از صفر تا صد
هفتاد و هشتمین بهار زندگی اش را، در حالی که بیش از 60 سال آن در بمبئی به فعالیت اقتصادی اشتغال داشته، می گذراند. «سادات رستوران» در خیابان مولانا آزاد محل کار اوست و درِ خانه اش مثل مهمانپذیر شبانه روزیبر روی تفتی ها و یزدی هایی که به بمبئی می روند باز است. لب خندان و چهره ی گشاده اش از قلب مهربان و روحیه ی نیکوکارنه اش خبر می دهد. او کوشش و خیرخواهی را، از عموی مادرش حاجی سید اسدالله شیردل به ارث برده است.
روز شانزدهم تیرماه 1390ش. در فرمانداری تفت، حاج سید فضل الله کلانتری را دیدم که آمده بود تفاهم نامه ی این نیکوکار تفتی در زمینه ی احداث ساختمان اورژانس بیمارستان شهید بهشتی را به رویت فرماندار برساند. از ایشان خواستم تا مقدمات دیدار و گفتگوی مرا با او فراهم کند.
روز جمعه 17 تیر ماه 1390ش. برابر با ششم شعبان المعظم 1432ق. با کارسازی سید فضل الله کلانتری و در حضور مهندس سیدمحمد میراب و حاجیه خانم خدیجه سلسله وزیری، در خانه ای قدیمی واقع در محله سرده تفت، توفیق هم صحبتی با حاج میرزا محمد فلاح تفتی را به دست آورده ام. شنیدن صحبت های این پیرمرد جواندل را به شما هم توصیه می کنم.
بنده در تاریخ دهم اردیبهشت 1312ش. در محله سَرِده تفت نزدیک سَرِ بیق متولد شدم. پدرم شادروان حاج غلامحسین فلاح تفتی، کشاورز زحمتکشی بود که در سال 1319 ما را داغدار مرگ خود کرد و مادرم مرحومه بی بی سکینه فلاح نیز زنی کوشا و سازگار بود که در 13 فروردین 1365 به دیار باقی شتافت.
حدود هفت ساله بودم که به دبستان شاه ولی تفت رفتم و تا سال پنجم از محضر آموزگارانی از قیبل مرحومان: شیخ علی مظاهر یزدی، نباتیان و امرالله دهقانی معروف به حاجی امرالله مدیر، استفاده کردم . مدیر آن زمان دبستان شاه ولی هم آقای اسلامی بودند. البته وقتی که به هندوستان رفتم دو سال هم در مدرسه ی ایرانیان در بمبئی که متعلق به آقای امین التجار شیرازی بود به فراگیری زبان و دروس رایج پرداختم.
در سال 1325ش. که برابر با سال 1947 میلادی بود به همراه شوهر خاله ام مرحوم حاج علی یکتایی، از راه دریایی و بندر کراچی به هندوستان رفتم . روز 21 نوامبر 1947 وارد بمبئی شدم. در آن زمان به تازگی هندوستان بزرگ به سه کشور هند، پاکستان و بنگلادش تجزیه شده بود و ایرانیان مقیم هندوستان در حال مهاجرت و انتقال سرمایه های خود به پاکستان بودند. بعدها روشن شد که استعمار انگلیس برای تجزیه جهان سوم تصمیم گرفته بوده که سنی ها را در بنگلادش و شیعیان هندی را در پاکستان مستقر نماید و بقیه ی اقلیت های قومی و مذهبی را در هند نگه دارد.
چون پدر برزگ و عمویم ساکن بمبئی بودند، بنده را مدت دو سال به مدرسه فرستادند تا زبان فرا بگیرم. سپس به کار در رستوران عمویم مشغول شدم. بهزاد رستوران در منطقه ای به نام سَد راسَهکه محل تلاقی هفت خیابان بود، قرار داشت و لذا از رونق خوبی برخوردار بود به طوری که چهل آشپز و خدمه داشت.
