همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

علامه حسن زاده آملی: ظهور اتفاق افتاده است!

علامه حسن زاده آملی: ظهور اتفاق افتاده است!

اوایل روزهای سال ۱۳۸۰ با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه‌های آن تحقیقات گسترده‌ای انجام داده بود و با استدلال‌های روایی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است نکات علمی سخنان ایشان، هر شنونده‌ای را به تفکر وامی‌داشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بی‌بنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسن‌زاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گران‌قدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درس‌آموز است که وقت مستقلی برای بیان می‌خواهد که در این مقاله مختصر نمی‌گنجد.

اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر به‌یادماندنی و سرنوشت‌ساز شود مطرح‌شدن ماجرای تحقیق برادر محققمان در مورد ماجرای ظهور و نشانه‌های آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان باادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظه‌شماری می‌کردند تا عکس‌العمل علامه حسن‌زاده را در قبال مسائل مطرح‌شده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظه‌ای تأمل کردند و سپس با خنده شیرین و معناداری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرایض حضرات این است که می‌خواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تأیید دوستان ایشان فرمودند: اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

همه جا خوردیم. اصلاً انتظار چنین مطلبی را از ایشان نداشتیم همه مات و متحیر این سخن ایشان بودیم و نمی‌دانستیم چه بگوییم؛

علامه که متوجه تحیر جمع شده بود بابیانی حکیمانه این‌گونه مطلب را توضیح دادند برای توضیح مطلب باید مثالی بیان شود پروردگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمت‌هایی استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات می‌باشد فی‌المثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد می‌شود و هیچ موجود زنده‌ای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم می‌ریزد.

خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تأثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه‌ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.

علامه بزرگوار در توضیح این مطلب فرمودند:

امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت به طور دفعی و بدون هیچ زمینه‌ای واقع شود، مسلماً جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.

بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات بابرکت حضرت در میابیم که این اتفاق در مورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریباً به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.

غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبــــــری تقسیم می شود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طــــــولانی حضرت بوده است.

همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صدها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـــــدی-ولایــــــی نشو و نما پیداکرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق می‌کند "اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت‌های محدود به وجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.

سپس آن عارف روشن‌ضمیر تأملی کرده و با قاطعیت، جملاتی فرمودند که باعث شد جمع حاضر به وجد آمده و طوفانی از شادی و سرور در دل و جان حضار پدید آید؛

و آن از این قرار بود:

قرائن و شواهد نشان می‌دهد انقــــلاب اســـلامی و نــــظام مقـــــدس جمهـــــوری اســـــلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می‌باشد.

آنگاه این مژده بزرگ را بیان مثال‌هایی شرح دادند ایشان فرمودند:

مثلاً این مراسمات عبادی و معنوی را ببینید روزی در همین شهر قم، اگر چند طلبه به صورت انفرادی و با هزینه شخصی چند روزی اعتکاف می‌کردند، می‌گفتیم الحمدالله معنویت در حوزه پیشرفت کرده ولی اکنون می‌بینیم چند هفته قبل از ایام اعتکاف شاهد جوانانی هستیم که چندین شبانه‌روز و در سخت‌ترین شرایط و با کم‌ترین امکانات در مساجد و حرم‌ها معتکف می‌شوند و عمده هدف خود را خودسازی برای آمادگی ظهور اعلام می‌کنند مگر در ایام رژیم گذشته عموم مردم از معارف اهل‌بیت و ادعیه ایشان این قدر اطلاع داشتند!؟

در روز عرفه در غیر صحرای عرفه شاید خواصی پیدا می‌شدند که دعای عرفه سیدالشهدا را با آن مضامین بلند و عرشی را قرائت می‌کردند؛ اما اکنون چه؟ از ظهر تا عصر عرفه، مساجد، حرم‌ها و خیابان‌های اطراف و رسانه‌ها بسیج می‌شوند تا میلیون‌ها انسان اعم از نوجوان و جوان و پیر و زن و مرد و عامی و عالم در کنار هم نشسته و با ناله و تضرع، این دعای به این حجم را قرائت می‌کنند، این‌ها فرج امام زمان نیست، پس چیست؟

زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا می‌شد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کندتا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن اما اکنون می‌بینیم که در سراسر کشور ده‌ها هزار حافظ و قاری قرآن تربیت‌شده‌اند که به دنبال درک حقائق قرآن و عمل به آن‌ها هستند، آیا این‌ها جلوه‌های ظهور نیست؟ 

نمـــاز جمعه‌ها، راهپیمایی‌ها، جهـــادها و شهادت‌ها، احیـــاء مهدیه‌ها و جمـــکران، اقـــــبال مردم به دعـــــای ندبــــه و... همه و همه نشان از یک خیزش عظیم و تحولی بی‌سابقه در تاریخ تشیع و همه جلوه‌هایی از ظهور صغری است.

