به گزارش روز جمعه پایگاه خبری شبکه العالم، در این نوار ویدیویی که در اینترنت با عنوان "پیامی به مردم تونس" انتشار یافته و زمان آن هفت دقیقه و هفده ثانیه و به گروه داعش منسوب است، ابتدا ابومصعب گفت: "ای مردم تونس دعوت به انتخابات شما را فریب ندهد به خدا قسم آنها با این انتخابات شما را به کفر و شرک دعوت می کنند". که این سخن وی به انتخابات ریاست جمهوری که قرار است دور دوم آن 30 آذر ماه (21 دسامبر) برگزارشود، اشاره دارد.
سپس "ابومحمد التونسی" از مردم تونس خواست تا با حاکمان کشورشان به جنگ برخیزند. وی حاکمان تونس را مرتد خواند زیرا از اعمال "شریعت" امتناع ورزیدند.
التونسی با اشاره به حادثه وادی النیل که در آن 5 زن مسلح کشته شدند، گفت: "جهاد بر ما واجب شد، پس از خروج زنان دیگر هیچ عذر و بهانه ای باقی نمی ماند. آیا می پذیرید که زنان به جای شما بجنگند؟"
وی افزود: آتش خشم ما، جز با کشتن مرتدان و نوشیدن خونشان، فرو نخواهد نشست.
ابومقاتل آخرین سخنران در این فایل ویدیویی نیز اظهار داشت: پیام من به طاغوت های تونس و نیروهای آنها این است که بین ما و شما سلاح حکم می کند.
وی احیای عملیات ترور در تونس را تشویق کرد و در اقدامی غافلگیرانه و دور از انتظار اذعان کرد که ما شکری بلعید و البراهمی را به قتل رساندیم و تهدید کرد که طاغوت های بیشتری را به قتل خواهد رساند و طاغوتها هیچ گاه در تونس روی آرامش را نخواهند دید تا زمانی که اسلام در تونس حکومت نمی کند.
شکری بلعید دبیر کل حزب ملی گرایان دموکرات در تونس در 6 فوریه 2013 به قتل رسید و به دنبال آن در برخی شهرها تجمعات اعتراض آمیزی برگزار شد و تظاهر کنندگان خواستار شناسایی عامل نخستین ترور در کشور تونس شدند.
به گزارش روز جمعه پایگاه خبری شبکه العالم، در این نوار ویدیویی که در اینترنت با عنوان "پیامی به مردم تونس" انتشار یافته و زمان آن هفت دقیقه و هفده ثانیه و به گروه داعش منسوب است، ابتدا ابومصعب گفت: "ای مردم تونس دعوت به انتخابات شما را فریب ندهد به خدا قسم آنها با این انتخابات شما را به کفر و شرک دعوت می کنند". که این سخن وی به انتخابات ریاست جمهوری که قرار است دور دوم آن 30 آذر ماه (21 دسامبر) برگزارشود، اشاره دارد.
سپس "ابومحمد التونسی" از مردم تونس خواست تا با حاکمان کشورشان به جنگ برخیزند. وی حاکمان تونس را مرتد خواند زیرا از اعمال "شریعت" امتناع ورزیدند.
التونسی با اشاره به حادثه وادی النیل که در آن 5 زن مسلح کشته شدند، گفت: "جهاد بر ما واجب شد، پس از خروج زنان دیگر هیچ عذر و بهانه ای باقی نمی ماند. آیا می پذیرید که زنان به جای شما بجنگند؟"
وی افزود: آتش خشم ما، جز با کشتن مرتدان و نوشیدن خونشان، فرو نخواهد نشست.
ابومقاتل آخرین سخنران در این فایل ویدیویی نیز اظهار داشت: پیام من به طاغوت های تونس و نیروهای آنها این است که بین ما و شما سلاح حکم می کند.
وی احیای عملیات ترور در تونس را تشویق کرد و در اقدامی غافلگیرانه و دور از انتظار اذعان کرد که ما شکری بلعید و البراهمی را به قتل رساندیم و تهدید کرد که طاغوت های بیشتری را به قتل خواهد رساند و طاغوتها هیچ گاه در تونس روی آرامش را نخواهند دید تا زمانی که اسلام در تونس حکومت نمی کند.
شکری بلعید دبیر کل حزب ملی گرایان دموکرات در تونس در 6 فوریه 2013 به قتل رسید و به دنبال آن در برخی شهرها تجمعات اعتراض آمیزی برگزار شد و تظاهر کنندگان خواستار شناسایی عامل نخستین ترور در کشور تونس شدند.
