تاریخ شهادت امامزادگان بدست اعمال بنی عباسی در منطقه : 253 هجری قمری
علت شهادت : تبیلغ برای ترویج اسلام اصیل شیعه در ایران در جنگک با حکومت ضد دینی بنی عباس به شهاددت رسیدند محل دفن : در روستای کانرود بخش لوندویل ..محله کنونی اما مزاده در6 کلیومتری شهر استارا ...
آستان قدس مطهرحضرت امامزادگان ابراهیم وقاسم ،از فرزندان حضرت امام موسی کاظم (ع)، درآستارا روستای امامزاده آرامگاه می باشد ودر پنج کیلومتری شهرآستارا می باشد ودر محدوده بخش لوندویل شهرستان آستارا استان گیلان واقع شده است.
مردم منطقه ی تالش،اردبیل وجمهوری آذربایجان بخصوص آستارا،داستانهای متعددی درخصوص امامزادگان مدفون درآستارا روایت می کردند. بنده بعد از چند سال تحقیق وبرسی ازمردم تالشان و بخصوص آستارا واردبیل وگیلان وجمهوری آذربایجان جمع بندی کلی ، مختصرومفید وقابل قبول ازنظر عقل ومنطق وتاریخ روایتی نقلی وبعنوان داستان نقلی امامزاده ابراهیم وقاسم (ع) به شرح ذیل به نگارش درآورد.
بنابر داستان های نقلی وحماسی ومذهبی در منط قهی آستارا (تالشان جمهوری آذربایجان وجمهوری اسلامی ایران)امامزاده ابراهیم وقاسم(ع)،از نوادگان امام موسی کاظم (ع)با پدربزرگوارشان، همانند اولاد ونوادگان امام موسی کاظم (ع)،با پدر بزرگوارشان ،همانند اولادونوادگان امام موسی کاظم (ع)،برای تبلیغ تشیعه واسلام به ایران هجرت کرده بودند.
پدربزرگوارشان باعدهای از مریدانشان درجنگ ،با نیروهای بنی عباس در دلمیستان به شهادت می رسند و دو فرزند ایشان همراه نرجس خاتون ،خواهر ایشان، که درجنگ مجروح شده بودند وباکمک علویان دیلم متواری وبصورت گمنام متواری بودند وبه تبلیغ تشیع می پرداختند.
آنها ازسوی اعمال بنی عباس تحت تعقیب بودند گرگری تالشان که در حال تبلیغ بودند،توسط جاسوسان بنی عباسی شناسایی وپس ازدر گیری بانیروهای عباسی متوازی شدند.در منطقه چوبر،در کنار کوهپای چوبر،عمه گرامی ایشان نرجس خاتون وفات می کنند وپس از دفن ایشان به قصد زیارت و پناهنده به بی بی هیبت ،دختر گرامی موسی کاظم (ع) ،در باکو شد حرکت کرد.
باکو: پایتخت جمهوری آذربایجان می باشد. جمهوری آذر بایجان تا حکومت فتحعلی شاه، شاه خاین قاجار جزء خاک ایران بود که طبق قراردادننگین وخیانتکارانه ی قاجار به دولت روسیه واگذارشد.
تا اینکه به منطقه ی امامزاده کنونی آستارا می رسند ودر صدجمع آوری کمک ونیرواز تالشان، برای مبارزه با اعمال بنی عباس بودند وچون گرسنه ومجروح بودند از طرف کشاورزی محلی پذیرایی شدو وقتی کشاورز از هویت امام زاده ها باخبر شد،به نیروهای بنی عباس اطلاع داد وامام زاده ابراهیم وقاسم(ع)در محاصره بنی عباس افتادند،اما آنها تسلیم نشدند.امامزادگان نوجوان ،تا آخرین نفس مبارزه کردند اما سر انجام به شهادت رسیدند وبه دست نیرو های بنی عباس دفن شدند. برای اینکه کسی از هویت امامزاده مطلع نشود،کشاورز محلی خبرچین رادردم به هلاکت رساندند به اذن الهی قتل گاه امامزادگان در عاشورا خاک به همراه خون همانند آب جوش می خورد و مردم محل هر سال عاشورا در قتلگاه که بنام قان قین معروف است جمع می شدند .