انقـــــلاب اســـــلامی ایـــــران

ظهـــــور برنامه‌ای، شخصیـــــتی و حقــــوقی حضرت مهـــــــدی موعـــــود(عج) بوده و ظهــور جهانی و اصلی حضرت، ظهـــور شخصی و حقیـــقی ایشــان می‌باشد هر کس هر کاری می‌خواهد در دوران ظهور انجام دهد الان شروع کند چون وقتش فرا رسیده و زمینه‌اش از هر جهت آماده است.

منبع: کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد

وزارت ارشاد به گروهک کومله مجوز فعالیت داد! +سند

 
افسران - وزارت ارشاد به گروهک کومله مجوز فعالیت داد! +سند

این اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن هم در آستانه سالروز عملیات کربلای ۵ نه تنها خیانت به خون شهداست بلکه زنده کردن فعالیت گروهک کومله و اعطای مجوز فعالیت به ایشان با نام دیگرتوهین به ملتی است که سال ها مشت هایشان را گره کردند تا کسی یک تکه از سرزمینشان را به شرق و غرب نفروشد.

به گزارش فرهنگ نیوز، در ادامه فعالیت های ضد فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که تاکنون صدای بسیاری از دلسوزارن فرهنگی را در آورده است، این وزارتخانه در اقدام قابل تامل دیگری، بعد از چند دهه به موسسه فرهنگی هنری «آوای ماد» که متعلق به برخی اعضای گروهک کومله بوده و تاریخچه عملکرد و موضع گیری های ایشان علیه جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه با شبکه های بیگانه موجود است مجوز فعالیت داده است.
ادامه در
www.farhangnews.ir/c 

محبوبترین اسمها نزد خدا

جابر انصاری می گوید:

به پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم عرض کردم :

در شاءن علی بن ابی طالب علیه السلام چه می فرمایید؟

فرمود:

او جان من است !

عرض کردم :

در شاءن حسن و حسین علیه السلام چه می فرمایید؟

حضرت پاسخ داد: آن دو، روح منند و فاطمه ، مادر ایشان ، دختر من است . هر که او را غمگین کند مرا غمگین کرده است و هر که او را شاد کند، مرا شاد گردانیده است و خدا را گواه می گیرم ، من در جنگم با هر کس که با ایشان در جنگ است و در صلحم با هر کس که با ایشان در صلح است .

ای جابر! هرگاه خواستی دعا کنی و مستجاب گردد، خدا را به اسمهای ایشان بخوان ، زیرا که اسمهای آنان نزد خداوند محبوب ترین اسمها است

سرلشکر صفوی سیستانی‌ها و بلوچ‌ها از اصیل‌ ترین اقوام آریایی هستند

گزارش بازدیدسرلشکر صفوی مشاور عالی فرمانده کل قوا از یگان‌های ارتش، سپاه و نیروی انتظامی در منطقه سیستان و بلوچستان را منتشر کرد.سیستانی‌ها و بلوچ‌ها از اصیل‌ ترین اقوام آریایی هستند متأسفانه بین عموم زمانی که اسم سیستان و بلوچستان می‌آید مردم احساس ناامنی می‌کنند/سیستانی‌ها و بلوچ‌ها از اصیل‌ ترین اقوام آریایی هستند

، سرلشکر یحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا گزارش از سفر خود به سیستان و بلوچستان و بازدید از یگان‌های ارتش، سپاه و نیروی انتظامی را منتشر کرد، که در زیر مشروح آن را می خوانیم.
در ایام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و حضرت امام جعفر صادق(ع) و هفته وحدت در مأموریتی کاری به منظور بازدید از یگان‌های ارتش، سپاه و نیروی انتظامی در منطقه جنوب شرق کشور به استان سیستان و بلوچستان سفر کردم. در حاشیه یکی از بازدیدها در اطراف شهر زاهدان، توجهم به سمت چند کودک که بیرون از یک اتاق کوچک مشغول بازی با هم بودند جلب شد. به سمتشان رفتم.
متوجه شدم آنها دانش آموزان یک مدرسه هستند و کل مدرسه آنها در همان یک اتاق خلاصه می‌شد و دانش آموزان تا زمانی که معلمشان برسند مشغول بازی با یکدیگر بودند. به اتفاق همراهان داخل کلاس رفتیم. با آنها به گرمی سلام و احوالپرسی کردم و خواستم تا قرآن تلاوت کنند و کتاب فارسی شان را باز کرده و از روی آن بخوانند. آنها را تشویق کردم.

