" داستان شاید خنده ناک مرد ساده لوح شاید بیمناک" به کارگردانی محمد بت دوار در انزلی روی صحنه رفت.
به گزارش ایرنا، نمایش به یکی از موضوعات مهم بشری یعنی معنای زندگی و خوشبختی می پردازد. کارگردان در این اثر داستان مردی را روایت می کند که در جستجوی خوشبختی و زندگی سرشار از شور و هیجان ، به نویسنده ای برای کمک به رقم زدن روزهایی فارغ از روزمرگی متوسل می شود .
در پایان نمایش مخاطب به درک این موضوع می رسد که " زندگی به خودی خود مفهومی ندارد بلکه فرصتی است برای ایجاد یک مفهوم ." و این که "باید هر لحظه را به گونهای زندگی کرد که گویی واپسین لحظه است ".
این نمایشنامه با الهام از قصه " مردی که به من تعلق داشت" نوشته جیووانی پاپینی بازنویسی و اجرا شده است .
گرچه ریتم نمایش در ابتدا همچون زندگی شخصیت اصلی نمایش کند و خسته کننده است اما به مرور بر جذابیت کار افزوده می شود.
طراحی خوب صحنه و استفاده از حداقل امکانات برای رساندن مفاهیم را می توان از نکات مثبت کار عنوان کرد.
طراحی خوب پوستر نمایش کار "میلاد صدیق "هنرمند جوان اهل انزلی از نکات قابل ذکر در ارتباط با این اثر است .
در این نمایش "پگاه عبدی " نقش زن ، "کامل کرمی " نقش مرد ، " مهدی پیشوایی " نقش نویسنده و "بهمن فلاحی " نقش مزدور را ایفا می کنند.
کارگردان نمایش در مصاحبه با خبرنگار ایرنا گفت : تمرین برای اجرا حدود سه ماه به طول انجامید و امیدوارم تا زمان اجرا با استقبال خوب فرهنگ دوستان انزلی مواجه شود .
رییس اداره فرهنگ و ارشاد انزلی و از هنرمندان عرصه تئاتر گیلان گفت : داشته های متن نسبت به داشته های کارگردانی و بازیگری بیشتر است .
" فرهاد رحمان زاده " اگر بازیگران باتجربه تری حاضر بودند داشته های متن بیشتر خود را نشان می داد اما واقعیت این است که هنرمندان جوان نیز به مرور و با کسب تجربه به پختگی می رسند.
وی خاطرنشان کرد : با توجه به حال و هوای تئاتر انزلی که از کمبود بازیگر حرفه ای تئاتر رنج می بریم کار قابل قبولی است .
وی با قدردانی از بخش خصوصی برای حمایت از این اقدام فرهنگی ابراز امیدواری کرد با استقبال بیشتر شهروندان و حمایت نهادهای ذیربط شاهد رشد هرچه بیشتر تئاتر و فعالیتهای فرهنگی و هنری در شهر باشیم .
مریم ساحلی نویسنده و روزنامه نگار اهل انزلی نیز گفت : موضوع نمایش یک دغدغه جهانی است و با توجه به تغییراتی که در سبک زندگی ایجاد شده روزمرگی و تنهایی گریبانگیر بسیاری از آدمها است .
محمد بت دوار کارگردان نمایش متولد 1358 بندرانزلی است . از سال 75 وارد عرصه تئاتر شد . سال 82 نمایشنامه ˈ در میان آب و آتش ˈ به نویسندگی وی در جشنواره جوان رشت اجرا شد. ˈ فیل تنبل و حیوانات جنگل ˈ را برای گروه سنی کودکان نوشت که در جشنواره مهدکودکهای استان انتخاب و اجرا شد. سال 86 در جشنواره "تئاتر ماه " نمایش ˈ عصر ساعت 6 ˈ را نوشته و کارگردانی کرد. ˈ سیاه و ساواک ˈ را نیز به مدت 10 روز در انزلی به نمایش در آورد . نمایش طنزˈ خاصتگاریˈ نوشته چخوف را سال 90 به روی صحنه برد." نمایش خرس" اثر چخوف سال 91 از دیگر آثاری است که وی در صحنه تئاتر انزلی کارگردانی کرده است. سال 92 نیز نمایش خیابانی " از ما گفتن " را در رشت اجرا کرد .
