همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

خودکشی کارمند زن منابع طبیعی ایلام

یکی از کارمندان زن اداره کل منابع طبیعی استان ایلام خودکشی کرد.
 

 
به گزارشوبلاگ رفاقت موسیان به نقل از ایلام بیدار; یکی از کارمندان زن اداره کل منابع طبیعی استان ایلام پیش از ظهر امروز با رفتن بر روی پشت بام این اداره واقع در میدان دفاع مقدس ایلام،خود را از فاصله 15 متری به پایین پرتاب کرد.
 
با وقوع این حادثه وی به بیمارستان انتقال داده شده و علیرغم تلاش های پزشکان جان خود را از دست داد.
 
بر همین اساس «علیرضا صابری» مسئول روابط عمومی منابع طبیعی و آبخیزداری استان در گفت‌وگو با ایسنا با تایید این خبر اظهار کرد: این همکار با اداره هیچ مشکلی نداشته و مورد اعتماد همه‌ی پرسنل این دستگاه از لحاظ کاری و اخلاقی بوده است.
 
وی ضمن تسلیت به خانواده این مرحوم و همکاران منابع طبیعی استان گفت: جسد این مرحوم به پزشکی قانونی منتقل شده است.
علت حادثه در دست بررسی می باشد.
 
انتهای پیام/

پیامبر(ص) چند سال بعد از حضرت آدم(ع) مبعوث شد؟

سال چهلم ولادت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرا رسید خداوند او را به مقام نبوت مبعوث کرد و آن حضرت را به این مقام ارجمندى اختصاص داد و گرامى داشت تا انسانها را از پرستش بتها به خداى بزرگ رهنمون شوند، و آنها را از اطاعت شیطان به اطاعت خداوند آورد و با فرستادن قرآنى که خداوند را استوار و تبین نمود تا بندگان در پرتو آن پروردگار خود را بشناسند، آنگاه که در جهل و ناآگاهى بودند آن را بپذیرند.

حادثه عظیم بعثت در روز 27 رجب پس از گذشت 5 سال از نوسازى کعبه رخ داد، آن هنگام 40 سال از عمر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى گذشت .

مورخ معروف مسعودى مى گوید: خداوند 82 سوره قرآن را در مکه بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل کرد و بقیه قرآن ((32 سوره )) دیگر را در مدینه بر آن حضرت نازل نمود، نخستین سوره اى که در مکه بر آن حضرت نازل شد سوره ((علق )) بود، جبرئیل این سوره را در شب شنبه و سپس در شب یک شنبه بر آن حضرت نازل کرد و در روز دوشنبه آن حضرت را به عنوان ((رسول )) مورد خطاب قرار داد.

این حادثه در وقتى بود که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در کوه ((حراء)) به سر مى برد کوه حراء نخستین مکانى است که قرآن در آنجا بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل شد و آن حضرت از اول سوره علق تا آیه 5 مورد خطاب خداوند قرار گرفت و بقیه سوره بعدا نازل گردید.

بسم الله الرحمن الرحیم اقراء بسم ربک الذى خلق # خلق الانسان من علق # اقراء و ربک الاکرم# الذى علم بالقلم # علم الانسان مالم یعلم بنام خداوند بخشنده مهربان # بخوان بنام پروردگارت که جهان را آفرید # همان کسى که انسان را از خون بسته خلق کرد # بخوان که پروردگارت از همه بزرگتر است # همان که بوسیله قلم تعلیم نمود # و آنچه را که نمى دانست یاد داد.

سپس پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نماز واجب را دو رکعت دو رکعت اعلام کرد، ولى بعدا دستور داد که که در مسافرت دو رکعت دو رکعت بخوانند.

حادثه بعثت آن حضرت ، در راس بیستمین سال سلطنت پرویز و 6113 سال از هبوط آدم (علیه السلام ) مى گذشت .