رنگ پریده‌گی چهره معصومانه آنها ناشی از سوء‌هاضمه و البته نبود امکانات مطلوب رفاهی بود. قلبم به درد آمد. ما یک حکومت هستیم چرا نمی‌توانیم از این ثروت ملی از این پول نفت برای پیشرفت و توسعه همه جانبه این منطقه هزینه کنیم. دردی که در این اتاق کوچک حس کردم مرا یاد خاطره‌ای از یکی از ملاقات‌هایم با رهبر معظم انقلاب در دوران فرماندهی سپاه انداخت.
یک زمان که محضر حضرت آقا شرفیاب شده بودم چهره ایشان گرفته بود؛ عرض کردم آقا اگر الان خسته هستید بنده بروم و زمان دیگری خدمت برسم. حضرت آقا که از دوران دفاع مقدس تا کنون بنده را به اسم کوچک صدا می‌زنند، فرمودند: آقارحیم چند شب است که خواب به چشمانم نمی‌رود؛ چرا در گوشه و کنار کشور ما با این ثروت و درآمد ملی که داریم افرادی هستند که سر بی‌شام بر بالین می‌گذارند و این مسئله مرا ناراحت می‌کند. ما مسئول هستیم عدالت اجتماعی را برای عموم مردم پیاده کنیم.
متأسفانه این استان یک عقب ماندگی تاریخی دارد و از نظر بنده نمی‌توان به صورت عادی و با تکیه به بودجه‌های فعلی و با قطره چکانی سرمایه، این منطقه را به پیشرفت و آبادانی رساند.بلکه باید با یک کار و سرمایه‌گذاری عظیم به غیر از بودجه‌های جاری که به این استان هرسال تخصیص داده می‌شود با محرومیت، فقر و نابرابری در این استان به مقابله برخاست.
واقعا جای یک طرح بزرگ راهبردی 10 یا 20 ساله برای این استان خالی است. یک برنامه راهبردی همه جانبه‌گرا با تخصیص یک بودجه مستقل شاید یکی از راهکارهای رفع مشکلات این استان باشد و متولی آن هم دولت است.
از نظر بنده این استان یک استان زرخیز با ظرفیت‌های گسترده و منحصربفرد است. این استان یک ساحل اقیانوسی بسیار زیبایی دارد. ظرفیت بندر این استان دارد به 6 میلیون تن می‌رسد. در این استان حدود یک میلیارد و 400 میلیون متر مکعب روان آب داریم. این باران‌های سیل آسایی که در این استان می بارد باید با احداث سد کنترل شود. از سوی دیگر باید از آب شیرین‌کنها هم استفاده شود اما اول باید آب‌های سطحی را کنترل کنیم.
این استان معادن فلز و سنگ‌های قیمتی فراوانی دارد. اخیرا سازمان زمین شناسی معادن زیادی در این استان شناسایی کرده است. در این استان معادت طلا، مس زیادی وجود دارد، حتی اخیرا در این استان فلز آنتیموان کشف شده است. آنتیموان یک فلز بسیار گرانبها و کمیاب است. در کل دنیا فقط چین، قزاقستان و استان سیستان و بلوچشتان ما این فلز را در دل خود دارند. این قله تفتان که از این استان پهناور آسمان را درنوردیده سنگ‌های آذرین دارد که مصارف زیادی دارد.
حتی در بحث گردشگری نیز می‌توان این استان را به یکی از قطب‌های گردشگری کشور تبدیل کرد. در مسیر چابهار تا خلیج گواتر سمت چپ کوه‌های مریخی یکی از جاذبه‌های منحصربه‌فرد توریستی استان است. در خلیج گواتر جنگل‌های حرا طبیعت دلنوازی را پدید آورده که ما نمونه آن در جزیره قشم مقصد بسیاری از گردشگران است. از چابهار که به سمت کنارک می رویم تپه‌های گل‌فشان از بی‌نظیرترین پدیده‌های این استان است.
اگر مردم ایران بدانند این استان امنیت دارند در تعطیلات نوروز یک میلیون نفر راه می‌افتند سمت چابهار یا کنارک؛ در تعطیلات نوروز بالای یک میلیون نفر گردشگر به بندرعباس سفر می‌کند. سواحل این استان جذابیت‌های گردشگری بالایی دارد. باید امنیت این استان در مقیاس ملی و با استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای کشور تبلیغ شود. متأسفانه نزد در تهران نزد عموم مردم زمانی که اسم سیستان و بلوچستان می‌آید مردم احساس ناامنی می‌کنند. امنیت اول امنیت ذهنی است.
این دانشگاه زاهدان هم اکنون 19هزار نفر دانشجو دارد و جزو بهترین دانشگاه‌های کشور ماست. آیا کشور از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه می‌تواند استفاده کند؟ آیا از نخبگان اینجا می‌توانیم استفاده کنیم؟
یکی از برنامه‌های دیگری که در این استان داشتم بازدید از گروهان ویژه شهدای وحدت بود. هنگام بازدید اینجانب سران یکی از قبایل بلوچ و ریش سفیدان محل نیز زحمت کشیده و در پایگاه به استقبال آمده بودند. با آنها به گرمی احوالپرسی کردم. یکی از اهالی با آواز دلنشین بلوچی به بنده خیر مقدم گفت.
دقایقی برای آنها صحبت کردم و گفتم خدار ا شکر می‌کنم که در ایام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و فرزند برومند ایشان حضرت امام صادق(ع) و در هفته وحدت توفیق حضور در این منطقه را پیدا کردم. سلام مقام معظم رهبری را به آنها رساندم و از زحمات و تلاش‌های آنها برای ایجاد امنیت پایدار در منطقه قدردانی کردم.
در ادامه گفتم آنچه که در ذهن بنده از تاریخ سیستان و بلوچستان وجود دارد این است که مردم شریف این خطه همواره با غیرت از استقلال ایران، از دیانت ایران، از ناموس و وطنشان دفاع کرده‌اند. شجاعت مردم این استان و مبارزاتشان با اجانب و انگلیسی‌ها و حمایت‌های 35 ساله‌شان از انقلاب و نظام اسلامی، تاریخ این منطقه را تاریخی پرافتخار و ستودنی رقم زده است.
سیستانی‌ها و بلوچ‌های ما از اصیل‌ترین اقوام آریایی هستند. اصالت بلوچ‌های ما در ایرانی بودن یک اصالت با نجابت و با غیرت است.
در ادامه دعا کردم که خدا همه را عاقبت بخیر کند. مهم این است که ما و شما آخر عمر عاقبت بخیر شویم و از صراط قرآن و از صراط رسول الله(ص) جدا نشویم. به مردم وفادار باشیم با مردم مهربان باشیم. مردمدار باشیم، مردمیار باشیم، به مردم خدمت بکنیم، ظلم نکنیم، دروغ نگوییم، دزدی نکنیم تا عاقبت بخیر شویم.
ما پاسدارها افتخارمان این است که می‌خواهیم در صراط مستقیم الهی حرکت کنیم، در مسیر خدمت به مردم حرکت کنیم، ما پاسدارها خودمان را جزو مردم می‌دانیم، بنده خودم یک روستازاده هستم و به این موضوع افتخار می‌کنم.
بعد از صحبت این بنده یکی از کودکان بومی اهل تسنن با صوتی دلنشین قرآن تلاوت کرد. او را به آغوش گرفتم و برای تشویق او به انس بیشتر با قرآن هدیه به وی دادم.
در کنار برنامه های نظامی در این سفر جلسه هم با اعضای هیئت امنای شعبه سیستان بلوچستان موسسه خیریه امدادگران عاشورا داشتم. در این جلسه یک ساعته همکاران خیریه گزارشی در مورد برنامه‌ها و اقداماتشان در سال 93 بیان کردند.
عقد تفاهمنامه با دانشگاه‌های علوم پزشکی زاهدان و زابل در جهت دریافت کمک‌های دارویی و ارائه خدمات به مددجویان، راه اندازی 5 شعبه شهرستانی، راه اندازی 4 دفتر بیمارستانی در بیمارستان های مرکز استان ارائه خدمات به 550 بیمار محروم و 201 بیمار سرطانی از جمله اقدامات اجرایی آنها بود.
پس از شنیدن گزارش آنها و گوش دادن به درد دل ها و مشکلاتشان دقایقی برای آنها صحبت کردم.
از فعالیت‌های بسیار ارزشمند و خداپسندانه آنها تشکر کردم و گفتم شما می‌دانید این کار با یک اخلاص و صداقتی شروع شده است. ما اعتقادمان این است که اگر کاری با اخلاص و صداقت شروع بشود خود کار رشد پیدا می‌کند. هم اکنون در 23 استان کشور این موسسه شکل گرفته است.

