درج سهام شرکت در تابلوی فرابورس
به حول و قوه الهی و به میمنت ایام مبارک دهه فجر ، و در آستانه سالروز ورود تاریخی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه ، مفتخر است به اطلاع عموم سهامداران عزیز شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان برساند که برگ زرین دیگر ی به افتخارات شرکت افزوده شد و در راستای تحقق مصوبات مجمع عمومی و هیئت مدیره محترم ، سهام شرکت قابل درج در تابلوی فرابورس را به دست آورد.
بی شک این دست آورد مهم که در سایه منویات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی و اخلاص و تقوای شهید حاج آقای ابوترابی فرد و پیگیری های مجدانه و بی دریغ حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای سید حسن ابوترابی فرد به دست آمده ، مقدمه ای خواهد بود برای طی طریق در مسیر تحقق اقتصادی پویا و کار آمد .
لذا ضمن تبریک مجدد این موفقیت افتخار آفرین به استحضار میرساند نماد شرکت اقتصادی وخودکفایی آزادگان (سهام عام)در چهارچوب فعالیت گروه صنعت هلدینگ های سرمایه گذاری با نماد (خودکفا)در سایت کدال (codal.ir ) درج گردید و کلیه اطلاعات مالی مربوط به شرکت های سرمایه پذیر گروه شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان قابل دسترسی کلیه سهامدارا ن و فعالان بازار سرمایه میباشد.
ضرورت دارد بار دیگر به سهامداران محترم متذکر شوم ، فقط از طریق کارگزاری های معتبر سازمان بورس اوراق بهادار کشور که لیست آنها در سایت (ifb.ir) در بخش کارگزاران عضو قابل دسترسی است اقدام نمایند.
توفیق همگان را از درگاه احدیت مسئلت دارم.
رمضان مدیر عامل شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان
محسن محمودزاده مرقی مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری دانایان پارس عوامل متعددی در پیشبینی روند بازار سرمایه و شاخص تاثیرگذار هستند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: قیمت جهانی نفت، قیمت دلار در ایران، قیمت سکه و طلا، نرخ سود سپرده بانکها، انتصاب اخیر ریاست محترم سازمان بورس و اوراق بهادار، وضعیت بودجه سال 1394، درآمد دولت از محل فروش سهام شرکتهای دولتی، رکود در سایر بازارهای جانبی و از همه مهمتر مذاکرات ایران با کشورهای 1+5. در پایان سال 1389 ارزش شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران بالغ بر 111 هزار میلیارد تومان بود که این رقم در پایان آبان ماه 1393 به 344 هزار میلیارد تومان افزایش یافت. اگر ارزش دلار در پایان سال 1389 در حدود هزار تومان در نظر گرفته شود ارزش دلاری بورس در آن زمان 111 میلیارد دلار و با قیمت دلار امروز ارزش بازار از رقم 98 میلیارد دلاری برخوردار است که این امر نشاندهنده این است که در طول این چهارسال ارزش بازار سرمایه در حدود 12درصد کاهش داشته است این مساله حاکی از آن است که افزایش ارزش دلار در برابر ریال در بلندمدت باعث افزایش قیمت سهام شرکتها و به تبع آن رشد شاخص خواهد شد. از طرفی اگر دولت در مهار تورم موفق باشد، این امر سبب کاهش نرخ تسهیلات بانکها خواهد شد. بنابراین منابع از بازار پول به بازار سرمایه منتقل خواهد شد و از طرفی در صورت کاهش نرخ تورم نسبت P/E در بازار سرمایه افزایش خواهد یافت، این مورد نیز افزایش شاخص را به همراه خواهد داشت. کاهش قیمت جهانی نفت از طرفی باعث کاهش درآمد دولت خواهد شد و از طرف دیگر ممکن است واردات بعضی از محصولات از جمله بنزین را به همراه داشته باشد که این امر باعث خواهد شد شرکتها به جای بنزین محصول دیگری که ارزش افزوده بیشتری دارد تولید کنند. لذا بازگشایی نماد شرکتهای پالایشگاهی میتواند موجبات کاهش شاخص را به دنبال داشته باشد که لزوما ادامهدار نخواهد بود. به نظر میرسد عوامل موثر مورد اشاره تحت تاثیر مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 باشد به گونهای که اگر توافق حاصل شود علاوه بر اثر روانی، کاهش قیمت دلار در برابر ریال، فروش نفت به مقدار بیشتر، دریافت پولهای بلوکه شده ایران، خرید ماشین آلات و مواد اولیه با هزینه کمتر، فروش بیشتر محصولات غیرنفتی و در مجموع افزایش درآمد سرانه و تولید و مصرف بیشتر را به همراه خواهد داشت، که همگی این عوامل اثر مثبتی در روند اقتصاد، بازار سرمایه و رشد شاخص ایجاد خواهند کرد. در حال حاضر بیشتر مساله افزایش و کاهش شاخص مورد توجه بازار سرمایه است در حالی که این شاخص که الان در ایران مورد توجه است معیار و ملاک خوبی برای سرمایهگذاری در بورس نیست. به عبارتی شاخص نمایانگر قیمت سهام نیست، بلکه معیاری است که میتوان به واسطه آن بازدهی بازار (شامل تغییرات قیمت و سود نقدی سهام) را به دست آورد. از آذر ماه سال 1387 این شاخص، دیگر نمایانگر قیمت نیست معمولا وقتی شرکتها سود تقسیم میکنند به تبع آن بعد از مجمع قیمت سهام نیز کاهش مییابد و درنتیجه شاخص قیمت کاهش مییابد. در حالی که از آذر ماه سال 1387 با تغییر در فرمول شاخص وقتی شرکتها سود تقسیم میکنند و بابت تقسیم سود قیمت کاهش مییابد؛ و متناسب با سود تقسیمی در معامله شاخص کاهش نمییابد. در نتیجه سودهای تقسیم شده سالهای 1387 تاکنون در عدد شاخص لحاظ شده است که اگر فرمول شاخص به حال اولیه خود برگردد شاخص باید در حدود 30 هزار واحد شود. امید است ریاست محترم سازمان بورس و اوراق بهادار به این مساله نیز توجه داشته باشند و جهت اصلاح فرمول شاخص اهتمام بورزند.