طغرایی: حادثه بروجرد تلخ و خارج از ارده و کنترل فدراسیون بود

رئیس کمیته داوران فدراسیون پیرامون حادثه رخ داده در مسابقات اخیر بروجرد گفت: در ابتدا باید ابراز تاسف خودم و جامعه بوکس را نسبت به این حادثه ابراز کنم. من نه به عنوان رئیس کمیته داوران بلکه به عنوان شخصی که سالها در نیروی انتظامی مسئولیت داشتم عرض می کنم که اتفاق رخ داده در بروجرد تلخ و خارج از اراده و کنترل فدراسیون بوکس بوده است.

وی ادامه داد: شخصا در محل مسابقات و وقوع حادثه حضور داشتم، خلاصه اتفاق به این شرح است که فردی به نام هدایتی مدتی قبل به حضور ریاست فدراسیون می رسد و طی نامه ای خواستار حضور در مسابقات قهرمانی کشور می شود، ناطق نوری هم طبق ضوابط دستور بررسی درخواست وی را به مسئولین ذی ربط می دهد.

طغرایی تصریح کرد: هدایتی بدون آنکه پیگیر درخواست خود از مسئولین  باشد در روز مسابقات قصد وزن کشی داشت که این امر با ٢ اشکال قانونی مواجه بود، اول سن وی از حد مجاز بیشتر بود ثانیا از استان دیگری قصد شرکت داشت که بردبار مسوول کمیته اجرایی مسابقات قانونا جلوی حضور وی را گرفت.

وی افزود: متاسفانه پس از موارد فوق ، برادر هدایتی در سالن مسابقات بارها نسبت به بردبار و فرزندش بی ادبی کرد و در پایان مسابقات روز اول در اقدامی قبیح ، هدایتی بردبار و فرزندش که از داوران بود را با اتوموبیل مضروب کرد که ضارب دستگیر و مراحل قضایی و قانونی در حال سپری شدن است.

طغرایی در پایان گفت: نهایت کم لطفی است که برخی ها این اتفاق را به فدراسیون ربط می دهند. اتفاقا شخص ناطق نوری از ابتدا پیگیر موضوع بود و شخصا گفت موارد را پیگیری کنیم و حتی اگر لازم است برای مضروبین وکیل بگیریم و بارها با مسئولین و بردبار تماس گرفت و جویای حال آنها بود. امیدوارم این اتفاق تلخ باعث نشود که افکار عمومی نسبت به بوکس بدبین شوند چراکه افرادی که بی قانونی می کنند در هر حوزه ای ممکن است رسوخ کنند و دامن پاک آن را آلوده سازند.

اظهارات آقای طغرایی پیرامون حادثه بروجرد

رئیس کمیته داوران فدراسیون پیرامون حادثه رخ داده در مسابقات اخیر بروجرد گفت: در ابتدا باید ابراز تاسف خودم و جامعه بوکس را نسبت به این حادثه ابراز کنم. من نه به عنوان رئیس کمیته داوران بلکه به عنوان شخصی که سالها در نیروی انتظامی مسئولیت داشتم عرض می کنم که اتفاق رخ داده در بروجرد تلخ و خارج از اراده و کنترل فدراسیون بوکس بوده است.

 

وی ادامه داد: شخصا در محل مسابقات و وقوع حادثه حضور داشتم، خلاصه اتفاق به این شرح است که فردی به نام هدایتی مدتی قبل به حضور ریاست فدراسیون می رسد و طی نامه ای خواستار حضور در مسابقات قهرمانی کشور می شود، ناطق نوری هم طبق ضوابط دستور بررسی درخواست وی را به مسئولین ذی ربط می دهد.

 

طغرایی تصریح کرد: هدایتی بدون آنکه پیگیر درخواست خود از مسئولین باشد در روز مسابقات قصد وزن کشی داشت که این امر با ٢ اشکال قانونی مواجه بود، اول سن وی از حد مجاز بیشتر بود ثانیا از استان دیگری قصد شرکت داشت که بردبار مسوول کمیته اجرایی مسابقات قانونا جلوی حضور وی را گرفت.