حدود 300 هزار نفر مددجو را زیر پوشش گرفته‌ایم. این نشان‌دهنده این است که پزشکان، پیراپزشکان، داروسازان، همکاران علوم پزشکی و سازمانها به این تشکیلاتت و خیریه اعتماد پیدا کرده‌اند که مسئولان این خیریه آدم‌هایی هستند که برای خودشان چیزی نمی‌خواهند بلکه هدف آنها رسیدگی و خدمت به عموم بیماران است. این اعتماد سرمایه اصلی شماست.بنده به شما بزرگواران توصیه می‌کنم این ظرفیت اعتماد را توسعه دهید.
توصیه دومم گسترش مجمع خیرین است. هرچقدر شما بیشتر خیّر جذب کنید چه خیّر به عنوان افراد و چه خیّر به عنوان سازمانها، در آن صورت خدمات بیشتر و مناسب‌تری ارائه خواهید داد. هم اکنون در تهران چند شرکت بزرگ داروسازی کمک‌های بزرگی را ارائه می‌دهند.
اگر شما در این استان داروها را حتی با تخفیف هم بگیرید باز مناسب خواهد بود.
به آنها توصیه کردم از ظرفیت آیت‌الله سلیمانی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه زاهدان استفاده کنند. آقای سلیمانی انسانی با فکر بلند، با ایمان و اخلاق بسیار خوب و وجود ایشان و عقلانیت و تدبیر ایشان برکتی است.
در گسترش واحدهای شهرستانی کمی احتیاط کنید. ابتدا ببینید چقدر سرمایه می‌خواهد و متناسب با جذب خیّر کار را جلو ببرید. سعی کنید از ظرفیت خیرین خارج از کشور و مردم این منطقه که مقیم خارج از کشور هستند استفاده کنید. از خیرین خارج از استان نیز مانند خیرین استان تهران، اصفهان، فارس و... استفاده کنید.
در پایان سابقه تشکیل موسسه در سال 1381 و روندی که تاکنون طی شده است را شرح دادم و گفتم کار خیر مانند درختی است که با یک نیت خوب کاشته می‌شود و خداوند در آن رشد و برکت قرار می‌دهد. مطمئن باشید کار شما که به نام خدا و حضرت فاطمه زهرا(س) است رشد خواهد کرد.

