همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

زندگی سرمایه ای خدادادی است و در راه او باید خرج شود

حجت الاسلام سادات ازباورشهیدابراهیمی گفت:
 

چشم می گردانی، هادی کریمیان هست، محمود هست، عباس هست، سیدغلامرضا هست، شیخ حسن هست و هادی نعمتی که بانی ماجراست و خیلی های دیگر هم آمده اند.

چشم هایت را می بندی و پلک هایت را پاکت نامه ای می کنی به سال های پیش، به سال ۶۶، قبل از عملیات بیت المقدس۲، وقتی این نام ها جوان بودند و در «رزم جامه» شکوهی ماندگار داشتند، در دست هاشان تفنگ بود که از آن ها قدرت می گرفت. قمقمه هایی بر فانسقه هاشان بود که تشنه لب های شان بود و بر گردن شان چفیه هایی که پرچم عشق بود...

چشم هایت بسته است، اما جای خالی یاران به عرش پر کشیده را حس می کنی، اما، نه، جای خالی خودت را حس می کنی والاشهدا که اول از همه حاضر بودند و هیچ وقت هم «غایب» نمی شوند.

چشم هایت بسته است، اما حس می کنی «گردان الحدید» به خط شده است، پلک ها را پرواز می دهی، می بینی یاران دیروز، باز به خط شده اند، نشسته بر مداری که آنان را با شهدا تعریف می کند.

مجری جلسه، حماسی می خواند، از شهید، از شهادت، از ولایت و از «بی بی سمیه»، دختر سردارشهید سیدعلی ابراهیمی دعوت می کند، تا بیاید و دلنوشته اش را به زبان آورد، به مقصد دل هایی که حرف درد را می فهمند. او می آید و از دلتنگی هایش می گوید خطاب به پدری که ۲۸سال پیش در کربلای ۵، عاشورایی شد. از دلتنگی هایش می گوید و از شنیده های تلخ کوچه ها. از خاطرات رفته از یاد و از خطراتی که پیش رو است. خطراتی که اگر به پیمان با شهدا وفا نکنیم، در حق ما جفا خواهد کرد...

دوباره مجری می آید و می خواند:

یادتان بخیر

بچه های جنگ

بچه های سنگر و صداقت و تفنگ

بچه های در شب محاصره

بی غذا و بی فشنگ

یادتان بخیر

بچه های رنج و صبر و درد

بچه های مرد

بچه های همت و حماسه و شرف

بچه های بالغ نبرد

یادتان بخیر

بچه های تشنگی و گرسنگی

بچه های شب شکسته در رکوع

بچه های مثل آفتاب

کرده از فراز خاکریزها طلوع

یادتان بخیر

بچه های آشنا محمد و علی، سعید

 

 

بچه های تا ابد شهید

بچه های بی ریای جبهه های غرب یا جنوب

بچه های خوب

باغ یادتان هنوز

بی هراس بادهای هرزه گرد

بی گزند فصل های زرد

مانده در شکوه شعله های بی شمار

تا همیشه ماندگار

مجری، سپس حجت الاسلام والمسلمین سادات را به جایگاه خواند تا از شهید ابراهیمی بگوید، از مردی که شهادت را، ولایت مداری را، عبودیت را زندگی می کرد.

حجت الاسلام سادات گفت: ابراهیمی، خود را بر مدار بندگی تعریف کرده بود و باور داشت و این باور را تصریح می کرد که؛ عمر، سرمایه ای است که خدا به ما داده است، پس برای هزینه کرد لحظه به لحظه آن باید، نظر خدا را، آیات الهی را، احکام دینی را در نظر بگیریم.

وی افزود: او اهل پرسش و تأمل و تفکر بود، می پرسید و برای قانع شدن هم استدلال شرعی می خواست و این نگاه سید، مرا هم به تأمل وامی داشت.