در عروسی و مهمانی ها، اغلب «بریانی» با گوشت گوسفند یا مرغ و یا «دال چاوِل» که نوعی عدس پلو است با مال مثله و گَرَم مثله پخت می شود . شیر چایی هم که رواج دارد. در مجالس عزاداری هم اغلب «کِش رَه» (آش گندم)، «نان ختایی» ( نوعی پیراشکی ) و قهوه و خرما می دهند. اما به هیچ عنوان با میوه از عزاداران پذیرایی نمی شود.
در ماه محرم و صفر به ویژه دهه اول محرم، شیعیان به نوحه خوانی می پردازند. البته اهل تسنن و حتی غیرمسلمانان هم در مراسم سوگواری امام حسین (ع) شرکت می کنند. ناگفته نماند هیئت ها معمولا در کوچه و خیابان به صورت زنجیر زنی و با زنجیره های تیغ دار عزاداری می کنند . به صورتی که در مسیر عبور عزاداران قطرات خون بر روی زمین مشاهده می شود. اما وقتی هیئت داخل حسینیه یا «دربار حسینی» می شود فقط سینه می زنند و حاضرین هم همراهی می کنند.
روز اربعین در برخی از مناطق مثل اطراف بمبئی، حیدرآباد دکن و لکنهو به عنوان حسُنِ ختام مراسم، از خندق آتش هم عبور می کنند. بدینصورت که عزاداران پای برهنه و با سرعت معمولی از روی گودالی به عمق 3 متر و طول حدود 10 متر که پر از آتش برافروخته است عبور می کنند و جالب این که هیچ آسیبی هم نمی بینند . وقتی سوگواری تمام شد سفره پهن و پذیرایی انجام می شود که همه اعم از مسلمان و غیرمسلمان دعوت عام هستند و از سفره امام حسین بهرمند می گردند. جالب است بدانید نخل برداری فقط در حسینیه پونه، آن هم در روز عاشورا و 21 رمضان صورت می گیرد.
شاید باور نکنید همه ی اقشار و اقوام هندی اعم از مسلمان و غیرمسلمان به امام حسین (ع) احترام می گذارند. حتما شنیده اید مهاتماگاندی رهبر فقید هند هم گفته است «الگوی من در مبارزه با استعمار امام حسین شیعیان بوده است»
یکی از اماکن مذهبی مسلمانان در بمبئی مسجدی به نام «مغول مسجد» است که در محله بندی بازار و خیابان دوازده امام که در زبان هندی «امام بارَه رُد» می گویند قرار دارد . در نزدیکی مغول مسجد عزاخانه بزرگی به همت و سرمایه یزدی های مقیم بمبئی به نام «دربارحسینی» ساخته شده که پنج طبقه دارد. طبقه همکف جهت برگزاری مراسم است و طبقات دیگر به کتابخانه، خوابگاه دانشجویی و دیگر برنامه های فرهنگی اختصاص دارد. در سال 1364ش. کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در نظر داشت این مجموعه را تحت اداره خود درآورد که انجمن فتوت نپذیرفت.
علت نامگذاری این است که چون حضور ایرانیان در هند به زمان حمله مغولها بر می گردد و از آن زمان ایرانیان با هند روابط اقتصادی و سیاسی برقرار کردند در هند مسجد ایرانیان را «مغول مسجد» می گفتند. ولی امروزه بیشتر به «ایرانیان مسجد» شهرت دارد. گفتنی است سالها پیش دو نفر ایرانی که یکی مسلمان شیرازی و دیگری زرتشتی یزدی بوده، برای کار به بمبئی می روند و با خدا عهد می بندند اگر وضعیت اقتصادی شان خوب شد اولی مسجد و دومی بیمارستان بسازد. بعدها که وضعیت اقتصادی آنان خوب می شود به عهد خویش وفا می کنند. بدین صورت که مسلمان شیرازی بنای «ایرانیان مسجد» را می گذارد و زرتشتی یزدی بیمارستانی حدودا ً به اندازه بیمارستان شهید بهشتی تفت می سازد و آن را «بُطری والا هاسپیتال» به معنای «بیمارستان شیشه فروش» می نامد. چون این مرد در اوایل ورود به بمبئی، شیشه های خالی را جمع آوری و می فروخته است.
