به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛روزنامه صهیونیستی هاآرتص در نوشتاری با موضوع حمله بالگرد اسرائیلی به نیروهای حزب الله لبنان که منجر به شهادت عده ای از فرماندهان مقاومت شد، نوشت: «یک منبع امنیتی اسرائیل به خبرگزاری رویترز گفته است که این رژیم در حمله به جنوب سوریه، قصد نداشته فرمانده ایرانی را هدف قرار دهد و تصور میکرده به گروهی از نیروهای سطح پائین حمله کرده است.»
به گزارش جام نیوز به نقل از بی باک، روزنامه صهیونیستی هاآرتص در نوشتاری با موضوع حمله بالگرد اسرائیلی به نیروهای حزب الله لبنان که منجر به شهادت عده ای از فرماندهان مقاومت شد، نوشت: «یک منبع امنیتی اسرائیل به خبرگزاری رویترز گفته است که این رژیم در حمله به جنوب سوریه، قصد نداشته فرمانده ایرانی را هدف قرار دهد و تصور میکرده به گروهی از نیروهای سطح پائین حمله کرده است.»
هاآرتص تصریح کرده است که به نظر میرسد این منبع ارشد امنیتی اسرائیلی با هدف "جلوگیری از بروز هرگونه تنش با ایران و گروه حزبالله لبنان" این اظهارات را مطرح کرده است. این فرد به دلیل عدم پذیرش رسمی مسئولیت حمله از سوی تلآویو، نخواسته نامش فاش شود.
گفتنی است؛ در حمله روز یکشنبه بالگردهای توپدار رژیمصهیونیستی به منطقه "قنیطره" واقع در جنوب سوریه، سردار سرتیپ پاسدار "محمدعلی الله دادی" به همراه تعدادی از اعضای حزبالله لبنان به شهادت رسیدند.
منبع اسرائیلی مورد استناد رویترز در پاسخ به این سوال که آیا تلآویو انتظار اقدامات تلافیجویانه ایران یا حزبالله را دارد، گفت: «پاسخ آنها تقریبا قطعی است. انتظار آن را داریم، اما میتوان در نظر گرفت که شکلگیری تنش گسترده، به نفع هیچیک از طرفها نیست.»
هاآرتص همچنین در حساب توئیتری خود با انتشار تصویری از سردار "قاسم سلیمانی" در ذیل این مطلب نوشت: «ما فکر می کردیم در حمله به سوریه نظامی رده پایین را نشانه رفته ایم؛ نه یک فرمانده ایرانی را.»
در این لیست عظیم قیچی ساز پر افتخارترین ایرانی فاتح قله های 8000 متری؛ با 13 صعود که بجز اورست باقی آنها بدون استفاده از کپسول اکسیژن صورت گرفته است و نیز به عنوان نخستین ایرانی به قله های آناپورنا I، ماکالو و کانچن چونگا صعود کرده است.
جهت مشاهده لیست صعود کنندگان به 8000 متری ها کلیک کنید
خسته کننده است اگر بحث حقوق نگرفتن داوران را دوباره وسط بکشیم. بحث تکراری که به نظر فقط منجر به سیاه کردن کاغذ میشود! وگرنه مسوولان فدراسیون آنقدر مسائل مهمتر از این دارند که اینگونه بحثها برای آنها تلف کردن وقت محسوب میشود.
البته اگر داوران بهعنوان شغل اصلی به داوری نگاه میکردند و کار اول آنها محسوب میشد، معلوم نبود تا به این لحظه و با این بیتوجهیها چه بلایی سر زندگیشان میآمد! خارج از این بحث تکراری که شاید خاطر مسوولان را مکدر کند و منجر به سر رفتن حوصله آنها بشود شاید پیش کشیدن یک بحث جدید از این جامعه که مهم نیز به حساب میآید و باعث پیشرفت میشود، جذاب و خواندنی باشد.