آری، نگاه ابراهیمی، نگاه شریفی، نگاه نظرنژاد، نگاه توکلی خواه، نگاه قراقی، که پنج تن آل عشق بودند، تأمل برانگیز بود و زندگی شان، مشق آیات خدا، اصلا همین سبک زندگی بود که جنگ ما را با همه جنگ ها متفاوت کرده بود، چنان که سردارقاآنی، فرمانده دیروز لشکر ۲۱امام رضا(ع) که این شهدا، فرماندهان گردان الحدیدش بودند در این محفل عاشقانه با اشاره به نام تک تک شهدا، بزرگ ترین معجزه دفاع مقدس را، «انسان سازی» دانست. برای این نگاه هم استدلال کرد؛ فرماندهان ما، تنها فرمانده نظامی نبودند، کسی که به واحد آن ها می آمد، فقط یک رزمنده جنگی تربیت نمی شد بلکه علاوه بر جهاد، درس زندگی و درس بندگی هم می گرفت. جانشین این روزهای سپاه قدس گفت: بروید و تاریخ جنگ ها را بخوانید، آنان که به جنگ می روند، با اکراه می روند، خسته می شوند، تا مفری پیدا می کنند از جبهه می گریزند اما بچه های ما که با این شهدا رشد کردند، با ذوق و شوق به جبهه می رفتند، سخت ترین کارها را بر عهده می گرفتند و تلخ ترین تنبیه برایشان، فرستادن به پشت جبهه بود.

سردار، از «آزادگان» به عنوان یکی از فصل های ممیّزه دفاع مقدس ما با دیگر جنگ ها گفت: دیگر کشورها، تا بحث به اسرا می رسد، سعی می کنند ناگفته از مسئله عبور کنند. اما ما به اسرای خود افتخار می کنیم، چون اسارت را به آزادگی تبدیل کردند و در این دوران ایستادند و جهاد را ادامه دادند.

سردار، هم به این روزها و جنگ های امروز و جنگجویان گریزی زد؛ فضای جنگ اقتضا می کرد، بکشی یا کشته شوی، زخمی کنی، یا زخمی شوی و در چنین شرایطی، خشونت، رشد می کند، طبیعت ماجرا هم هست. امروز در جنگ های منطقه هم می بینیم، اما در دفاع مقدس رزمندگان ما، فرماندهان ما، اوج مهربانی بودند، آنان، رزمندگان را مثل فرزندان خویش عزیز می داشتند و حتی با دشمن هم مهربان بودند...

سردار حرف های شنیدنی داشت و بچه های «الحدید» که با خانواده هاشان به محفل فرماندهان شهید خود آمده بودند، این حرف ها را شنیدند و درس گرفتند و بعد، با بیت بیت شعری که «علی معین آبادی» خواند، حس گرفتند و گریستند. او از دردها می خواند، از خاطراتی که باید زنده باشد، تا خطرات زمین گیرمان نکند. او از شهدا می گفت و جمعیت به باران نشسته بود و شعرخوانی او به روضه خوانی مداح گره خورد تا از مشهد، به شلمچه و به کربلا برویم، که کربلا تکلیف محتوم همه زمین هاست و عاشورا، حکم عشق برای همه روزها و چنین بود که یاران الحدیدی، در مسجد امام خمینی شهرک امام خمینی مشهد، دوباره با یاد شهدا، خود را در جبهه ای دیگر یافتند...

خراسان رضوی - مورخ پنج‌شنبه 1393/11/02 شماره انتشار 18889 /صفحه7/پلاک عزت

دلداری آندو و نکونام به وحید امیری

بعد از شکست ایران برابر عراق جو بسیار بدی در رختکن ایران حاکم بود و بازیکنان جوان تیم با چهره هایی اشک آلود و مایوس به زمین خیره شده بودند و حسرت از حذف از جام ملت های را می خوردند.


 

به گزارش "ورزش سه"، سردار آزمون، پورعلی گنجی بازیکنانی بودند که در پایان بازی به شدت گریه می کردند اما اشک های وحید امیری بیش از سایرین به چشم می آمد. بازیکنی که پنالتی آخر را خراب کرد و عامل اصلی حذف تیم ملی از جام ملت ها به حساب می آمد.

اما نکته جالب این بود دلداری های جواد نکونام و آندو تیموریان 2بازیکن با تجربه تیم ملی به امیری بود. آنها از مهاجم تیم ملی می خواستند که اتفاق های بازی را فراموش کند و به فکر آینده باشد.

