حالا که سهم من نشدی کم بیاورم
دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم
تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم
میخواستم که چشم تو را شاعری کنم
امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم
دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل
می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم
یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....
میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟
حتی قرار بود که من ابر باشم و
باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم
کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من
اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم
......
اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم
باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم
حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم
عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم
خود را عوض کنم و برایت به هر طریق
از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم
بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت
یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟
...مینا
اصلا قرار نیست که سَرخَم بیاورم
حالا که سهم من نشدی کم بیاورم
دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم
تا روی زخمهای تو مرهم بیاورم
میخواستم که چشم تو را شاعری کنم
امّا نشد که شعر مجسم بیاورم
دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل
می شد تو را دوباره به شعرم بیاورم
یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....
میخواستم برای تو مریم بیاورم؟
حتی قرار بود که من ابر باشم و
باران عاشقانه ی نم نم بیاورم
کلّی قرار با تو ، ولی بی قرار من
اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم
......
اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم
باعث شود به زندگیت غم بیاورم
حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم
عمراً دوباره رو به جهنّم بیاورم
خود را عوض کنم و برایت به هر طریق
از زیر سنگ هم شده٬ آدم بیاورم
بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت
یا باز هم بهانه ی محکم بیاورم
فاطمه عباسی
+دکلمه این شعر با صدای رضا پیربادیان هم عالیه.. [کلیکـــ]