یکی از بچهها نوشته بود وظیفة همة ماست که به این وضع عکسالعمل نشان بدهیم. آن لحظه مطمئن نبود عکسالعمل چه باید باشد. اطلاعات بیشتری لازم داشتم و حتی هنوز احساساتم با منطقم هماهنگ نمیشد. اما حالا که زمانی گذشته و بیشتر فکر کردهام میبینم درست است. ما باید نسبت به حوادث اطرافمان عکسالعمل نشان بدهیم؛ خصوصاً دربارة اخلاقیات. این بیعکسالعملی ما دارد همه چیز را عادی میکند. دیگر انگار عجیب نیست اگر حتی فجیعترین اتفاقات بیفتد. ما وقت نداریم و کلاه خودمان را چسبیدهایم. یک روز هم برای ما اتفاق میافتد و آن وقت هیچ کس دیگری وقت ندارد و برایش مهم نیست... این چیزی نیست که هیچ کدام از ما بخواهیم.
سرتان را درد آوردم. بگویم قضیه چیست! چند مسئله است که باید اینجا بنویسم که از رسوایی اخلاقی و علمی این روزهای دانشکدههای ادبیات و علوم انسانی شروع میشود تا اوضاع و حرفهای دانشجوهای خودم!
لابد شما هم شنیدهاید که معلوم شده دو سه تا از بهترین استادان علوم انسانی کتابها و مقالههایشان را از جایی دزیده بودهاند. خوب است بدانید این حرف را دارند با سندیت میزنند و این طور نیست که بگوییم فقط میزان نقلقولهایی که به کار بردهاند زیاد بوده، یا ارجاعدهیشان درست نبوده. نه! اینها مثلاً کتابی را ترجمه کردهاند، عیناً واو به واو همان را با نام خودشان به عنوان مؤلف چاپ کردهاند! این را اول ظاهراً یک مجلة خارجی متوجه شده و نوشته، بعداً دانشجویان این استادان خودشان رفتهاند و چک کردهاند، دیدهاند بله! اوضاع خیلی بدتر از این مسائل است... و حالا کم کم دارد زنجیرهای از این دست بررسیها (که البته کار آسانی هم نیست) صورت میگیرد. پیشبینی بیشتر ما این است که اوضاع از یکی دو تا خیلی خرابتر است. ما خودمان خیلیها را میشناختیم که با همین شیوه استاد تمام شدهاند، کتابشان جایزه گرفته و خلاصه بارشان را بستهاند. همین که به اندازة کافی تعجب نکردهایم، شاید زمینه را برای دیگران باز گذاشته که همین راه را امتحان کنند...
عجیب این است که بیشتر افراد وقتی این حرفها را میشنوند، اول خندهشان میگیرد، بعد توجیه میکنند و در نهایت هم میگویند در رشتة خود ما هم فلان و چنان! و هیچ کس تعجب نمیکند این یعنی اوضاع اخلاقیات در جامعة تحصیل کردة ما، و آن علوم انسانی ما، که داعیة روشنفکری و اصلاح جامعه را دارند، آنقدرها هم خوب نیست...
ولی چرا؟!
چرا آن استادی که به زعم بیشتر دانشجویان فلسفه از بهترینهای گروه فلسفة دانشگاه تهران است باید چنین خبطی بکند؟ چرا باید ترجمة کار دیگری را به نام خودش بزند؟ او که کلاسهای درسش آنقدر موفق است که بچهها میگویند از باسوادترین استادان فلسفه است؛ حتی همین حالا که این رسوایی پیش آمده. و به هر حال در این همه سال باورپذیر بوده که او چنین شاهکارهایی را خلق کرده باشد.
به نظر من او به جایگاه خودش قانع نبوده. این یعنی اگر این بیاخلاقیها را مرتکب نمیشده نمیتوانسته به جایگاهی که خودش انتظار دارد برسد. حالا یا خودش طمع بیشتری داشته یا ما از او توقع بیشتری داشتهایم که برایش ممکن نبوده...