عاشورا ، اسطوره هویّت

عاشورا، اسطوره هویت| عبدالکریم سروش

وی هدف اصلی از برنامه های پاسداشت امام حسین را “در انداختن طرحی جدید برای دریافت الهام از درس های عاشورا “معرفی کرد .سپس بر اساس منابع تاریخی و موارد مستند واقعه عاشورا و حرکت امام حسین را تشریح نمود که با هدف حفظ اصول خود و ممانعت از بیعت با یزید مدینه را به سمت مقصد نا معلومی ترک کردند. بعد به دلیل احساس نا امنی از فتنه گری تروریست های اعزامی از شام و ضرورت پیدا کردن جایی برای نجات جان خود و اطرافیان به دنبال محل امنی می گشتند ، که خیل زیاد دعوتنامه های اهالی کوفه رسید و ایشان عزم نمودند تا به کوفه بروند. در میانه راه حر بن یزید ریاحی پیشقراول سپاه یزید راه را بر ایشان بست. یزید که نتوانسته بود آن امام همام را در مدینه و مکه گرفتار سازد ، از حضور امام حسین در محل دور افتاده کربلا استفاده کرد تا بر خلاف توصیه پدرش مبنی بر پرهیز از رویارویی با امام حسین، تکلیف ایشان را یکسره کند.

وی سپس با رویکرد تاریخی به بازخوانی انتقادی قرائت های مختلف در باب فلسفه حادثه عظیم و جان سوز عاشورا پرداخت.
به باور دکتر سروش، امام حسین این روح پاک برای کشته شدن و قیام به سمت کربلا حرکت نکرد، بلکه برای رهایی از مخمصه بیعت با یزید، عزم آن سفر دوران ساز را کرد و بیشتر بنای امر به معروف و نهی از منکر داشت. امتناع او از بیعت با یزید ریشه در سرشت خاص امام حسین داشت که با مشرب برادرش متفاوت بود. ” وی همانگونه که موافق رویه صلح جویانه برادرش در مواجهه با معاویه نبود و گفته اند در این خصوص اختلافی هم بین دو برادر پیش آمد، نمی پسندید تا خلف وعده و نقض عهد معاویه در موروثی کردن خلافت و نصب فردی بی تجربه و نا لایق چون پسرش یزید بر این مقام را بپذیرد. از این رو دیگر پیمان بستن با خاندان معاویه را روا ندانست چون تجربه کرده بود که آنها در پیمان شکنی سابقه دارند.”

این روشنفکر دینی تاکید کرد که”ما نمی دانیم که در ذهن امام حسین چه می گذشت ، اما بسیار نا محتمل است که می خواست با یزید درآویزد یا چنان که گفته اند می خواست حکومت اسلامی تشکیل دهد . اما این را می دانیم که یزید را نمی پسندید و حاضر نبود ماجرای صلح وبیعت برادرش با معاویه این بار با یزید تکرار شود. از خلال کلمات امام حسین معلوم می گردد که در منش او پذیرش صلح جایی نداشت.”

دکتر سروش در فراز دیگر سخنانش تحلیل های موجود از کربلا را نقد کرد و بیان نمود دلایل اصلی که باعث شد امام حسین حرکتش را آغاز کند عبارت بودند از فضای رعب آور امنیتی ، سازش ناپذیری با یزید و جستجو به دنبال جای امن . به باور ایشان”هیچ سند معتبری وجود ندارد که هدف امام حسین قیام و انقلاب بوده است . این واژه ها ترمولوژی زمانه ما هستند و ابدا ارتباطی با انگیزه امام حسین ندارند.”

وی افزود ” واقعه عاشورا بزرگ شده است چرا که شیعیان حاجت داشتند از این واقعه یک اسطوره بسازند و با پیوند زدن خود به این اسطوره هم هویت کسب نمایند ، هم ابراز مظلومیت کنند و هم از مخالفان خود هویت ستانی کنند. سخن این نیست که شیعیان سخن گزافی گفته اند و یا از محدوده مجاز خارج شده اند. بلکه منظور من این است که آنها از عاشورا برای ساختن و احراز هویت استفاده کردند. به گمان من این راه را ائمه اطهار ابداع کردند و به پیروانشان آموختند و آنها هم خوب این درس را یاد گرفتند. برای اینکه موضوع روشن شود اشاره به تاریخ اسلام پس از پیامبر آموزنده است. خلفایی به لحاظ تاریخی بر منصب جانشینی پیامبر نشستند .صرف نظر از آنکه ما آنها را بپسندیم یا نپسندیم ، سه تن از چهار تن خلفای راشدین کشته شدند. از این سه قتل تنها شیعیان شهادت علی (ع) را بزرگ کرده و عزاداری می کنند اما اهل سنت برای عمر و عثمان عزاداری نمی کنند. قتل آنها را در تاریخ ثبت کرده اند. اما  آنها سنت عزاداری ندارند. واکنشی که شیعیان در برابر حوادث تاریخی نشان داده اند حکایت می کند که آنان در پی کسب هویت بوده ا ند و می خواسته اند با وصل کردن خودشان به این حوادث فجیع تاریخی هم کسب هویت کنند و هم به دیگر طایفه های اسلامی، اهل سنت و جماعت توضیح دهند که چه ستمهایی بر این طایفه محدود و تحت تضییقات گوناگون رفته و می رود . البته سرانجام این روش جواب داد و فقط درانقلاب اسلامی به نتیجه رسید. یعنی این آب ها و گریه ها پشت سد تاریخ جمع شد. آب فراوانی پدید آورد و وقتی سد گسسخته شد،سیل آمد و سلسله پهلوی را برد. از ماجرای عاشورا فقط در انقلاب اسلامی استفاده شد. حتی صفویان وقتی در روی کار آمدند و قدرت سیاسی را تصرف کردند از عاشورا استفاده ننمودند. فقط بعد ها در مقابله با ترکان عثمانی ملیت ایرانی رابه هویت شیعی گره زدند و سد متین و استواری در برابر ترکان عثمانی ایجاد کردند. آنها از تولی، تبری، عاشورا،کربلا، مهدویت، امام زمان استفاده کردند. درست مانند آنچه امروز حکومت ایران استفاده می کند . روایت های زیادی جعل شد که سلطنت شاه اسماعیل صفوی متصل به ظهور امام زمان خواهد شد. “