 

واحد تومان از کجا آمده است؟

  واحد پول ایران بر مبنای «دینار» بنا شده. دینار، واحد قدیمی پول روم و بعد امپراتوری روم شرقی بود و «دیناریوس» خوانده می شد. یک دیناریوس روم شرقی برابر با یک سکه نقره بود که وزنش در مواقع مختلف فرق می کرد. این واحد پول بعد از فتح اراضی روم شرقی به دست مسلمانان، از طرف اونها به عنوان نام واحد پول انتخاب شد و تبدیل شد به دیناری که امروزه هم در کشورهای عربی از آن استفاده می شود. به همین ترتیب، سلطنتها و حکومتهای ایرانی هم از دینار استفاده می کردند. اما به تدریج، در نتیجه تورم و بی ارزش شدن پول، احتیاج به واحدهای پولی بزرگتر پیش اومد. این واحدها همه بر مبنای دینار بنا شده بودند.

 اولین واحد پولی، سکه صد دینار (صنار) بود که توسط سلطان محمود غزنوی ضرب شد و به اسم  «محمودی» نامیده می شد.

 در همان زمان، شاهان سامانی ماورالنهر، سکه های نقره پنجاه دیناری ضرب کردند که «شاهی» نامیده می شد. در حقیقت، یک شاهی، نصف یک محمودی یا به عبارت دیگر، یک محمودی، دو شاهی بود.  تا زمانهایی  سکه های نقره مورد استفاده،  شاهی و محمودی بودند.

واحدهای دیگری مثل «قران» (هزار دینار) و تومان (10000) دینار، فقط واحد محاسبه بودند و عملا" هیچ سکه ای به نام قران یا تومان ضرب نمی شد (کلمه تومان از لفظ مغولی تومان به معنی ده هزار است. نمونه اش رو در منصب «تومان باشی» می شود دید: فرمانده ده هزار نفر).

 در دوره صفوی، شاه عباس شروع به ضرب یک سکه کرد به ارزش 200 دینار یا دو محمودی. این سکه به «عباسی» معروف شد و بسیار مورد استفاده قرار  گرفت. در همین زمان، به علت رابطه پرتغال با ایران، سکه های پرتغالی در ایران رایج شد. این سکه ها «رئال» نام داشتند ( که هنوز هم واحد پول بعضی از مستعمرات سابق پرتغال، مثل برزیل است). این واحد پول، بر مبنای وزنش، مطابق 1175 دینار گرفته شد و در ایران به این اندازه خریده می شد.

سکه رئال پرتغال در ایران به عنوان ریال رواج پیدا کرد به این ترتیب دولت ایران  دست به ضرب سکه های ریال زد که برای مبالغ بالا بکار می رفت.

 در اواخر قرن هجدهم میلادی، نادرشاه افشار هم یک نوع سکه به ارزش 500 دینار ضرب کرد که به اسم خودش «نادری» خوانده می شد، اما خیلی زود در فرهنگ عام به جای لفظ نادری، استفاده از لفظ «ده شاهی» (شاهی= پنجاه دینار: 500 دینار= ده شاهی) رواج پیدا کرد.

 در طول سلطنت قاجار، سکه های مورد استفاده در ایران، شاهی، صنار، عباسی، و ده شاهی بودند، و در اواخر دوره قاجار، سکه های هزار دیناری و دوهزار دیناری هم ضرب شدند (یک قرانی و «دوزاری»). 

 در ابتدای سلطنت پهلوی  برای یکدست شدن واحد پول ایران، سکه های ریال بجای 1175 دینار به مبلغ 1000 دینار ( مطابق قران) کاهش داده شدند و واحد پول «ریال» نام گرفت.  در همان دوران پهلوی هم بعد از تورمهای اقتصادی مختلف و رواج پول کاغذی، اسکناسهای پنج ریالی و ده ریالی (یک تومانی) چاپ شدند.

تومان به عنوان واژه‌ای که امروز کاربردی بیشتر از ریال، واحد پول رسمی دارد، از واژه ترکی به معنای ده‌هزار وارد زبان فارسی شده است. تومان تا پیش از 1310 واحد پولی معادل با 10000 دینار بوده است. پیش از آن ،‌حدفاصل سال‌های 1798 تا 1825 میلادی تومان واحدی معادل 8 ریال بوده‌ است ، که هر ریال خود معادل 1250 دینار می‌بوده. در این دوران یک قران واحدی برابر 1000 دینار یا یک دهم تومان بود. اما پس از سال‌ 1932 میلادی، 1310 هجری شمسی هر تومان با 10 ریال معادل شد و از آن پس تومان، عملا واحد پول غیر رسمی در زندگی روزمره ایرانیان شد.

