همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

چه کسانی برما حکومت میکنن؟!/مصاحبه جدی عضو کمیسیون فرهنگی

اولش فکر کردم که از طنزهای یکی مثل پوریا عالمیه، اما ظاهرا این یه مصاحبه واقعی بوده، بخشی از مصاحبه سراپا طنز ولی جدی فارس با سید مرتضی حسینی نماینده قزوین و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس!:

سوآل: تعریف شما از فرهنگ چ
یست؟
جواب: فرهنگ به مجموعه‌ای از آداب، سنن، دین، مذهب و همه آن چیزی که یک عده به آن دین می‌گویند و عده‌ا‌‌ی به آن فرهنگ می‌گویند.
سوآل: لطفا بفرمائید به چه اصول فرهنگی اعتقاد دارید؟
جواب: توحید، نبوت، معاد که در فرهنگ اسلامی است و عدل و امامت در فرهنگ شیعه.
سوآل: لطفا پنج اقدام اخیر فرهنگی تان را نام ببرید؟
جواب: نماز شب دیشب، تعقیبات نماز، نماز صبح، تجدید وضو، صلوات برای رهبر معظم.
سوآل : از کدام شخصیت فرهنگی الهام می‌گیرید؟
جواب: از مقام معظم رهبری الهام می‌گیرم و فرد دیگری را الگو قرار نمی‌دهم.
سوآل: کلا چه شخصیت های فرهنگی در تاریخ از نظر شما اهمیت داشته اند؟
جواب : ما در ایران دو شخصیت فرهنگی داریم، یکی امام( ره) و یکی مقام
معظم رهبری، بقیه هم از نظر این جانب تکذیب می شوند..
سوآل: چرا در جوانی به شهادت نرسیدید؟
جواب: به خاطر اینکه الگوی من همیشه رهبری بود و ایشان در جوانی به شهادت نرسید، من هم خواستم به رهبری اقتدا کرده باشم. البته یک بار هم وقتی صبح رسیدم اتوبوس اعزام به جبهه رفته بود.
سوآل: فکر می کنید از چه طریق می توانید مورد توجه قرار بگیرید؟
جواب: یکی از طریق صف اول، دوم از طریق اقتدا به رهبری، سوم از طریق
حمایت از فلسطین.
سوآل: مهمترین معضل فرهنگی کشورچیست؟
جواب: دانشگاه‌های علوم انسانی. 
سوآل: کدام الگوی فرهنگی را می پسندید؟
جواب: اول رهبری، دوم چادر به عنوان پوشش خواهران، سوم محو اسرائیل از صحنه.
سوآل: در جوانی چکار می کردید؟
جواب: من در جوانی هیچ کار نمی کردم. فقط ازدواج.
سوآل: مهمترین نیاز فرهنگی نسل جوان را چه می‌دانید؟
جواب: ازدواج، کار، پدر و مادر و پیروی از مقام معظم رهبری.
سوآل: اگر وزیر ارشاد بودید اولین کاری که می‌کردید چه بود؟
جواب: اول فرهنگ عمومی است، دوم تربیت هنرمندان متعهد و سوم کنترل سینما و تئاتر.
سوآل: در بخش فرهنگ عمومی باید چه اقداماتی انجام شود؟
جواب: اقدامات ساختاری مثل نماز و ولایت و پرهیز از اقدامات ساختار شکن
مثل دائم الوضو نبودن.
سوآل: در کودکی فکر می کردید چکاره بشوید؟
جواب: پیرو ولایت فقیه.
سوآل: آیا در زمان کودکی می دانستید ولایت فقیه چیست؟
جواب: نه، جامعه ما ناآگاه بود.
سوآل: اگر نماینده نبودید چه کاره می‌شدید؟
جواب: من کار آخوندی انجام می‌دادم، زیرا معتقدم یک امام جماعت موفق
می‌تواند مدیر اجتماع باشد.
سوآل: وظیفه یک امام جماعت موفق چیست؟
جواب: دائم الوضو بودن و پرهیز از آن و برگزاری نماز جماعت موفق.
سوآل: اولین کار فرهنگی که کردید چه بود؟
جواب: در یک سینما در زمان انقلاب در قزوین.
سوآل: در آنجا چکار می کردید؟
جواب: سینمایی بود به اسم دیاموند که شیشه آن را شکستیم، به پیروی از
قائد اعظم امام خمینی.
سوآل: آخرین فیلمی که دیدید؟
جواب: قلاده‌های طلا
سوآل: قلاده های طلا از نظر شما چطور بود؟
جواب: مشت محکمی بود به دهان کارگردانان سینما که بفهمند برادران و
خواهران نیروی انتظامی هم می توانند فیلمهایی در صحنه جهانی بسازند.
بهترین فیلمی بود که دیدم.
سوآل: چه فیلمهای دیگری در سینما دیدید؟
جواب: ندیدم.
سوآل: پس چطور می گوئید بهترین فیلمی بود که دیدم، شما که فیلم دیگری ندیدید؟
جواب: وقتی فیلمی بهترین فیلم باشد چرا فیلم دیگری آدم ببیند. مثل مقام
معظم رهبری که وقتی بهترین رهبر باشد، نیاز به رهبر دیگری نیست.
سوآل: با خانواده به سینما می‌روید؟
جواب: با خانواده برای نماز جمعه و بهشت زهرا و بیمارستان رفتم، ولی
سینما فقط یک بار رفتم برای دیدن همین فیلم.
سوآل: اگر کارگردان بودید درباره چه سوژه‌ای فیلم می‌ساختید؟