 

وی افزود: متاسفانه پس از موارد فوق ، برادر هدایتی در سالن مسابقات بارها نسبت به بردبار و فرزندش بی ادبی کرد و در پایان مسابقات روز اول در اقدامی قبیح ، هدایتی بردبار و فرزندش که از داوران بود را با اتوموبیل مضروب کرد که ضارب دستگیر و مراحل قضایی و قانونی در حال سپری شدن است.

 

طغرایی در پایان گفت: نهایت کم لطفی است که برخی ها این اتفاق را به فدراسیون ربط می دهند. اتفاقا شخص ناطق نوری از ابتدا پیگیر موضوع بود و شخصا گفت موارد را پیگیری کنیم و حتی اگر لازم است برای مضروبین وکیل بگیریم و بارها با مسئولین و بردبار تماس گرفت و جویای حال آنها بود. امیدوارم این اتفاق تلخ باعث نشود که افکار عمومی نسبت به بوکس بدبین شوند چراکه افرادی که بی قانونی می کنند در هر حوزه ای ممکن است رسوخ کنند و دامن پاک آن را آلوده سازند.

کتاب آه

ابوخالد خرما فروش خبر داد و گفت:
با میثم بودم در فرات، روز جمعه، که بادی بوزید _ و او در کشتی زیبا و نیکویی نشسته بود.
بیرون آمد و به باد نگریست و گفت: کشتی را استوار بندید که بادی سخت می وزد! ودر این ساعت معاویه بمرد.
چون جمعه ی دیگر شد بریدی از شام برسید، من اورا دیدار کردم، گفتم ای بنده ی خدا ، خبر چیست؟
گفت: مردم را حال نیکوست. امیرالمومنین درگذشت و مردم با یزید بیعت کردند.
گفتم: کدام روز درگذشت؟
گفت: روز جمعه.

چون حسن بن علی(ع) از دنیا رحلت کرد، شیعیان در عراق به جنبش آمدند  و به حسین(ع) نامه نوشتند در خلع معاویه و بیعت با او. اما او امتناع کرد که: میان ما و معاویه پیمان و عقدی است که شکستن آن روا نباشد تا مدت آن سر آید. و چون معاویه بمیرد، در این کار باید نگریست.

معاویه به حمام رفت و لاغری تن خویش بدید. بگریست که رفتنی شده است و مشرف به امر ناگزیر که بر مردمان واقع شود. این ابیات خواندن گرفت:
میبینم که شب و روز
شتابان
می کاهند مرا
پاره ای از تنم را گرفتهاند ازمن
و پاره ای را برایم گذاشته اند
ذره ذره ی تنم 
ناله می زند
و زمینم می زند
بعد عمری که سر پا و سالار بودم.

معاویه خطبه خواند و گفت: من چون کشتی هستم به درو رسیده و امارت من بر شما دراز کشید، چنان که من از شما ملول شدم و شما از من، ومن در آرزوی جدایی از شمایم و شما در آرزوی جدای از من. و از پس من کسی بر شما امیر نشود مگر آن که من از او بهتر باشم، چنان که پیشینیان من به از من بودند.
و گفت هر کس لقای خدا را دوست دارد، بار خدایا من لقای تو را دوست دارم، پس لقای مرا دوست دار و آن را برای من مبارک گردان.