در مراسم تاسوعا و عاشورا که مردم از شهر آستارا و روستاهای لوندویل و استارا و تالش و اردبیل با هیات عزا داری به امامزاده می امدند اول به محل قتلگاه امامزادگان در داداش آباد می رفتند روز تا ظهر عاشورا خون از زمین تا چندین سانت با خاک فواراه می زند .
متاسفانه چند سال پیش ابران پل پیمانکار جاده بین المللی ندانسته محل را باخاک یکسان و اسفالت ریخت و فردی غیر قانونی بدون سند بقیقه زمین ر ا تصرف و فروختو باسکول قسمیت از زمین قان قین است.
تاریخ شهادیت امازمزادگان سال 253 هجری قمری در جنگ با دشمنان اسلام و شیعه به شهادت رسیدند..
سالها بعداز شهادت ایشان بانویی بنام سید خاتون از افراد و تاجر های سر شناس تالشان لنکران آستارا به قصد زیارت امام حسین شب در حال استراحت در محل کنونی امامزاده بود چادر زدنند.
در خواب سید خاتون دو نوجوان کنار کنار امام حسین ایستاده بودند در جلوی ایشان ظاهر می شوند .
امام حسین به خاتون می گوید زیارت کر بلا شما قبول شد.
اما قبل از برگشت به تالشان دو نفر از فرزندان من که بدست دشمنان اسلام در سال 253 هجری قمری شهید شدند و زیر چادرت دفن هستند از یر خاک در بیاور و بارگاهی برای ایشان بساز و مظلومیت فرزندان شهید مرا به مردم منطقه شرح بدهید.
سید خاتون صبح این کار را انجام می دهد و جسد این دو امامزاده را در حالی که پوشیده نشده بود و بو.ی بهشت می داد در محل کنونی امامزاده دفن نمود و بارگاه خشتی برای ایشان ساخت .
از آن تاریخ مرقد مطهر امامزاده جایگاه برای درد دل و خواستگاه مومنان منطقه الخصوص از باکو تا اردبیل تا تالشان بوده است بخصوص در یاام تاسوعا و عاشورا مردمان اردبیل تالشان و باکو و منطقه برای زیارت هر سال در مرقد مطهر ایشان مراسم برگزار می کنند.
1- در زمان حملات روسها فرمانده روس قصد تخریب و توهین به امامزاده داشت که بخواست الهی در دم هلاک می شود و روسها در طول تجاورز جرات ورود و تعرض به حریم امامزادهگان را نداشتند و مردم تالشان یا فراریان در داخل حرم یاحیاط امامزاده پناهنده می شدند.
2- در طول تاریخ در بلایی طبیعی و مصبیت ها ( سیل یا جنگ روس و ایران وجنگ داخلی ) مردم منطقه برای در امان ماندن در حیاط و صحن امامزادگان پناهنده می شدند و در امان می ماندندو حتی پیران منطقه می گفتند هم خود دیدند و هم پدران و مادران ایشان سیل همه جا را گرفته اما به داخل امامزاده و صحن بخواست الهی نفوذ نکرده است.
روایت و سخنان زیادی از مجعزه الهی مشاهده شده است که مگتوب کرده ام .
از سال 1376 جمعی از خادمین افتخاری امام زاده و مداح اهل بیت کربلایی جلیل ابراهیم زاده هیات مذهبی ولی عصر امامزادگان ابراهیم و قاسم علیه السلام را بخاطر تبلیغ تشیع و اسلام به احترام امامزادگان خادمین افتخاری امامزاد گان تاسیس نمودند تا در کنار حرم مطهر به صورت رسمی تبلیغ اسلام و مذهب شیعه نمایند.
توضیح : ساختمان آستان قدس اما م زادگان چند سالی است به بهانه ساخت و ساز جدید تخریب و از نو در حال ساخت است که با همت هیات امنای جدید و مدیر اجرایی امام زادگان حاج آقا بادروح و ریس اداره اوقاف بندر استارا حاج آقا مهدوی این امر به سرعت در حال اتمام است ...و بازارچه بزرگ امام زاده با زایر سرا مجهز در حال اتمام است...
