خواب نمیروز باعث میشود تا شما منطقیتر، سالمتر و ایمنتر باشید
تحقیقات جدید نشان میدهد که خواب بعد از ظهر به کارکرد حافظه بلندمدت کمک میکند. همچنین این مطالعات نشان میدهد که 90 دقیقه خواب نیمروز، به حافظه کمک بسیاری میکند.
خواب نیمروز به مدت یک ساعت، باعث بهبود هوشیاری تا 10 ساعت میشود. مطالعه بر روی خلبانان نشان می دهد که 26 دقیقه خواب کوتاه در هنگام پرواز (درحالی که هواپیما توسط کمک خلبان هدایت میشود)، سبب افزایش کارایی تا 34 درصد و هوشیاری عمومی تا 54 درصد میشود.
همچنین تحقیقی انجام شده در دانشگاه هاروارد نشان داد که چرت زدن به مدت 45 دقیقه توانایی یادگیری و به خاطر سپردن را افزایش میدهد. خواب نمیروز فشارهای روحی را کم میکند و خطر حمله قلبی و سکته، دیابت و افزایش وزن را کاهش میدهد.
عقربه ساعت مشهور رستاخیز این پنجشنبه به حرکت در خواهد آمد و برای اولین بار امکان مشاهده آن از طریق اینترنت نیز برای علاقمندان وجود خواهد داشت.
در تاریخ 14 ژانویه و راس ساعت 10 بامداد در ساختمان آکادمی علوم نیویورک عقربه ساعت مشهور رستاخیز طی حرکتی نمادین به جلو یا عقب کشیده خواهد شد. آخرین باری که عقربه این ساعت حرکت کرد ژانویه 2007 بود که طی آن این عقربه دو دقیقه به جلو رفته و از هفت دقیقه قبل از نیمه شب به پنج دقیقه قبل از نیمه شب تغییر کرد.
این تغییر با هدف نمایش دو پدیده مهم که می توانست زمین را به روز آخر نزدیکتر کند انجام گرفت که یکی از این پدیده ها بمب اتم و خطر 27 هزار سلاح اتمی بود که برای پرتاب در هر لحظه در آمادگی کامل به سر می بردند و دیگری تغییرات شدید آب هوایی بود.
پدیده هایی که بر روی نحوه حرکت امسال عقربه ساعت رستاخیز تاثیر خواهد گذاشت مذاکرات بین المللی درباره سلاح های اتمی، توسعه پایگاههای اتمی غیرنظامی، احتمال وقوع عملیات تروریستی با کمک این سلاح ها و تغییرات شدید جوی خواهد بود.
در دسامبر 1945 دانشمندان دانشگاه شیکاگو که در تولید اولین بمب اتمی شرکت داشتند هیئت دانشمندان اتمی را به وجود آوردند. مدیریت این هیئت در سال 1947 طرح ساخت ساعت رستاخیز را ارائه کردند تا از آن به عنوان سمبلی برای یادآوری خطرات این سلاح ها استفاده کنند.
پیام این ساعت "بشر چند دقیقه تا نیمه شب فرصت دارد" بوده و منظور از نیمه شب تخریب جهان به واسطه انفجارات اتمی، تغییرات جوی و جهشهای ناگهانی تکنولوژی در زندگی بشر است. اکنون عقربه های این ساعت متناسب با پدیده های مهم جهان به سمت عقب یا جلو حرکت می کنند.
زمانی که این ساعت در 1947 خلق شد جنگ سرد میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در گرفته بود و در آن زمان این ساعت هفت دقیقه به نیمه شب را نمایان می کرد. از آن زمان تا کنون زمان این ساعت 18 بار دیگر تغییر کرده است.