و چون بیمار شد - به آن بیماری که در گذشت- پسر خویش ،یزید را بخواند و گفت ای پسرک من، رنج بار بستن و بدین سوی و آن سوی رفتن را از تو کفایت کردم و کارها را برای تو راست نمودم و دشمنان را خوار کردم و گردن عرب را برای تو خاضع ساختم و برای تو آن چیز فراهم کردم که هیچ کس نکرد." پس اهل حجاز را مراعات کن که اصل تو اند و هرکه از حجاز نزد تو آید او را گرامی دار و هرکس غایب باشد از او بپرس و مراعات اهل عراق کن و اگر از تو خواهند که هر روز عاملی عزل کنی، بکن، که عزل یک عامل بر تو آسان تر است از آن که صد هزار شمشیر بر روی تو  کشیده شود و اهل شام را رعایت کن که آنها باید راز دار تو باشند و اگر از دشمنی بیم داشتی، به اهل شام استعانت جوی و چون مقصود خویش حاصل کردی آنها را به بلاد شام باز گردان چون که اگر در غیر بلاد خویش بمانند اخلاق آنها بگردد."

"و من نمی ترسم که در این امر خلافت با تو کسی به نزاع برخیزد، مگر چهار کس از قریش؛ حسین ابن علی و عبدالله ابن عمر، عبدالله زبیر و عبدالرحمان ابی بکر. اما ابن عمر مردی است که عبادت او را از کار بیانداخته است و اگر کسی غیر او نماند با تو بیعت کند. اما حسین ابن علی مردی سبکخیز و تند مزاج است و مردم عراق او را رها نکنند تا به خروش وا دارندش. پس اگر بیرون آید و بر او ظفر یافتی، از او درگذر که رحم او به ما پیوسته است و حقی عظیم دارد و خویشی با پیغمبر. و اما ابن ابی بکر هرچه اصحاب بپسندند  او متابعت کند و همتی ندارد مگر در زنان و لهو. و اما آن کس که مانند شیر بر زانو نشسته، آماده جستن بر تو می باشد و مانند روباه تو را بازی دهد و اگر فرصتی یافت بر جهد، ابن زبیر است اگر این کار با تو کرد و بر او ظفر یافتی بند از بند او جدا ساز و خون کسان خود را تا بتوانی حفظ کن."

(و گویند یزید هم هنگام بیماری پدر و هم هنگام مرگ او غایب بود و معاویه ، ضحاک ابن قیس و مسلم ابن عقبه یمری را پیش خود خواند و این پیغام را بدان ها گفت تا به یزید برسانند.)

معاویه بمرد ، در نیمه رجب سال شصتم هجرت....

کتاب آه:بازخوانی مقتل حسین ابن علی علیهماالسلام

ویرایش یاسین حجازی 
579 صفحه (به پیوست واژه نامه و نقشه) 
ناشر: موسسه فرهنگی جام طهور 
چاپ پنجم: پاییز 1389 
تیراژ: 2000 نسخه 
قطع: پالتویی
قیمت: 7500 تومان 

کتاب آه همه تصویر و دیالوگ و نامه است: تصویرها و دیالوگ ها و نامه های ردوبدل شده میان شخصیت های دخیل در حادثه کربلای سال شصت و یک هجری. و چیزی بیش از این نیست.
کتاب آه حاصل بازخوانی و ویرایش مقتل «نفس المهموم» است ـ کتابی که غالب نقلهای صحیح مقاتل و کتب تاریخ را در خود گرد آورده و جزءجزء حادثه قتل حسین ابن علی را ـ از شش ماه پیشتر تا چند ماه بعدترش ـ ثبت کرده است. 
نفس المهموم بیش از 50 سال پیش به فارسی گردانده شد. 

گردی سخت سیاه و تاریک برخاست و بادی سرخ وزید که هیچ چیز پیدا نبود: آسمان سرخ گردید و آفتاب بگرفت چنانکه ستارگان در روز دیده شدند.
هیچ سنگی را برنداشتند، مگر زیر آن خون سرخ تازه بود.
مردم پنداشتند عذاب فرود آمد.
کسی در لشکر آمد و فریاد میزد.
او را از فریاد منع کردند.
گفت " چگونه فریاد نزنم و حال آن که می بینم رسول خدا را ، ایستاده نگاه به زمین می کند و جنگ شما را می نگرد و من می ترسم بر اهل زمین نفرین کند و من با آنها هلاک شوم...