منبع استخراج : برگرفته از کتاب داستانهای آسمانی ایران ص 58 الی 63
گرچه از آغاز پاییز یک ماه و نیم میگذرد؛ اما پاییز منافقین به نظر دیر زمانی است که شروع شده است. چندی است در رسانههای این گروهک و برخی رسانههای مرتبط با آن هر از چندگاهی خبر مرگ یکی از اعضای منافقین به چشم میخورد. گرچه مرگ کسانی که هزاران نفر از هموطنان خود را کشتهاند و امروز مردهاند تأسفآور نباشد؛ اما نگاه کلی به داستان و ماجرای این افراد قطعاً دردآور و اسفناک است و چهبسا که عبرتی باشد برای آنانکه زمانشان به سر نیامده است.
آری! گروهک فریبکار و آدمکش منافقین و سرکردههای آن چنان سرنوشتی را برای جوانان روزگار خود رقم زدند که حقیقتاً حتی تخیل این شرایط قلب انسان را به درد میآورد. گرچه در قاموس این گروه انبوهی از شعارهای مردمفریب و پرطمطراق و آرمانهای به ظاهر انسانی و اتوپیایی به چشم میخورد اما پس از چند دهه از فعالیت این گروهک چیزی جز خیانت و جنایت نه تنها نسبت به مردم کوچه و بازار ایران که حتی در حق هم قطاران خود برجای نگذاشتند. در این سالها گرچه طبق آمارها ۱۲۰۰۰ هموطن و البته ۲۵۰۰۰ نفر از مردم عراق از دم تیغ منافقین گذشتهاند؛ اما اگر دقیق به اوضاع و احوال این گروهک بنگریم یقیناً کسانی را بازنده می یابیم که در دام منافقین زندگی خود را تباه کردند.منافقین بیش از سه دهه از ابتدای انقلاب است که به هزار وعده تعدادی را دور خود جمع ساختند؛ ولی بعد از این مدت طولانی هیچ کدام از آن آرزوها را محقق نساخته و عمر و سرمایه وجودی یاران خود را به هدر دادند. حال آن که در همین مدت مسعود و مریم رجوی سرکردههای این گروهک چنان در ناز و تنعم به سر بردهاند که تمام شعارهای مجاهد بودن و وقف مبارزه شدن زندگی مجاهد، مشخصاً بی منطق به نظر می رسد.همیشه این افراد فریبخورده در گروهک منافقین بودند که چوب خودبزرگبینیها و جاهطلبیهای رجویها را خوردهاند در صورتی که آن دو نفر از تبعات فرامین خود برحذر بودهاند. در حالی که اعضای این گروه از داشتن زن و فرزند محروم بودهاند مسعود سه بار ازدواج میکند و گذشته از آن به دیگر زنان بینوای این گروهک هم رحم نمیکند.همیشه این اعضای گروهک منافقین بودهاند که باید لباس رزم به تن داشته باشند و یا از پوشیدن لباسهای شاد و متنوع بپرهیزند و این قاعده در مورد سرکردگانشان مستثنی است. آن دو تن می توانند در انواع و اقسام برنامه های مفرح و شاد شرکت کرده و در آسودگی زندگی کنند.همیشه اعضای این گروهک باید در سختترین شرایط در اشرف و لیبرتی به سر میبردند؛ ولی سرکردگانشان در اوج رفاه در فرانسه مشغول فرمانفرمایی بودند.این جوانان ناآگاه و سادهدل ایرانی خارج از ایران بودند که به صد امید واهی و بدون آمادگی نظامی در عملیات مرصاد کشته شدند و خود را فدای مطامع رجوی کردند در حالی که او پا را از عراق بیرون نگذاشته بود. تا کنون اعضای این گروهک از هرگونه ارتباط با دنیای خارج محروم بودهاند در حالی که مریم رجوی هر روز به بهانه مجاهدت در حال جهانگردی و خودنمایی است.و امروز این سربازان رجوی هستند که پس از آن همه سال نه روی بازگشت به وطن را دارند و نه کسی در داخل و خارج از ایران پذیرای آنان است و بین خوف و رجا به سر میبرند حال آنکه رجویها در کمال آسودگی در اورسوراواز از شعارهای پوسیده و رنگباخته خود دست نمیکشند.حقیقتاً این پاییز تلخی است برای انسانی که تمام عمرش را در جاده گمراهی به سر برده و استعدادهای درونیاش را به پای مطامع و هوا و هوس یک جنایتکار سوزانده و خود را داوطلبانه از زندگی شیرین محروم ساخته است.