چاپ در روزنامه دنیای اقتصاد مورخه 4 بهمن 1393 صفحه 29
در طول ماههای گذشته شاهد سقوط شدید قیمت نفت بودیم. تحلیل های متفاوتی چه سیاسی و چه اقتصادی در مورد این مطلب گفته شده است. گفته می شود که کاهش قیمت نفت متاثر از عرضه نفت شل آمریکاست عده ای هم تیر حملات را به سمت عربستان سعودی گرفته اند که قیمت را در رقابت با امریکا یا با دشمنی با ایران به سمت پایین فشار می دهند. اولین تحلیل ها این بود که اگر قیمت نفت ١٠ درصد کاهش یابد اقتصاد جهان دو دهم درصد رشد خواهد کرد و با ادامه این روند کشورهای مصرف کننده نفت حداقل ٣٦٠٠ میلیارد دلار صرفه جویی خواهند کرد. هر ٥ دلار کاهش قیمت نفت می تواند رشد اقتصادی امریکا را یک درصد بالا ببرد. ارزش مبادلات نفت هر سال ٧٤٠ هزار میلیارد دلار است که با کاهش قیمت نفت پیش بینی می شود حجم این مبادله تا ٣٠ درصد کاهش یابد .
اکثر دست اندرکاران هم اعتقاد دارند که نفت دیگر به ١٠٠ دلار باز نخواهد گشت در نتیجه همه کشورهای تولیدکننده نفت باید در ساختارهای بودجه شان تجدید نظر کنند بخصوص آنها که به تولید نفت وابسته هستند . در این میان کشورهای عراق، روسیه، بحرین و امارات برای جبران کسری درآمد خود تولید را به شدت افزایش داده اند تا جایی که بعضی از این کشورها به دنبال کرایه نفت کش های بزرگ برای انبار کردن نفت هستند. عده ای از اقتصاددانان هستند که تقریباً خاموش نشسته اند و به چشم انداز تاریک آینده نگاه می کنند آنچه که در تحلیل ها گفته نمی شود تاثیر کاهش قیمت نفت بر اشتغال، بانکداری و حمل و نقل و انرژی های جایگزین است این اقتصاددانها با یک نگاه کلی تنها این نتیجه را می دهند که با کاهش قیمت نفت، دنیا به سمت بحران شدید اقتصادی پیش می رود . چند دلیل برای این نتیجه گیری هست :
دلیل اول این که با کاهش قیمت نفت بهره برداری از بسیاری از چاه های نفت شل در امریکا محدود خواهد شد در نتیجه اشتغال در این بخش افت خواهد کرد.
دوم این که سرمایه گذاری در اکتشاف و استخراج نفت به شدت کاهش پیدا می کند آنچنانکه در طول هفته گذشته سه شرکت امریکایی که در این بخش فعال بوده اند اعلام ورشکستگی کردند.
سوم این که هزینه حمل و نقل کاهش می یابد. این امر اثر مثبتی روی قیمت تمام شده کالاهای مصرفی می گذارد اما سرمایه گذاری برای بهبود کارایی وسایل حمل و نقل را زیر سوال می برد .
چهارم این که بالا بودن قیمت نفت از یک طرف و تکامل تکنولوژی برای انرژی های جایگزین، سرمایه گذاری در انرژی های تجدید پذیر را توجیه می کرده است. اما با کاهش قیمت نفت تمام این سرمایه گذاری ها زیر سوال خواهد رفت. علت آنکه این اقتصاددانان نگران هستند این است که در تمام مراحل تولید اعم از زیر ساخت ها ، برداشت فراوری و توزیع هر نوع انرژی قیمت ها بر مبنای پایه قیمت نفت هر بشکه ٨٠ دلار ساخته شده است. بر این مبنا با توجه به کاهش قیمت نفت تمام این معادلات به هم می خورد. دیگر با نرخ های امروزی برداشت نفت شل توجیه اقتصادی نخواهد داشت. از طرف دیگر در بخش های انرژی های تجدید پذیر از سال ٢٠١٣ بیش از ٢٦٠ میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم صورت گرفته است و نزدیک به ٦ میلیون و ٢٠٠ هزار نفر در این زمینه فعال هستند .