جواب: در تاریخ سرزمینمان و در تاریخ جنگ تحمیلی سوژه‌های زیادی وجود
دارد که ما از آن غافل مانده‌ایم.
سوآل: مثلا چه فیلمی از تاریخ سرزمین مان لازم است ساخته شود؟
جواب: واقعه کربلا، اشغال فلسطین، کشتار سرخپوستان آمریکا و وال استریت.
سوآل: کدام بخش از تاریخ ایران را مطالعه کردید؟
جواب: از تشریف فرمایی امام در سال 1357 تا فروردین امسال.
سوآل: یعنی تاریخ بعد از فروردین امسال را مطالعه نکردید؟
جواب: به خاطر انحرافاتی که در آن رخ داده است مطالعه ننمودم. به خاطر
همان مسائلی که پیش آمد.

سوآل: آخرین کتابی که خوانده اید چه بود؟

جواب: کتابی که رزمنده و آزاده محترم نوشته‌اند به نام «پایی که جا ماند».
سوآل: اولین کتابی که خوانده اید چه بود؟
جواب: در آن زمان هنوز کتابی از رهبری منتشر نشده بود، اما دوازده سال
بعد سومین کتابی که خواندم " گفتاری درباب صبر" از مقام معظم رهبری بود.
سوآل: مهمترین کتابی که خوانده اید؟
جواب: کتاب «تشیع در ایران» برای من بسیار اهمیت داشت، و ای کاش این کتاب نوشته مقام معظم رهبری بود.
سوآل: نویسنده محبوب شما؟
جواب: مقام معظم رهبری.

سوآل: در جبهه انقلاب اسلامی در شعر، چند نفر را می‌شناسید؟

جواب: در جبهه که بزرگانی مانند شهید همت مثل بزرگراهی در کشور ماست، ولی من کلا علاقه به این وادی ندارم اما آنهایی را که مقام معظم رهبری تایید می‌کنند، دوست دارم و آن هایی که مقام معظم رهبری مورد تایید قرار می‌دهند را ما نیز تایید می‌کنیم.
سوآل: در ادبیات داستانی به چه افرادی علاقه مندید؟
جواب: در ادبیات هم به افرادی که رهبری دوست دارند علاقه مندم.
سوآل: چه نوع سینمایی را دوست دارید؟
جواب: همان سینمایی که رهبری دوست دارند.
سوآل: از کدام هنرپیشه‌ خوشتان می‌آید؟
جواب: برای من هنرپیشه مهم نیست، هر کسی نقش پیامبران را با تائید رهبری بازی کند، مورد علاقه من و اسلام است.

سوآل: اگر قرار باشد درباره فرهنگ با کسی مشورت کنید او چه کسی است؟
جواب: در کمیسیون با خیلی‌ها مشورت می‌کنیم اما در این وادی‌ها نیستیم.
سوآل: بیشتر در چه وادی هستید؟
جواب: همان طور که گفتم در وادی امنیت و فلسطین اشغالی که متاسفانه
کمیسیون پر بود.
سوآل: از نظر فرهنگی به خودتان چه نمره ای می دهید؟
جواب: از نظر اطلاعات فرهنگی اطلاعات من در کمیسیون از بقیه بالاتر است، نمره 17 می دهم ولی از نظر تسلط بر زوایای هنر و فرهنگ بیشتر از 18 نمیتوانم بدهم، ولی نمره رهبری را 20 می دهم.
درباره این افراد و موضوعات نظرتان را در یک جمله بگوئید
سوآل: وزیر ارشاد
جواب: خوب است و مورد اعتماد رهبری.
سوآل: حداد عادل
جواب: یک کارشناس مطلع فرهنگ و پدر عروس رهبری.
سوآل: نخبگان علمی
جواب: نخبگان علمی باید مثل پاستور نزدیک بیت رهبری باشند.
سوآل: سینمای جنگی ایران
جواب: بعضی فیلمهای حاتمی کیا را رهبری دوست دارند.