«هدست»؛ فوتبالیها با این واژه آشنا هستند. گوشیهایی که مخصوص داوران است و به وسیله آن داور وسط با کمکهایش ارتباط برقرار میکند و میتواند این ارتباط از اشتباهات گروه داوری کم کند اما از آنجایی که اختلاف حق و حقوق بازیکنان و داوران تفاوتی به اندازه زمین و آسمان است!
این بار هم در اختیار قرار دادن امکانات به روز داوری که در مقابل هزینههای هنگفتی که در فوتبال خرج میشود ناچیز است، به اندازه حق و حقوق این دو قشر تفاوت زمین تا آسمان را دارد! اما چون قرار نیست پول زیادی برای داوران خرج شود این بار هم مثل حقوق این قشر امکانات هم نادیده گرفته شده!
به کمی عقبتر برگردیم به زمانی که فغانی بعد از جام جهانی کلیپی از گروه داوران آورد که با همین هدستها چطور با هم در ارتباط بودند. دیدن این تصاویر برای هر بینندهای جالب بود. در همان مقطع هم توضیحاتی در این زمینه داده شد اما طبق معمول به دست فراموشی سپرده شد! البته پیش کشیدن ماجرایی از هدستهای ایرانی که در یک بازی در اختیار داوران در لیگ قرار گرفته شد، خالی از لطف نیست. ماجرا از این قرار است که در یکی از بازیهای لیگ به یکی از گروههای داوری هدستهای ایرانی را میدهند. داوران هم خوشحال از در اختیار گرفتن این تکنولوژی وارد زمین میشوند اما خیلی طول نمیکشد که آنها از اینکه قبول کردند با این هدستها به زمین بروند پشیمان شده و در نیمه دوم حاضر به استفاده از آن نمیشوند. گویا در طول بازی پارازیتهایی که روی گوشیها میافتد آنقدر آزاردهنده بوده که داوران تمرکزشان را از دست میدادند، به این نحو که داور وسط صدای مسوولان اورژانس، نیروی انتظامی و ارگانهایی از این دست را بهتر از کمک داوران خود میشنیده! داور بازی در جریان بازی همه اتفاقاتی از این دست را با گوشیاش میشنیده و متوجه میشده که اورژانس مشغول هماهنگی چه مسائلی است! خلاصه اینکه پارازیتهایی که بر روی گوشیها افتاده در نهایت آنقدر داور را کلافه میکند که مساله را با مسوولان در میان گذاشته و حاضر نمیشود دیگر از هدستها استفاده کند و نیمه دوم مثل همیشه بدون گوشی وارد زمین میشود تا از دست پارازیتها نفس راحتی بکشد. البته این مشکلات فقط شامل هدستهای ایرانی میشود و هدستهایی که از خارج کشور وارد میشود این مشکلات را ندارد اما قیمتش خیلی بالاتر از هدستهای ایرانی است.
***
هدستهای ایرانی نشان داده که نمیتواند جای نمونههای خارجی را بگیرد اما نمونههای خارجی این دستگاهها چه قیمتی دارد؟ از قرار معلوم در بین داوران ایرانی فقط علیرضا فغانی است که به دلیل حضور در جام جهانی توانسته این وسیله را در اختیار بگیرد. گویا مسوولان فدراسیون از امارات برای این داور یک هدست به مبلغ 10 میلیون تهیه کردند و در اختیار این داور گذاشتهاند اما دیگر داوران هنوز این تکنولوژی را در اختیار ندارند! حال اگر قرار باشد این تکنولوژی در اختیار تمام داوران قرار بگیرد هزینهای بالغ بر 200 میلیون برای فدراسیون خواهد داشت. هزینهای که اگر برای داوران در نظر گرفته شود در قبال هزینههای دیگری که در این فوتبال صرف میشود، ناچیز است. با بر آورد هزینههایی که در این فوتبال میشود آیا داوران لیگ برتر که از نظر حق و حقوق در شرایط مناسبی نیستند حق در اختیار گرفتن تکنولوژی روز دنیا را ندارند؟ 200 میلیون برای فدراسیونی با آن هزینههای بالا زیاد است؟ به نظر میرسد این کوچکترین حق داورانی است که در این لیگ بیشترین اذیت و آزار را میبینند.