اون موقع ها تئاتر های لاله زار دو تا سیاه باز اصلی داشتن یکیشون اسم کوچیکش یادم نیست ولی فامیلیش یوسفی بود و اون یکی دیگه اسمش سعدی افشار بود ، سعدی افشار تئاتر نصر بیشتر می رفت سلطان خنده بود نمی تونم بگم با مرحوم ارحام صدر قابل مقایسه بود آخه مرحوم ارحام صدر سیاه بازی نمی کرد سبک کارشون متفاوت بود با هم ولی هر چی که بود تو تهرون نظیر نداشت نشنیده ام که فوت شده باشه هر جا که هست خدا حفظش کنه مطاعش برای طبقه پائینی های تهرون لبخند و خنده بود من یکی دوبار بیشتر نتونستم برم نمایشش رو از نزدیک ببینم آخه بلیطش گرون بود بیست تومن اون موقع بلیط بهترین سینمای تهران پنج تومن بود من هم زورم میومد پول بلیط پنج سانس سینما رو بدم یه تئاتر تماشا کنم ولی همون دو دفعه هم کلّی حال داد جای شما خالی اینقده خندیدم اینقده خندیدم ولی چه فایده حیف که خنده ها همیشه پایدار نیستن رفقا دوستان لبخند بیارین به لب همدیگه خرج زیادی نداره احسان بی هزینه است خندوندن دیگرون باز کردن لبهاشون به لبخند ، وقتی کنار یه خیابون یه جوونکی یه تیکه آگهی تبلیغاتی میده به دستتون بگیرش از دستش من در مورد این قشر تحقیق کرده ام اینها یه مراقب دارن که کارشون رو زیر نظر می گیره اگه برای توزیع این آگهی ها تلاش نکنن صاحب کار بهشون مزد نمی ده اون یارو مراقبه میره گزارششون رو میده و اونوقت دیگه از پول و مزد خبری نیست بگیر از دستش و وقتی ازش دور شدی بندازش توی یه سطل زباله زمین نندازی ها آره جیگرم احسان کن احسان بی هزینه اینی که برات گفتم یه نمونه اش بود اون جوون گدایی که ازت نمی کنه یه تیکه کاغذ میده دستت تکبّر نکن از دستش بگیر چند روز پیش توی اتوبوس شرکت واحد دیدم یه آقایی از پله که اومد بالا به راننده که خیلی خسته نشون می داد گفت خسته نباشی ماشاالله یه وان یکاد برات بخونم چه موهای پرپشت قشنگی داری ، همین جان خودم همینو گفت صورت راننده شرکت واحد از هم باز شد خستگیش در رفت به اون آقاهه گفت ای آقا جوونیم رو ندیده بودی که چقدر خوش تیپ بودم خلاصه کلی حال کرد اون آقاهه بهش احسان کرده بود احسان بی هزینه شما هم بکن از این احسان ها جای دوری نمیره حق نگهدارت باشه./.
شاید اولین نکته که درباره این سریال باید به آن اشاره کرد این باشد که حضور موفق بازیگران تئاتر همیشه کیفیت کارها را بالا میبرد و بازیهای باکیفیت را میتوان در این کارها به خوبی حس کرد.در خصوص شخصیت سحر و اسماعیل این نکته به خوبی حس میشود.پس در نتیجه گیری اول به همه هنرمندانی که زود به اوج میرسند و سریع فراموش میشوند و همه آنهایی که با مافیای سینما کار میکنند میگوییم(راهی از تئاتر به سینما)این گفته چاپلین بزرگ را به خاطر بسپارید.مسئله بعد که میتوان به آن اشاره کرد درباره بلاتکلیفی نقش خانمها در این سریال است که تا دیدند کاری برای انجام دادند ندارند باید چایی بریزند.مکرر در این کار (یه چایی برات بریزم )را میشنویم.نکته بعد تمام شدن قصه سحر و فرهاد است که هیچ ربطی از ابتدا به این داستان نداشته است و فقط برای پرکردن زمان گذاشته شده در حالی که کش و قوسهای بیش از حد این دو کاراکتر برای مخاطب زجر آور میشود.در هر حال خداقوت میگوییم به این گروه چرا که از تکرار کارهای بی هدفی مانند کارهای آقای سهیلی زاده جلوگیری میکنند.زنده باد تئاتر.
دکتر تالها کانداکر در داکا، پایتخت بنگلادش به دنیا آمد. پس از طی دوره ی دبیرستان وارد دانشکده ی پزشکی شد و از کالج پزشکی سیلوت فارغ التحصیل شد. او سپس تحصیلاتش را در مقطع جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه پزشکی BSM ادامه داد. در ادامه تخصیل، او همچنین دوره MPH را در دانشگاه ویکتوریای آمریکا و تحقیقات بالینی را در کالج آکسفورد کانادا به پایان برده است. وی بدلیل علاقه ی شخصی فراوانش به هنر و بخصوص به هنرهای نمایشی، در کنار حرفه ی پزشکی به تئاتر روی آورد. دکتر تالها نزدیک به دو دهه در نمایش بر روی صحنه تجربه دارد. او در بخش های مختلف تئاتر شامل بازیگری، کارگردانی تئاتر، نمایشنامه نویسی و صحنه و دکور کار کرده است. وی اولین تئاتر خود را در سال 1998 با نام " صاحبخانه" به روی صحنه برد و تا کنون در نمایش های متعددی نیز به ایفای نقش پرداخته است. او با گروه هنری پراتیبشی بیشترین همکاری را داشته است. او برخی از نمایش های خود را در زمینه های پزشکی و برای پزشکان متخصص در برنامه های سالانه انجمن متخصصین پاتولوژی، انجمن جراحان مغز و اعصاب بنگلادش، گروه بیمارستانی مربع و دیگر سازمان های پزشکی به روی صحنه برده است. تئاترهای "ارادتمند داداش پاتولوژیست"، "سوتی پادشاه" و"گاف جادوگر" از مهمترین این نمایش ها بوده اند.
مرگ انوشیروان ارجمند ،زمان و مکان تشییع و دفن - فوت و درگذشت انوشیروان ارجمند +بیوگرافی(زندگینامه)عکس های انوشیروان ارجمند در سی سی یو و بیمارستان