سوآل: آرزوی فرهنگی شما چیست؟
جواب: این علوم انسانی که در آن غرب‌زدگی کاملا پیداست، اصلاح شود، و
بشود همان که رهبری گفت.
سوآل: بزرگترین آرزوی زندگی تان چیست؟
جواب: آرزویم این است که رهبری به آرزویش برسد.
سوآل: دوست داشتید استعداد شاعری داشتید و درباره رهبری شعر می گفتید؟ 
جواب: نه، دوست ندارم ریا بشود

 

 

فعل ،نهاد ، مفعول و مسند

فعل 

فعل کلمه ای است که انجام گرفتن کار یا رخ دادن حالتی را در یکی از زمان های سه گانه گذشته ، حال و آینده نشان می دهد . 

 در فعل چهار ویژگی از اهمیت بسیار برخوردار است :1- مفهوم انجان گرفتن کار یا حالت .  2- شخص . 3 - زمان .  4- مفرد و جمع  . 

فعل تام و ربطی

فعل هایی که انجام گرفتن کاری را نشان می دهند فعل های تام می گویند .

مثال :خوردند ، رفت .  شنیدند.

فعل هایی که معنی کاملی ندارند وفقط برای اثباط یا نفی چیزی به کار می روند فعل های ربطی می گویند. 

معروفترین آنها : است ،بود ، شد ،گشت ،گردید.

توجه : دو فعل "گشت و گردید" تنها در صورتی ربطی هستند که به معنای شدن باشند،در غیر این صورت فعل تام هستند . 

نهاد 

نهاد قسمتی ازجمله است که درباره ی آن خبری می دهیم.

نهاددو نوع است :                 1- نهادفاعلی       2-نهادغیرفاعلی (مسندَالیه)

نهاد فاعلی :برکننده ی کار  دلا لت  کند. مثال : مردم با تمام وجود جنگیدند.

نهاد غیرفاعلی (مسندَالیه):وقتی حالت یا صفتی را به نهاد نسبت دهیم. مثال :کودک گرسنه بود .

توجه : در جمله ای که فعل تام (غیرربطی ) دارند، نهاد فاعلی است ودر جمله ای که فعل ربطی دارند نهاد غیر فاعلی (مسندَالیه ) است.

مفعول 

مفعول کلمه ای است که کار بر روی آن واقع شده است .   مثال : مادرم را صدا کردم.

نشانه های مفعول : 1-  بدون نشانه . مثال : کتاب خریدم .  2- "حرف "را " بعد از مفعول . مثال :کتاب را خریدم . 3-حرف "ی" بعد از مفعول .مثال : کتابی خریدم .  4-  حرف " ی ، را "بعد از مفعول . مثال : کتابی را خریدم  .

روش تشخیص مفعول در جمله : هرگاه فعل جمله متعدی بود برای پیدا کردن مفعول از رابطه ی زیر استفاده می کنیم.

جه چیزی را یا چه کسی را + فعل ← مفعول 

مثال :پنجره را بستم .    چه چیزی را بستم ؟ پنجره : مفعول .

مسند  

صفت یا حالتی است که به کمک فعل های ربطی به نهاد نسبت داده می شود . 

خانه ام خراب شد .

روش پیدا کردن مسند : هرگاه فعل جمله ربطی بود ،مسند از رابطه ی زیر به دست می آید . 

نهاد + چی یا چگونه +  فعل ← مسند .    مثال : مریم گرسنه است .  مریم چگونه است ؟ گرسنه (مسند )

 

ما هـــــمه روشــــــنیم...

وبلاگ تا آسمون نوشت:

حدود ساعت هشت و بیست دقیقه صبح خیابان گل نبی، میدان کتابی پژو 405 تیره رنگ چه میشود؟!

وبلاگ "تا آسمون" نوشت:

حدود ساعت هشت و بیست دقیقه صبح....
خیابان گل نبی، میدان کتابی...
پژو 405 تیره رنگ
چه میشود...؟؟؟


مصطفی را ازخانواده اش، از همسرش، از فرزندش، ازدوستانش، از نطنز ازما، ازهمه ما، از ایران میگیرند...

http://harfema.ir/11758

بیشتر بخوانید

مرثیه ای برای کودکان کار !!!

برای تو می نویسم ...

تویی که هر بار می بینمت غم تلخی در وجودم تازه می گردد...

تویی که حاصل بی رحمی روزگاری ...

