگر بخـتـیاریها را غـیر ایرانی دانـسته اند. شیـندلر، آنان را غیر ایرانی که تـبارشان به ترک ها و مغـول ها می رسد و بـین سالهای 1900 - 2900 قـبل از هـجرت به ایران آمده، دانسته است. او برای اثـبات ادعـای خویش به مقـیاس جمجمه سر آنها اشاره دارد که با ایرانی ها فرق دارد. مورخان یونانی، بخـتـیاریها را یـونانی الاصل که همراه با اسکندر مقدونی به ایران آمده اند دانسته و نوشته اند، چون ایرانـیان به آنان می گفـتـند شما پـیروز نـشدید، بلکه بخت شما را یاری کرد، به همین خاطر به بخـتـیاری معـروف شدند.نـیکزاد، نویـسندهً محلی بخـتـیاری نـیز پس از ذکر روایات مخـتـلف نـتـیـجه                می گیرد که :  " روی هم رفته از تمام این نوشته هاو آثار و اسناد تاریخی استـنـباط می شود که بخـتـیاریان از ایرانـیان اصیل و با اکراد و الوار از ریشه و نژاد و زبانشان نـیـز همان پهلوی است . 

منبع: http://www.tebyan.net/

یکی از رازهای اربعین حسینی یا بهتر بگویم معجزه ی امام حسین(ع)

یکی از رازهای اربعین حسینی
یا بهتر بگویم معجزه ی امام حسین(ع)

روزی در یکی از راهپیمایی های اربعین حسینی از شهر نجف به سمت کربلا، دو مرد در حاشیه مسیر به طور اتفاقی برای استراحت کنار هم نشستند، یکی ایرانی و یکی عراقی...
جالب بود هر دو یک پا نداشتند البته اگر دقیقش بخواهید هر دو یک پای مصنوعی داشتند...

فرد عراقی سر صحبت را باز کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم، از ایرانی پرسید پای شما چه شده؟فرد ایرانی گفت جانباز جنگ با عراق هستم،برای شما چه اتفاقی افتاده؟عراقی جواب داد من هم در جنگ با ایران پایم را از دست دادم...

چشمان هر دو کم کم گریان شد...
ناگهان هر دو برخاستند و همدیگر را در بغل کشیدند و شروع کردند به گریه کردن...

اگر کسی نمیدانست، فکر میکرد این دو رفقایی هستند که همدیگر را بعد از سال ها دیده اند ولی در واقعیت گریه هایشان برای این بود که امام حسین(ع) دو دشمن سال های دور را در کنار هم و در یک راه قرار داده بود...

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
کاش ما هم اربعین کربلا بودیم...