پرچم‌های داعش، بار دیگر در غزه/ این تصاویر جعلی نیست!

همه می دانند که رسانه های ارزشی ایران همواره در کنار مقاومت اسلامی فلسطین بوده و هستند؛ این مقامات حماس هستند که باید نسبت به تحرکات گروه‌های افراطی و تکفیری حساس باشند.

 حدود شش ماه پیش خبری مبنی بر تشییع دو جوان فلسطینی به نام‌های «اسامه حسن موسى الحسومی» و «محمد فصیح» در تابوتی پیچیده در پرچم گروه تروریستی داعش منتشر شد که با واکنش‌ برخی از مقامات فلسطینی روبرو شد.

«ایاد البزم» سخنگوی وزارت کشور غزه، وجود تشکیلات داعش در نوار غزه را نفی کرد و گفت: هیچ‌کدام از گروه‌های افراطی از جمله داعش، در غزه حضور ندارند.

«خالد القدومی» نماینده جنبش حماس در ایران نیز واکنش عجیب تری به انتشار این خبر داشت و گفت: اگر این تصاویر را به یک کار‌شناس فتوشاپ نشان بدهید به شما خواهد گفت که ساختگی و جعلی است و از طرفی محیط تصویر نیز نشان دهنده هویت هیچ کشوری نیست و ممکن است هر کسی در اتاق خودش در هر نقطه‌ای از جهان آن را ساخته باشد. و به طور قطع نمی‌تواند صحت داشته باشد.

این اظهارات القدومی در حالی مطرح شد که تصاویر منتشر شده به هیچ عنوان جعلی و دست‌کاری شده نبوده و رسانه‌های معروف فلسطینی نیز آن‌ها را منتشر کرده‌ بودند. ضمن اینکه "گروه تکفیری‌ ــ بعثی داعش" نیز عضویت این دو فلسطینی را در گروه خود تایید کرده بود.

همچنین پس از مدتی، گروه داعش فلسطین ــ با عنوان "داعش ؛ ولایت غزه" ــ از فعالیت خود خبر داد و با انتشار بیانیه‌ای، ۱۸ شاعر، نویسنده، ادیب و فعال فرهنگی هنری این منطقه را به مرگ تهدید کرد. اینها همه را به این اضافه کنید که عده زیادی از جنگجویان گروههای ضد نظام «بشار اسد»، تابعیت فلسطینی دارند (که البته ارتباط آنها با حماس تکذیب شده است).

متأسفانه در روزهای اخیر و پس از کشته شدن «سعید کواشی» و «شریف کواشی» عاملان حمله به نشریه فرانسوی شارلی ابدو، بهانه‌ جدیدی ایجاد شد تا بار دیگر پرچم‌های گروه تروریستی داعش در غزه به اهتزاز دربیاید!

ده‌ها تن از هواداران این گروه‌ تروریستی با در دست گرفتن تصاویری از عاملان حمله به نشریه شارلی ابدو و نیز «امیدی کولیبالی» عامل تیراندازی مونتروژ و گروگان‌گیری فروشگاه مواد غذایی پاریس، در خیابان‌های منتهی به مرکز فرهنگی فرانسه در غزه راهپیمایی کردند. تظاهرات کنندگان که حدود ۲۰۰ نفر بودند پرچم های سیاه داعش را حمل می کردند و خطاب به فرانسوی ها شعار دادند: "ما گردن شما را خواهیم زد".

تجمعی با این گستردگی و حمل کردن آشکارای پرچم تکفیری‌ها پس از تشییع جنازه دو عضو داعش، اقدامی بی سابقه است.

ناپلئون بناپارت در تاریخ ۱۵ اوت ۱۷۶۹ در آژاکسیو در جزیره کرس مدیترانه به دنیا آمد. ناپلئون از طریق تجارب نظامی خود و شایستگی های شخصی اش از فقر و گمنامی به امپراتوری فرانسه رسید. پس از شکست در نبرد واترلو در ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵، وی از امپراتوری استعفا داد و خود را به دشمن دیرینش نایب‌السلطنهٔ بریتانیا تسلیم کرد و برای همیشه به جزیرهٔ سنت هلن تبعید شد. وی به دلیل بیماری در سن ۵۲ سالگی در همان جا درگذشت. البته شواهدی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد ناپلئون از آنجا نیز فرار کرد و در میان مردم به طور مخفی زندگی کرده و در صدد بود تا پسرش را به قدرت برساند که بر اثر گلوله نگهبانی که او را نمی‌شناخت کشته شد.