تویی که تکه نانی را با سرما و گرمای هوا، می خری ...

تویی که کودک کاری ...

تویی که شب ها به جای ناز بالش کودکانِ پول، آجر و سنگ زیر سر کوچکت می گذاری ...

تویی که فقر را با آن دستان کوچکت احساس کردی ...

تویی که نه سیاست بلدی، نه دروغ پردازی،

تویی که در آمار، وجود نداری و در پیش چشم ما از گرسنگی رنج می بری ...

 

این بار برای تو می نویسم ...

گرچه این نوشته آهنگین نیست ...

ولی تو به آهنگ آکاردئون و رقص برادرانت برای سکه ای خُرد، مرا ببخش ...

 

دیر گاهی ست که دلم را مالآمال گرفته اید ...

مجالی نبود برای گفتن ...

ذهن، آشفته بود و هست ...

کودکان کار ... کودکانی که نامتان را (( خیابان ها )) بر شما نهاده اند ...

از کدامین پدر ؟ با کدامین مادر ؟؟؟

 

برای تو می نویسم ...

که اشک هایت را پاسخی باشد ...

که ناله های شبانه ات را التیامی باشد ...

 

این بار از عشق نمی گویم ...

که عشق نیز شما را نمی شناسد ...

عشق را الآن می خرند ...

و تو ترجیهت بر خرید نان است تا عشق !!!

 

کودکی هایت... بدون هر گناهی ... به زیر چادرهای زن هایی که بوی اسپند می دادند، طی شد ...

تا آمدی بفهمی! اسپند ها درون دستت جای گرفت ...

به امید گرفتن سکه ای برای خرید تکه غذایی، برای ماشین هایی که قیمتشان ده ها برابر از پول خون تو و برادرانت بیشتر است، اسپند دود می کردی ...

و دختر یا پسرکی که با مدل موهای آنچنانی ورای شیشه ی آن اتومبیل ها، سیگار هایشان را دود می کردند و به تو نیز نگاهی نداشتند ...

مدرسه را دوست داشتی ...

لیک، پولی نداشتی برای رفتن به آن ...

به ناچار کتابی را که دوستت شب قبل از توی سطل ذباله برداشته بود، بر می داری ... ورق می زنی، عکس هایش را نگاه می کنی، و با مداد شکسته ای با آن بازی می کنی، ترازویت را جلوی این کتاب می گذاری، به امید رهگذری که از بیم چاقی بر اثر پر خوری، بیاید و خودش را بکشد و سکه ای برایت پرت کند ... و حتی ناسزایی بابت کتابی که به دروغ جلویت گذاشتی ...

تو دوست داری فریاد شوی ... داد شوی ... غریوت گریبان تمامی آدمکان را بگیرد ... که این دروغ نیست ... این حسرتی تلخ است ... شما آنقدر دارید که از فرط شکمبارگی نگران وزنتان هستید و من آنقدر ندارم که با حسرت باید با کتابی که از ذباله ی شما ها بیرون آمده بازی کنم ....

دوست داری پتکی شوی و خود را بکوبانی بر سر آن آمار های مسخره که روزی از پشت شیشه ی مغازه ای دیدی، در تلویزیون رو می کنند تا به آن چاقان سوار بر ماشین هایی که از پول ساخته شده اند بگویند ... آسوده بخورید ... ما در کشورمان فقیر نداریم ... ما در خیابان هایمان کودکان خیابانی و کار نداریم ...

 

آری برای تو می نویسم که هرچه بخواهم بنویسم باز نوشتنم می آید و همراه با آن، اشکم ...

 

تویی که دیدمت، در شبی، گریان و پریشان ...

پرسیدمت: چه شده است بر تو؟؟؟

و تو با آن هق هق و گریه ی معصومانه ات از جوانکانی حرف زدی که برای لحظه ای خنده، آدامس هایی که در دست داشتی برای فروش ... تا با آن نانی بخری ... را دزدیدند و تو را نیز کتک زدند ...

 

وای بر ما ... وای بر ما آدمکانی که جز خودمان، کس دیگری را نمی بینیم ...

...

...

اشک مجالی نمی گذارد ...

...

...

...

اربعین مانور اقتدار شیعه

   گفت و شنودی با تنی چند از مدیران حوزه علمیه تهران؛

اربعین مانور اقتدار شیعه

حوزه:اربعین نشانه ای از شکوه عشق و برگ همیشه سبزی بر درخت سرخ شهادت است. اربعین یک واژه نیست؛ کتابی قطور و پرماجراست. کتابی که گذر زمان و حادثه های زمین، هرگز نمی تواند نوشته های آن را محو کند و البته کهنگی در آن راه ندارد.