استادی که وقتش را به تدریس به این جوانان پر شر و شور امروزی میگذراند، آیا باید دانشمند بلامنازع جهانی باشد تا مورد احترام باشد؟ دانشمندان بلامنازع جهانی، و در این مورد فیلسوفان بزرگ، چه قدمهایی را برداشتهاند و چه مقدماتی را طی کردهاند تا به این نقطه رسیدهاند؟ آیا جامعة ما چنین شرایطی را برای هیچ کسی ممکن کرده که چنین توقعاتی از افراد دارد؟ آیا ما بلد نیستیم از چیزهای کوچک لذت ببریم؟ یا آن قدر مهارت و حوصله نداریم که بتوانیم مراحل مختلف پیشرفت را طی کنیم و در آخر با بالاتر رفتن حتی یک پله از خودمان راضی باشیم و از کارمان لذت ببریم؟ چرا بیشتر ما میخواهیم یک شبه ره صدساله را طی کنیم؟
شاید این طور است که ما ایرانیها واقعبینیمان را از دست دادهایم. ما بیشتر چیزها را یا بسیار بزرگ میکنیم یا بینهایت کوچک! ما خیلی کمتر میشود برای به دست آوردن چیزی زحمت بکشیم. بیشتر دوست داریم حرکتی بکنیم و همه را انگشت به دهان بگذاریم. خیلی وقتها نمایشی زندگی میکنیم و در اکثر مواقع یادمان بلد نیستیم از موقعیتی که داریم لذت ببریم.
در قضاوت دیگران هم اوضاعمان بهتر نیست. افراد برای بیشتر ما یا اسطوره هستند یا منفورند! هیچ آدم خاکستری را نمیتوانیم در خیالمان بپرورانیم...
یکی از دانشجویانم هست که مدتی در خارج زندگی کرده و زبان انگلیسیاش هم بسیار خوب است. شخصیت جالب و فعالی دارد. اما راستش این است که گاهی به جایگاه خودش قانع نیست! دوست دارد توجه بیشتری جلب کند. برای همین داستانهای بسیاری دربارة ماجراهایش در نوشتن یک رمان انگلیسی زبان برای یک ناشر مشهور خارجی را برای همکلاسهایش تعریف میکند و دلیل درس نخواندن و توفیقش در رشتة خودش را مشغول بودن به نوشتن همین رمان مطرح میکند. از آنجا که از این موارد کم ندیدهام میدانم که آیندة موفقی درانتظارش نیست. آیندهای که بیاعتمادی و بدبینی این بچه را با خود خواهد داشت و آیندة تلخی که شاید این بچه از عدم کامیابی در درس و علائقش برای خودش رقم خواهد زد...
شاید به خاطر آن همة علاقهای که به این دانشجو دارم، نمیتوانم بیتفاوت از کنارش رد شوم. واقعاً چرا ما باید این همه بلندپرواز، خیالاتی و رمانتیک فکر کنیم؟
تنگه چاهکوه قشم تنگه ای جالب و شگفت انگیز چاهکوه در جزیره قشم روستای چاهوی شرقی
می باشد، که با دالان ها و حفره ها و شکلهای تعجب آور که در دیواره ها دیده می شود
بازدیدکنندگان را مبهوت کرده است. تنگه چاهکوه قشم ، پدیده هایی از فرسایش و تخریب سنگ
های رسوبی زمین می باشد،که در جزیره قشم قرار گرفته که کمتر معرفی و شناخته شده می
باشد و به همین علت از سوی بازدیدکنندگان و گردشگران کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
تنگه چاهکوه قشم از توابع شهرستان قشم در بخش شهاب , دره ای به عمق صد متر فرسایش
و تخریب سنگهای زسوبی را برای بازدید دارد. این تنگه در هفتاد km شهر قشم و در نزدیکی
روستای چاهوی شرقی در قسمت غربی ساحل شمالی قرار گرفته است و از جاذبه های دیدنی
جزیره قشم می باشد. این دره بی نظیر در وسط کوهی سنگی که به صورت ضربدر شکل گرفته
قرار دارد. تنگه در ابتدا عریض تر می باشد و دیواره های بلندی برای بازدیدکنندگان وجود داردو
کم کم از عرض دره کم می شود تا قسمتی که عبور از وسط تنگه سخت می شود در قسمتی
که عرض تنگه کم می شود ارتفاع دیواره ها تغییری نمی کند و زیاد است و همین باعث شده
داخل تنگه نور کمتری باشد.علت نام گذاری چاهکوه، وجود جاده هایی می باشد که در اول دره
حفر شده است ، تعدادی چاه کم عمق و کانال هایی برای انتقال آب، از طرف مردم روستای چاهو
حفر شد و زیبایی تنگه را چند برابر کرده است. به علت خشک و گرم بودن این منطقه آب شیرین
که ذخیره می باشد ارزش بیشتری دارد این چاهها مکانی برای ذخیره کردن آب باران می باشد.
این چاهها و کانال ها باستانی و قدیمی هستند و در زمانهای گذشته برای بدست آوردن آب
شیرین برای مردم روستا این قسمت از جزیره قشم مورد توجه بیشتری بود.