دکنرسروش در ادامه توضیح داد “اگرچه جنایت و قساوت کم نظیری در کربلا رخ داد ،اما تاریخ اسلام حوادث تلخ تری را تجربه کرده است. سپاه یزید برای دستگیری عبدالله ابن زبیر و سرکوب وی شهر های مقدس مدینه و مکه را آماج سنگ اندازی ها، تخریب ها و کشت و کشتار گسترده ای قرار داد. بسیار روزهای سخت و تلخی بر مسلمانان گذشت. اما این ماجرا اهمیت عاشورا را پیدا نکرد برای اینکه اهل سنت عزاداری برای آنها نکردند و به دنبال هویت سازی نرفتند.”

سروش سپس به نقد دیدگاه دکترعلی شریعتی پرداخت که بر اساس گفتمان و پارادایم زمانه به بازسازی واقعه عاشورا و استفاده از آن در جهت دمیدن روح انقلابی در شیعه پرداخت. “امام حسین در بین ائمه اطهار یک استثنا بود اما شریعتی این استثنا را به قاعده تبدیل کرد و با مخدر خواندن تفسیر سنت گرا از عاشورا ، جنبه خون و مبارزه در آن را پر رنگ کرد. او تصویری ازامام حسین (ع) و زینب سلام الله علیها را بازسازی کرد که به معنای دقیق کلمه، آنها انقلابی قرن بیستم بودند و قیام کرده بودند تا با ریختن خون شان حکومت بی تدبیر یزید را رسوا کنند. روحانیت اگرچه با شریعتی میانه ای نداشت اما به خوبی از این تحلیل او استفاده کرد. روحانیت طرفدار انقلاب بر بستری که شریعتی آماده کرده بود ، تفسیری از عاشورا را تبلیغ کرد که مستلزم مبارزه با ظلم و شهادت بود. این تفسیر از اساس متفاوت و متعارض با تفسیری بود که روحانیت پیش از آن از عاشورا می کرد. هیچ فقیه وعالمی تکریم نهضت امام حسین را به عنوان مجوزی برای مبارزه علیه حکومت مستقر ندانسته بود. چنین حرفی در هیچ کتاب فقهی مشاهده نمی شود. حتی امامان بعد از امام حسین نیز چنین استفاده ای از عاشورا نکردند. نگرش غالب در روحانیت اشک ریختن بر مصیبت امام حسین با هدف ایجاد صفای باطن بود. تا ضمن برقراری ارتباط روحی ، آن هویت شیعی تداوم یابد. آنها می گفتند ما حسینی هستیم یعنی تاریخ ما با آن شجاعت و حماسه شروع می شود ولی هویت سنی ها با آن شقاوت آغاز می شود چون حاضر نیستند یزید را لعن کنند.”دکتر سروش تاکید کردند که امروزه ذهنیت های جدید از عاشورا چنان پر رنگ است که بسیار سخت است تا از ورای آن حتی بتوان به تاریخ پنجاه سال پیش عزاداری ها نظر کرد.