و در دوران طفولیت پدرش را به سبب بیماری روده ی اثنی عشر از دست داد. او و برادر بزرگترش ژوزف مسئولیت خانواده خود را به عهده گرفته بودند که ناپلئون در این زمینه فعال تر و مفیدتر می نمود. وی در دوران جوانی به ارتش فرانسه پیوست و توانست درجه ژنرالی را کسب کند و از آن پس زنرال بناپارت خوانده شد. در این زمان گفته شده که ژنرال جوان به دختری به نام دزیره کلاری دختر پارچه فروش معروف علاقه مند شده و به وی قول ازدواج داده اما بعد از سفر به مصر و همراه ساختن مصریان با خود و بازگشت مجدد به فرانسه و تغییر مقامش به کنسول اول آن کشور دیگر سراغی از آن دختر نگرفت. در این زمان با پاشیده شدن خانواده بوربن های حاکم بر فرانسه ناپلئون با خود اندیشید:« تاج سلطنت بر زمین افتاده و تنها برای برداشتن آن نیاز به یک دست دارد تا آن را روی سر خود قرار دهد ».
به این ترتیب ناپلئون با ازدواج با ژوزفین که زنی بیوه و دارای دو فرزند بود اما فردی نفوذی در کشور به شمار می آمد توانست خود را امپراطور فرانسه معرفی کند و زوزفین نیز در مقام امپراطوریس جای گرفت.
ناپلئون در مدت حکومت بر فرانسه به فتوحات زیادی دست یافت. در اوایل این کشور گشایی ها برای مردم ارزش زیادی داشت و با کوچک ترین خبر از پیروزی در جنگ ها به خیابان ها می ریختند و شادی می کردند اما بعد از چند سال این فتوحات برایشان امری عادی تلقی می شد.او به کشورهایی که برآنها غلبه می یافت ، قانون اساسی می داد و نظام ارباب رعیتی را در آنها از بین می برد و تحصیلات ، علوم ، ادبیات و هنر را در آنها ارتقا می داد. یکی از مهمترین کارهای وی نظارت بر بازنویسی و جمع آوری قوانین فرانسه و تبدیل آن به اصول مدنی فرانسه بود. این اصول ۷ گانه ، به آزادی هایی که مردم فرانسه طی انقلاب کبیر به دست آورده بودند مشروعیت می بخشید. از جمله این اصول می توان به آزادی دینی و ازبین بردن نظام ارباب رعیتی اشاره کرد. اصول ناپلئون که به آنها قوانین مدنی هم گفته می شود، هنوز هم مبنای قوانین مدنی فرانسه است . ناپلئون با پیروزی در جنگ های ایتالیا و مصر محبوبیت خیره کننده یی یافت و در سال ۱۷۹۹ به سمت کنسولی رسید. در سال ۱۸۰۴ وی به عنوان امپراتور فرانسه تاج گذاری کرد. 
تنها کشورهایی که ناپلئون نتوانست برآنها پیروزی یابد، انگلیس و روسیه بودند. ناپلئون در ۱۸۱۲ به روسیه لشگرکشی کرد ولی در زمستان سخت روسیه با ۵۰۰ هزار سرباز خود در این کشور به دام افتاد و ارتش وی براثر سرمای شدید از بین رفت . براثر این شکست ، ناپلئون تبعید و به جزیره الب در ایتالیا فرستاده شد. ولی موفق شد از آنجا فرار کند و دوباره امپراتور فرانسه شود. ولی پس از صد روز و طی نبرد واترلو از ارتش انگلیس شکست خورد. این بار ناپلئون به جزیره سنت هلن در اقیانوس آتلانتیک فرستاده شد. ناپلئون در تاریخ ۵ ماه مه ۱۸۲۱ در سن ۵۲ سالگی در این جزیره چشم از جهان فرو بست .