انجمن ایرانیان مقیم جنوب هند که مرکز آن در حیدرآباد دکن است، انجمن «اتحاد» نام دارد ولی انجمن فتوت، انجمن ایرانیان مقیم بمبئی است و در اساسنامه آن قید شده که همیشه از هفت نفر عضو اصلی هیئت مدیره آن حتما باید پنج نفر از تفتی های مقیم هند باشند. چون بنیانگذاران آن مرحومان : حاج محمد کاظمی، حاج عبدالرسول کاظمی، حاج سیداسدالله شیردل و حاج سید حسین میراب، بوده اند
گمان می کنم حدود سال 1348ش. بود که محمدرضا شاه به هند آمد و در مغول مسجد که پاتوق ایرانیان و یزدی های مقیم هند است سخنرانی کرد . او با دیدن سرمایه داران ایرانی و وضعیت از آنان درخواست نمود بیایند در ایران سرمایه گذاری کنند . در همان جلسه مالک کارخانجات «تاتا» که یک زرتشتی یزدی و داماد گاندی بود، این پیشنهاد را پذیرفت و چندی بعد کارخانجات یخچال سازی در جاده کرج را ساخت . البته مرحوم محمدعلی خان طلعت تفتی هم که شاعر مقیم هند بود در این مراسم به قرائت شعر پرداخت.
از بزرگان و تفتی های فعال و خیر باید به مرحومان : حاجی ابوتراب جویا، حاجی علی یکتایی، حاجی محمد کاظمی بازرگان خوشنام و بانی دبستان کاظمی در محله ی سلطان آباد، حاجی علی اکبر فلاح صاحب رستوران گلشن ایران در محله بِندی بازار، حاجی عبدالرسول کاظمی (رستوراندار)، حاجی سید اسدالله شیردل بانی دبستان اسدی سَرِده، حاجی محمدحسین شریفی (بانی درمانگاه و تعمیر حسینیه کوچه بالای سرده)، حاجی سیدحسین میراب که در انجام کارهای عام المنفعه پیشقدم بود، اشاره کنم و با شادروانان : پرفسور سیدمحمد حسینی (استاد دانشگاه و فعال اجتماعی)، محمدعلی بُندانی فراشاه (کارگردان و هنرپیشه)، سیدعباس عرب فراشاه معروف به رُپِش کومار (هنرپیشه) هم آشنایی داشتم که همگی به رحمت حق پیوسته اند.
از آنجا که خداوند صلاح ندانست و بنده از نعمت فرزند محروم هستم برای این که اثر خیری از خود بجا گذاشته باشم تا به عنوان باقیات الصالحات بماند، مدتی بود تصمیم داشتم بنای خیری در تفت بسازم تا این که امسال حاج سیدفضل الله کلانتری نزد بنده آمدند و باعث خیر شدند و مقدمات این کار را فراهم کردند.
با توجه به این که مسئولین بیمارستان شهید بهشتی تفت فرمودند به ساختمان اورژانس مجهز و متصل به بیمارستان نیاز دارند، تصمیم بر این شد، در فضای بین خیابان و ساختمان اصلی بیمارستان که خالی است ساختمانی در دو طبقه و با زیربنای حدود 2000 مترمربع با تجهیزات کافی ایجاد شود که از طبقه ی همکف برای برگزاری مراسم و تالار اجتماعات و طبقه اول جهت فضای درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
کلنگ آغاز ساخت این ساختمان در تاریخ 19 تیرماه 1390 بر زمین زده خواهد شد و انشالله امیدوارم هر چه زودتر شاهد بهره برداری از این مجموعه باشیم. .بر طبق تفاهم نامه ای که با دانشگاه علوم پزشکی یزد تنظیم شده، نمایندگان بنده هم در زمینه پیگیری ساخت این مجموعه، آقایان : حاج سید فضل الله کلانتری، دکتر سیدعلی میراب، مهندس سید محمد میراب و علی اکبر سلامت هستند.