این رویکرد تازه فقط برای قبل از پیروزی قابل استفاده بود. کسانی که سن شان اقتضا می کند می دانند مناقب و عزاداری ها پیش از حسینه ارشاد و انقلاب اسلامی چگونه از اساس متفاوت با الان بود .البته من پیش بینی می کنم که دوباره عزاداری ها به آن سمت یعنی دوران عزاداری سنتی خواهد رفت. با توجه به روند موجود راهی غیر از این وجود ندارد. «امام حسین انقلابی» دیگر به درد حکومت نمی خورد. از نگاه حاکمان کنونی پذیرفته نیست تا علیه حکومت انقلاب کرد. امام حسینی که قیامش اجازه می دهد تا مسلمانان علیه حکومت های موجود قیام کنند به درد حکومت فعلی نمی خورد و از دید آنان نباید چنین امام حسینی را معرفی کرد. این تفسیر به درد زمان شاه می خورد. این حکومت بنا به مبانی و مواضع فقهی اش می گوید مجازات قیام علیه حکومت، مرگ است. حتی انتقاد نیز جایز نیست و مجازاتش زندان و حتی خیلی چیزهای بدتر از زندان است بنابراین منطقی است که عزاداری ها پس برود و به منطق سنتی نزدیک شود. لذا امام حسینی که اکنون باید ترویج شود، همان امام حسینی است که گریه بر او ثواب دارد و باعث شفاعت در روز جزا می گردد. او همان امام حسینی است که تاریخ ما را ساخته است. با اتصال به او هویت تداوم می یابد . الان وضع بگونه ای شده است در محرمی که در آن بسر می بریم دو طرف، هم حکومت و هم مخالفان در جنبش سبز هر یک دیگری را متهم به یزیدی بودن می کنند. یعنی یک اسطوره و قصه به دست دو گروه از شیعه افتاده است و این دو تا مجبورند بگویند ما حسینی هستیم و می بینید به طور کلی منطق واقعه گم شده است یعنی معلوم نیست که باید چه کار کرد. فقهای ما هم پاک برگشتند به گذشته خودشان. من یادم می آید روزی که آقای خمینی به ایران برگشتند ، در ملاقات با جمعی از نویسندگان که خبر آن از تلوزیون پخش شد به صراحت گفتند مخالفت با جمهوری اسلامی با شدت عمل مواجه می شود و با آنها اتمام حجت کردند .وقتی این حرف با نویسندگان بیان می شد. انتقاد را هم در بر می گرفت. بنابراین امام حسین شورشی، عصیانگر و انقلابی به کار فقهای ما نمی آید کما اینکه هیچوقت هم نمی آمده است و همواره هم کوشیده اند تا توضیح بدهند که از این شیوه استفاده نکنید. بی جهت نیست که برخی از فقهای اهل سنت چون ابوبکر این عربی که با ابن عربی معروف تفاوت دارد،گفته است حسین به شمشیر جدش کشته شد. یعنی فقها یک فتوی دادند که مجازات قیام علیه حکومت اسلامی مرگ است. یزید دقیقا به این فتوی متوسل شد و امام حسین را شهید کرد. البته حقیقت ماجرا این بود که امام حسین قیام نکرد بلکه یزید فرصت را غنیمت شمرد تا یک دشمن مسلم را از بین ببرد که با پای خودش به قتلگاه آمده بود .

دکتر سروش پس از توصیف قرائت فقهی و انقلابی بیان کرد که سخن مرحوم آقای مطهری در خصوص امام حسین را بیشتر می پسندم که معتقد بود هدف امام حسین امر به معروف و نهی از منکر بود. به بدی ها و زشتی ها اعتراض می کرد و تن به تسلیم در برابر فرامین یزید نمی داد . اما یزید همین حداقل را هم تحمل نکرد و کار به درگیری کشیده شد که در واقع از بی تدبیری یزید سرچشمه می گرفت .”

وی سپس به ذکر نظر مثبت مولانا به امام حسین پرداخت که در مقام یک سنی مسلک ، شهادت طلبی،از جان گذشتگی ، عاشقی ، تعلق نداشتن به دنیا، شخصیت و سبکی روح او را می پسندید و تجلیل می کرد. بنابراین وقتی از این زاویه می نگریست بر واقعه عاشورا ، گریه نمی کرد بلکه شادی می کرد و می گفت عاشورا برای امام حسین و یارانش روز عروسی بوده و روز رهایی از زندان بوده است. برای عاشقی که از زندان رهایی یافته چرا کف نزنیم؟ باید شادی کنیم چرا نباید چهره روشن حادثه را نبینیم ؟ و فقط نیمه تاریک آن را در نظر بگیریم و فقط جنایت سنگ دلان و فاتلان دلاوران کربلا را ببینیم. این حادثه یک روی روشن داشته است باید این را دید که آنها با شادی و رضایت مرگ را پذیرفتند نه با کراهت . امام حسین تا یک جایی با عقلانیت آمد و بسان یک سیاستمدار محاسبه کرد اما وقتی دید که در دام هست و راه برگشت هم ندارد و در راه های صلح آمیز بر او بسته شده است ، از اینجا به بعد دیگر نوبت عاشقی شد . ماجرای امام حسین یک دور عاقلانه داشت. اما وقتی درها بسته شد و تنها راه گریز تن دادن به ذلت و به زانو در آمدن بود ، ایشان مقاومت کرد و عاشقی را برگزید.
ذلت یکی از مفاهیم کلیدی در نهضت امام حسین است. در نقل قول هایی که از ایشان در حین سفر شده است بار ها گفته اند که نمی خواهم با ذلت بمیرم . نمی خواهم کوتاه بیایم در شرایطی که معلوم نیست این عقب نشینی ها تا کجا ادامه یابد . برای من قابل قبول نیست تحمیل های یزید را بپذیرم. در روز عاشورا امام حسین گفتند که این آدم فرومایه من را بین دو چیز مخیر کرده است ذلت و شمشیر. اما من ذلت را نمی پذیرم و بنابراین مردانه می میرم.
دکتر سروش با اشاره به سخنرانی قبلی اش پیرامون حرکت فرا فقهی امام حسین توضیح داد که مقاومت وظیفه ایشان نبود . فقه یا شرع برای امام حسن معین نکرده بود وقتی در آن وضعیت سخت قرار می گیرند، ایستادگی بورزند و به استقبال شهادت بروند . امام حسین می توانست راه سازش ر ابرگزیند و حتی بیعت هم بکند مگر از امام علی برای ابوبکر بیعت نگرفتند. لذا پاکبازی ایشان یک حرکت عاشقانه بود. “