بر اساس گزارش ام اس ان بی سی، نزدیکترین زمانی که عقربه های این ساعت نشان داده اند، دو دقیقه به نیمه شب و در سال 1953 بوده است. در این سال آمریکا و روسیه با فاصله 9 ماه به آزمایش سلاح های اتمی خود پرداخته و فجایع بزرگی به وجود آوردند
یک/ همکلاسی که حرفهایش دربارۀ ویتگنشتاین تمام میشود، ازش سوال میپرسم. هم جواب میدهد، هم نمیدهد. جوابش را هم میفهمم، هم نمیفهمم. گمانم او هم سوالم را هم فهمیده، هم نفهمیده.
دو/ همان همکلاسی سر کلاس بعدی از استاد سوال میپرسد. استاد کاملا پرت جوابش را میدهد. بقیه به همکلاسی کمک میکنند و سوال او را با ادبیات دیگری برای استاد تکرار میکنند. باز استاد جواب پرتی میدهد. من هم با اینکه میدانم از این استاد نمیشود جواب درست حسابی شنید، ویرم میگیرد به جای حدیث نفس، سوالم را بلند بپرسم. جواب استاد؟ پرت. بیربط. نمیدانم یعنی استاد واقعا نفهمیده یا چون از دل حرفهایش مؤیدی برای فمینیسم ِسیمون دوبوآری کشیدم بیرون، تعمدا زده توی کوچۀ علی چپ.
سه/ بعد از کلاس است و طبق معمول ما چهار-پنج نفر با هم درگیریم. با فکرهای هم درگیریم. یکی از بجهها نمیفهمد من چرا باید فلان موضوع ِ مذهبی و در عین حال هنری را برای کنفرانس کلاسی بردارم و من نمیفهمم او دقیقا مشکلش با موضوعم چیست و اساساً چه اشکالی دارد که یک مولفۀ مذهبی را در بستر یک نظریۀ فلسفی بازخوانی کرد. دقایق طولانی تلاش میکنیم هم را بفهمیم و بینتیجه است. سرآخر از سر کلافگی دست از سر هم برمیداریم و متفرق میشویم.
چهار/ توی نمازخانه دوباره سهتایمان همدیگر را پیدا میکنیم. دیالوگ آغاز میشود. موضوع ِ دیالوگ؟ عشق. من آن مدل عشق افلاطونی، متعالی و به یک معنا فانتزیای که دوستم بهش قائل است را نمیفهمم، و او آن مدل عشق ِ انضمامیای که من تقریر میکنم. از نفر سوم کمک میگیریم که ببینیم اصلا برای بعضی فرایندها که عموما اسمش را عشق میگذارند، میشود تبیین فیزیولوژیک پیدا کرد یا نه. کار خرابتر میشود.کلاف در هم گوریدهتر. با گفتن «نمیدونم» بحث را رها میکنیم.
پنج/ کشوری و زیباکلام مناظره دارند. قرار است با هم دیالوگ کنند. ده دقیقه زیباکلام حرف میزند و به کشوری و هم تیپهای او حمله میکند، ده دقیقه کشوری. همینطور ده دقیقه ده دقیقهها میانشان تقسیم میشود و هر بار هر کدام حرف خود را تکرار میکنند، با ادبیات دیگری. هیچ یک جواب آن دیگری را نمیدهد. یکی دیگری را هوچی میداند و دیگری آن یکی را کسی که صورت مسئله را عوض میکند. انگار تعمدی دارند برای نفهمیدن هم. پردهای که میان خودشان کشیدهاند و قصد ندارند بزنندش کنار و بحث را از این حالت بازی رفت و برگشتی (مثل بازی پینگ پونگ) دربیاورند، کلافهمان میکند. ترجیح میدهیم دعوای سیاسیون را بگذاریم برای خودشان و برویم به کلاس بعد از ظهرمان برسیم.
شش/ سر کلاس بعد از ظهر، استاد میشود همه حرف. من میشوم همه گوش. ترجیح میدهم به جای سوال پرسیدن گوش کنم و خودم را بسپارم به بحثها. حداقل سود این مدل برخورد این است که تلاشی نمیکنم برای فهماندن حرفم به دیگری و دیگری را نمیبینم که به جای جوابِ من را دادن، بزند توی جاده خاکی. اینجا دیگر از رفت و برگشت کلامها و برخورد کلام هر یک به دیوار دیگری و کلافگی حاصل از بحران دیالوگ خبری نیست.