در انجمن فتوت که افتخار همکاری دارم، مواردی پیش آمده که مسلمانان هندی برای احداث مسجد و حسینیه به کمک مالی نیاز داشتند . در چنین مواردی علاوه بر جمع آوری کمک های ایرانیان مقیم هند، شخصا هم شریک می شوم .
بنده هم از لطف شما سپاسگزارم و از این که در زمینه معرفی تفت و تفتی ها تلاش میکنید تشکر می کنم و امیدورام به یاری خداوند و عنایت معصومین (ع) و همکاری مسئولین تا یک سال و نیم آینده مجموعه مورد نظر به بهره برداری برسد.
پدر معتادی که گلوی فرزندش را برید، توسط ماموران پلیس آگاهی دستگیر و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
به گزارش پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 16:30 مورخه 17 دی ماه زنی با مراجعه به کلانتری 152 خانی آباد گفت: پسرم بنام «حامد . ی» (متولد 1359) به همراه پسر هشت ساله اش بنام «نوید» (نوه شاکیه) از خانه خارج شد زمانی که حامد به خانه بازگشت، بر روی لباس ها و کفش ها و حتی بر روی پلاک موتورسیکلتش آثار خون وجود داشت اما از نوید خبری نبود.
با توجه به اظهارات مادربزرگ نوید، بلافاصله مأموران کلانتری 152 خانی آباد به محل زندگی حامد که پس از متارکه از همسرش در منزل مادری اش زندگی می کرد، رفته و اقدام به دستگیری وی کردند.
با توجه به کشف آثار خون بر روی لباس ها و همچنین موتورسیکلت و احتمال ارتکاب جنایت از سوی حامد، مأمورین در خصوص سرنوشت نوید به تحقیق از حامد پرداختند.
حامد در اظهاراتش به مأمورین عنوان کرد که آثار خون موجود بر روی لباس ها و موتورسیکلت آپاچی سفید رنگ به علت درگیری او در خیابان نیلوفر بوده که طی آن با چندین نفر که قصد ربودن نوید را داشته اند !! درگیر شده و آنها را با چاقو زده است و در ادامه مدعی شد که نوید توسط این افراد ربوده شده است.
با توجه به اظهارات حامد در خصوص درگیری وی در خیابان نیلوفر، بلافاصله مأمورین به خیابان نیلوفر مراجعه و به تحقیق از اهالی و کسبه این منطقه پرداختند اما با تجمیع اظهارات اهالی مشخص شد که هیچ درگیری در این منطقه رخ نداده است.
همزمان با تحقیقات در کلانتری 152 خانی آباد و ثبت پرونده فقدان پسربچه هشت ساله در سیستم جامع پلیس، در ساعت 20:30 هفدهم دی ماه مأمورین گشت منطقه 19 پلیس راهور تهران بزرگ در حین گشت زنی جسد پسربچه ای را در فضای سبز واقع در زیر پل شهید صنیع خانی کشف می نمایند که بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل کشف جسد حاضر شدند.
بلافاصله تحقیقات از همان محل کشف جسد آغاز و با بررسی سوابق فقدان افراد، هویت جسد که همان نوید هشت ساله بود ، شناسایی شد.
با کشف جسد نوید که از ناحیه گلو دچار بریدگی شدید شده و از سوی دیگر با توجه به دلایل و مدارک بدست آمده در خصوص ارتکاب جنایت توسط «حامد . ی»، هماهنگی های لازم انجام و پدر نوید جهت ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و در تحقیقات تکمیلی مشخص شد که حامد اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر به ویژه شیشه دارد و همین موضوع باعث شده تا همسرش از وی متارکه کند.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به دلایل، شواهد و مدارک بدست آمده و احتمال ارتکاب جنایت توسط پدر مقتول (نوید) ، «حامد . ی» با قرار بازداشت موقت در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته و تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفته است.
حدود ساعت هشت و بیست دقیقه صبح خیابان گل نبی، میدان کتابی پژو 405 تیره رنگ چه میشود؟!
وبلاگ "تا آسمون" نوشت:
حدود ساعت هشت و بیست دقیقه صبح....
خیابان گل نبی، میدان کتابی...