سروش در ادامه بر ضرورت فهم درست درس های عاشورا تاکید کرد و بیان داشت :
“یکی از مهمترین درس های عاشورا این است که ذلت را نفی کنیم. درس دیگر آن است که تاریخ به هیچکس ضمانت نمی دهد که وقتی شما حرکتی را راه بیاندازی تا آخر پاک و تمیز باقی بماند. خیلی اتفاقات در تاریخ می افتد که خوشبینی و خوش خیالی را از ما می گیرد و این تصور را باطل می سازد که اگر محکم کاری کنیم دیگر همه چیز الی الابد بر وفق مراد خواهد بود . در جامعه ای که پیامبر ساخته بود کسانی به نام خلافت نبوی ،به نام حکومت اسلامی ، به نام جانشینی پیامبر برمسند نشستند که سر فرزندان پیامبر را بریدند و آب از آب هم تکانی نخورد. سلسله بنی امیه پس از یزید دهه ها ادامه یافت تا سرانجام بنی عباس آنها را ساقط کردند. اگرچه به قول یک شاعر عرب آنها هم در قساوت و بیداد گری بنی امیه را رو سفید کردند. بنابراین در تاریخ هیچ تضمینی وجود ندارد و هر لحظه باید مراقب بود. کج روی ها و انحرافات از جاهای کوچک شرو ع می شود . در کربلا در خود جامعه ای که پیامبر ساخته بود این فاجعه بزرگ به وقوع پیوست و آثار آن تا به امرز باقی است و تا کنون علاج نشده است. بنابراین باید برگشت و بررسی کرد تا ببینیم کار از کجا ویران شده است.
درس دیگر سوالی است که تا کجا می ارزد آدمی جانش را حفظ کند؟. یا چه چیزی ارزشمند است که ادمی جانش را برای آن بدهد. این سئوال ، این سئوالی جاودانه است. وقتی این جان به خطر افتاد آیا باید همه چیز را فراموش کرد یا اینکه چیزهایی وجود دارد که آدمی می تواند جان خود را برای آنها فدا کند. شرف .شرافت آن چیز با ارزشی است که از قدیم مطرح بوده است. جایی لازم است عاشقان باید برای حفط ارزش ها کاری کنند. اینجا است که عاشقی بوجود می آید. اول باید عقل دور اندیش ر ا به میدان آورد و به حکمش عمل کرد. اما وقتی نوبت عاشقی است دیگر نوبت جانفشانی و گذشت است در اینجا راه عاشقان از عاقلان جدا می شود.”

در بخشی دیگر از سخنرانی، دکتر سروش ضمن مقایسه رفتار عیسی مسیح و امام حسین در آستانه مرگ گفت:
“عیسی در آخرین دقایق برای یک لحظه دچار تردید پیامبرانه شد که نکند همه چیز خطا بوده است و خدایی در صحنه دنیا نیست. عیسی پس از تحمل رنج های بسیار و زخم ها بر روی دار در حال مناجات از خدا گله کرد در حالی که قبل از این لحظه فقط شکر می گفت ولی امام حسین در آخرین لحظات عمرش شکایت نکرد و گفت خدایا، من راضی به رضای تو هستم. این قیاس، تفاوت روحیه این دو بزرگوار را نشان می دهد.
وی در آخر سخن  آیات پایانی سوره فجر ( یا ایتها النفس المطمئنه….) را تقسیر و معنا کرد که بنا به نظر برخی از مفسران به خاطر امام حسین نازل شده است . ایشان بیان داشتند که بنا به لسان قرآنی ، هر کسی که صاحب نفس مطمئنه شد به بهشت رسیده است.. رفتار عاشقانه امام حسن شهادت می دهد که او یکی از مصادیق عالی این آیه هست که با کمال رضایت و بدون شکایت و برخوردار از نفس مطمئنه به سوی پرودگار شتافت.”

 

یک نظر

  1.  

    سنّت جد کرد هدف
    درّ یتیم در صدف
    نتانست او کرد سکوت
    سر ببرند چون علف

    وقتی خواستند زو مدد
    پروا نکرد از عدد
    چون سر بداد در این ره
    راهش بماند تا ابد

    نه عیسی مرد نه حسین
    خوان در کتاب این بعین
    آن زنده است وین شهید
    فرقی باشد اندک بین