هفت/ میرسم خانه. لِه. چک میل میکنم. استاتوس میزنم «زنی که بتونه از پس کارای فنی بخاری اتاقش بربیاد، دیگه مرد شده. وقت زن گرفتنشه». یک ساعتی یا یکی از دوستان سر همین گزارهای که بیشتر شوخی است و شاید کمی کنایی، سر به سر هم میگذاریم. یک ساعت مطلقا دریوری به هم میبافیم. حرفها جدی نیست. کسی نمیخواهد دیگری را مجاب کند. کسی با دیگری سر جنگ ندارد. غرض فقط لذت بردن از مصاحبت است. در نسبت با هم ورِ خُلِ وجودمان ظهور کرده و ما هم سرکوبش نمیکنیم. میگذاریم که بگوید و ببافد و بخندد. کسی پنجه نمیکشد توی صورت دیگری. کسی از فهمیده نشدن رنج نمیبرد. دو طرف از پیش نرفتن بحث و درجا زدن سر یک نقطۀ کور کلافه نمیشوند. اینجا هم از بحران دیالوگ خبری نیست.
در دوازدهمین دقیقه بازی اشتباه مدافع ساوتهمپتون ون پرسی را در موقعبت تک به تک با دروازه بان صاحب توپ کرد تا او دروازه میزبان را باز کند. گراتزیانو پله در دقیقه 31 گل خورده را پاسخ داد. پله از غفلت مدافعان یونایتد در محوطه جریمه خودی استفاده کرد و دروازه دخئا را باز کرد. 3 دقیقه بعد از این گل شین لانگ می توانست گل دوم را هم بزند ولی ضربه اش را با بی دقتی هرچه تمام تر به بالای دروازه فرستاد.
نیمه دوم لانگ بار دیگر دروازه یونایتد را تهدید کرد و این بار ضربه سر او با واکنش دخئا همراه شد. پله دقیقه پنجاه و نهم می توانست خودش و تیمش را دو گله کند ولی ضربه او به شکل خطرناکی از بالای دروازه منچستر به بیرون رفت.
تیزهوشی و فرصت طلبی ون پرسی یک بار دیگر به کمک یونایتد امد و این مهاجم هلندی روی ارسال وین رونی به درون محوطه جریمه در تیر دورتر صاحب موقعیت شد و دروازه ساوت همپتون را برای دومین بار باز کرد.
بازیکنان ساوت همپتون در ادامه بازی در دوصحنه با ضربات از پشت محوطه جریمه خطر ساز ظاهر شدند ولی نتوانستند تغییری در نتیجه ایجاد کنند تا یونایتد ضمن کسب پنجمین پیروزی متوالی اش به رتبه سوم جدول صعود کند.
ترکیب منچستر یونایتد : دخئا، مک نایر(39 هررا)، اسمالینگ(18 اونز)، روخو، والنسیا، کریک، فلینی، یانگ، ماتا(89 فلتچر)، رونی، ون پرسی
مسابقات گروه زیست شناسی شهر تهران سال تحصیلی 94 – 1393
ردیف |
عنوان مسابقه |
تاریخ ارسال مستندات |
1 |
" فراخوان کشوری " مسابقه کلیپ آموزشی 5 دقیقه ای ( فیلم کوتاه 5 دقیقه ای از یک فعالیت آموزشی ) |
27/11/93 |
2 |
مسابقه آنلاین کتاب خوانی (از کتاب زیست شناسی گیاهی ریون جلد 1 ) |
فروردین 94 |
3 |
مسابقه تهیه پاورپوینت از کتاب و زیست و آزمایشگاه 2 |
20 بهمن |
4 |
مسابقه طراحی سؤالات مفهومی و ترکیبی (سؤالات کتب زیست شناسی و آزمایشگاه 2 ) |
20 دی |