پژو 405 تیره رنگ
چه میشود...؟؟؟
مصطفی را ازخانواده اش، از همسرش، از فرزندش، ازدوستانش، از نطنز ازما، ازهمه ما، از ایران میگیرند...
شهر شنزن یکی از اولین شهر های چین بود که درب های خود را به روی دنیای خارج باز کرد. همسایگی شنزن با هنگ کنگ یکی از دلایل پیشرفت سریع این شهر کوچک و تبدیل شدن آن به یک کلان شهر بود. شهر شنزن همواره نیازهای بازدید کنندگانش را از هر لحاظ فراهم نموده است. این شهر زیبا و خوش آب و هوا با مناظر بدیع طبیعی ، در مقام یک کلان شهر رو به رشد ، مجموعه ی خوبی از بازارهای خرید را به بازدیدکنندگانش عرضه می نماید. بازارهای شهر انواع نیازمندی های بازدیدکنندگان را از مواد خوراکی و نیازهای روزمره تا پوشاک و لوازم الکترونیک را فراهم می آورند . به بیان دیگر این شهر ، یک مقصد ایده آل برای کسانی است که به خرید علاقه خاصی دارند. انواع تجهیزات الکتریکی ، انواع لباس های به روز و زیبا و جواهرات مجلل و انواع غذاهای دریایی را می توانید در شهر شنزن پیدا کنید.
در بالا تصاویری از خیابان های Hua Qiang Bei و Dongmaen نمایش داده شده است.
تاینکه از کجا می توان بهترین خرید ها را در شهر شنزن کرد ، انتخاب دشواری است ، زیرا در گوشه و کنار این شهر انواع فروشگاه های مختلف و رستوران ها و ... را می توان به راحتی یافت.
در حال حاضر تقسیمات شهری شنزن باعث شده که هر یک از بخش های شهر مراکز خرید و ... مخصوص به خود را داشته باشند. به عنوان مثال اگر هتل محل اقامت شما در منطقه فوتیان شهر شنزن باشد ، شما به راحتی می توانید کلیه نیازهایتان را در همان محدوده منطقه فوتیان برطرف نمایید.
یکی از معروف ترین و دیدنی ترین بازارهای شهر شنزن خیابان پیاده روی Dongmaen است ، این بازار بهترین مرکز خرید شهر شنزن است . انواع و اقسام مغازه ها ، رستوران ها و سینماها را می توان در این مکان یافت . علاوه بر این در بازار Hua Qiang Bei شما می توانید انواع و اقسام محصولات الکتریکی را بیابید و یک از مطرح ترین مراکز محصولات زنان ، که مکانی ایده آل برای خرید انواع لباس و سایر نیازهای خانم ها است نیز در همین خیابان واقع شده است. از دیگر مراکز خرید شهر به مواردی نظیر Nanshan ، Renmin Nan و Shen Nan Zhong ، می توان اشاره داشت که هر یک مشخصه های مخصوص به خودشان را دارند. جدا از این ها ، خیابان انگلیسی و چینی که در منطقه ی Yantian واقع شده است ، نظر بسیاری از بازدید کننده ها را به خود جلب می کند، زیرا به نوعی زیر سلطه ی هر دو شهر شنزن و هنگ کنگ است. از نکات قابل توجه در مورد این خیابان این است که در آن خبری از مالیات نیست و محصولات آن Tax Free عرضه می شوند.
منبع : http://www.nat-ir.com/
گــــروه صنعــــتی اتــــرک
نمایندگی انحصاری پروفیل ماهون در استان آذربایجان غربی
- تولید کننده درب و پنجره های U.pvc با 7 سال سابقه
- قیمت پروفیل ماهون 17000 هزار تومان
-- 15 سال ضمانت بیمه ایران
-- گواهینامه صادرات به اروپا
-- تحت لیسانس Ral آلمان
به مدیریت :
رامین نجار صراف 09143406813
سالار جعفری 09144419563
آدرس : ارومیه خیابان سعدی 2 روبروی خیابان مبین جنب مشاور املاک مردی
تلفن : 33668984 - 044 Email : atrak.upvc@gmail.com