اما آنچه که کمتر گفته شده مسئله تاثیر کاهش قیمت نفت در صنعت بانکداری است. تمام پروژه های تولید انرژی اعم از نفت یا غیر از آن وابسته به منابع بانکی است. بانک ها بر مبنای قیمت نفت پایه ٨٠ دلار وام های خود را تحلیل کرده و با آن موافقت کرده اند. امروز که قیمت نفت بیش از ٤٠ درصد کاهش یافته قیمت گاز و انرژی های جایگزین هم باید به همین نسبت کاهش یابد. لوازم و ماشین آلاتی که تولید آنها بر مبنای نفت ٨٠ دلار تعریف شده آنها هم باید دوباره بازخوانی گردند تولید. اتومبیل برقی امروز دیگر توجیه سال گذشته را ندارد. پنل های خورشیدی هم دیگر متقاضیان سال گذشته را نخواهند داشت. برعکس ماشین های شاسی بلند یا خانه های بزرگتر شاید متقاضیان بیشتری داشته باشند این به معنای آن است که یک جابجایی بسیار وسیع در بخش سرمایه گذاری و وام دهی در دنیا بوجود می آید. بنابراین عده بسیار زیادی بیکار خواهند شد و عده دیگری بر سر کار خواهند رفت. اما با توجه به آنکه تقاضای کل جهانی کاهش می یابد سطح اشتغال ایجاد شده برابر با بیکاری ناشی از افت قیمت نفت نیست ضمن آنکه افراد بیکار شده در بخش های متوقف شده به سادگی امکان یافتن شغل در بخش های جدید را ندارند. بطور مثال میلیونها هکتار زمین برای کشت ذرت در امریکا و برزیل برای تهیه سوخت زیر کشت رفته اند. با کاهش قیمت نفت تقاضا برای این ذرت هم تنزل خواهد کرد طبعاً بیکاری در این بخش بالا خواهد رفت. اما از طرف دیگر پرداخت وام بانک ها هم با مشکلات بسیاری روبرو خواهد شد. جایگزینی نیروی بیکار شده با بکارگیری نیروهای جدید در بخش های دیگر یک فاصله زمانی دارد که بسته به ساختار اقتصادی هر کشور می باشد. هر چه جریان سرمایه و نیروی کار در یک کشور سریعتر باشد این دوره جایگزینی کوتاه تر خواهد بود مثل آلمان و هر چه این ساختار ضعیف تر یا دولتی تر باشد این بازسازی اقتصادی زمان طولانی تری را طی خواهد کرد مثل یونان. اما در این میان آنچه باقی می ماند رشد اقتصادی نیست بحران اقتصادی است. بی دلیل نیست که وارن بافت ( Warren Buffet) پیش بینی کرده است که سهام امریکا در سال ٢٠١٥ تا ٥٠ درصد کاهش خواهد یافت در واقع کاهش قیمت نفت و ماندگاری آن در سطح ٥٠ دلار به معنای تغییر ساختمان اقتصادی دنیاست. کشورهایی در این میان برنده هستند که بتوانند خود را با این تغییر ساختار هر چه سریعتر هماهنگ کنند وگرنه از قافله عقب خواهند ماند و جبران فاصله دیگرامکان پذیر نخواهد بود این دیگر به گردن عربستان یا نفت شل نیست.
بد نیست اگر اقتصاددانان ایران به تحلیل شرایط ساختار اقتصادی دنیا در پنج سال آینده بنشینند. در این صورت نگاه دقیق تری نسبت به آینده به توده مردم خواهند داد.
م.چیت ساز
پایگاه خبری تحلیلی فولاد(ایفنا)
Realized income and changes in market price of financial assets
سود اندازه گیری شده در حسابداری (عواید یا سود خالص) سود اقتصادی بالا نیست. در عوض اندازه گیری سود به میزانی است که در زمان سرمایه گذاری انتظار می رفت به آن نائل شود (یعنی سود تحقق یافته). به عبارت دیگر، اجرای یک سرمایه گذاری بر اساس حقایق واقعی است که قابل مقایسه با انتظارات پیش بینی شده است. چون یک سرمایه گذاری بر طبق انتظارات وجوه نقد بوجود می آید طبیعی است که حقیقت تحقق یافته با انتظارات وجود نقد واقعی مقایسه شود. سود تحقیق یافته به منظور حسابداری، سنجش عملکرد بر اساس واقعیت جریانات نقدی است که با تخصیص بر اساس مبنای تعهدی تنظیم گردد این مفهوم می گوید که عملکرد یک سرمایه گذاری توسط تغییرات ارزش دارائی های نگهداری شده اندازه گیری نمی شود.