کسانی که در جهت عقربه های ساعت امضاء می کنند، افرادی منطقی می باشند.
کسانی که بر عکس عقربه های ساعت امضاء می کنند ،دیر منطق را قبول می کنند و معمولاً غیر منطقی هستند.
کسانی که از خطوط عمودی استفاده می کنند لجاجت و پافشاری در امور دارند.
کسانی که از خطوط افقی استفاده می کنند انسانهای منظمی هستند.
کسانی که با فشارامضاء می کنند ، در کودکی سختی کشیده اند.
کسانی که پیچیده امضاء می کنند آدمهای شکاکی هستند.
کسانی که در امضای خود اسم و فامیل می نویسند خودشان را در فامیل برتر می دانند.
کسانی که در امضای خود فامیل می نویسند دارای منزلت هستند.
کسانی که اسمشان را می نویسند و روی اسمشان خط می زننداحتمالاً شخصیت خود را نشناخته اند.
کسانی که به حالت دایره و بیضی امضاء می کنند ، کسانی هستند که می خواهند به قله برسند.
واقعآ جالبه!!!
این خانوم به کدوم طرف میچرخه؟
اگر این خانم را در حال گردش در جهت عقربه ساعت می بینید شما از سمت راست مغز خود بهره می گیرید.
اگر این خانم را در حال گردش در جهت خلاف عقربه ساعت می بینید شما از سمت چپ مغز خود بهره می گیرید
اگر شما بدون تعییر در چشمتان هنگام نگاه کردن قادر به سوئیچ در هر دو جهت هستید هوش شما بالاتر از ۱۶۰ است که یک نابغه به حساب می آیید.
این تصویر در دانشگاه یل آمریکا در مطالعه ای ۵ ساله بدست آمده است .
تنها ۱۴ ٪ مردم آمریکا توانایی دیدن آن را در هر دو جهت دارند
چنان که تصویر را در حال چرخش به سمت عقربه ی ساعت میبینید، از نیمکره ی راست مغز استفاده میکنید
و چنانکه در خلاف عقربه های ساعت ببینید ، از نیمکره ی چپ مغز خود استفاده میکنید حال اگر بتوانید:
در دو جهت مشاهده کنید ضریب هوشی شما بالای 160 میباشد
حالِ مـَـלּ و تـ౨
حالِ عقربه هاے ساعتی است
ڪـﮧ مدام از پی هم مے دوند
تا شـــاید
مگر معجزه اے شود و ساعتے یڪبار
یڪدیگر را در آغوش ڪشند
هرچند براے لحظه اے ...
لحظه اے هرچند ڪوتاه
اما فراموش نشدنے .
از همان لحظه ها
ڪـﮧ نمی توان از ڪنارشان گذشت
به همین سادگے ها .
دویدن و نرسیدن
سهم مـَـלּ بود و تـ౨ بود و آن دو عقربه .
ڪاش یا عشق عقربه ها جور دیگرے بود
یا عشق مـَـלּ و تـ౨
و یا این سرنوشت لعنتے
ڪـﮧ ڪسی براے نوشتنش سوالے از مـَـלּ و تـ౨ نکرد.
اینگونه یا ساعت از حرڪت باز مے ایستاد
یا این روزگار لعنتی
و یا این تڪاپوے رسیدن را
شیرینے وصل پایاלּ مے داد ..
┘◄عادل دانتیسم
√ پشت این شعرها ، لب ــخندها
بغضے ست ...
ورق بزن
بــاراלּ بگیرد.
" امیر سربی "
ساعت سرخوش بود با تیک و تاک وجودش.
تیک و تاکی از دور رسید ب گوشش
و گم شد در وجودش.
غرق شد در اقیانوس روحش.
میترسید از نبودش...
قانع شده بود به کم و بیش حضورش. . . .
اکنون ترسی از حضورش نیست
عقربه ایستاده اند محکم از نبودش
امان از تظاهر مهم بودن یا نبودنش.
ترسم که دیگر نچرخند عقربه حول محور وجودش.
جست بزنن از گردش بی حاصل تار و پودش.
پی نوشت:
این دفعه کوتاه نوشتم.
دیشب قبلا از خرید رفتن اونم تو ماشین(کنار مامان و بابا)
*بلاگفا >>>جدیدا اذیت میکنی:(
*لینکهای خاک خورده به زودی حذف میشوندددد(دوشنبه شب)
*این هفته و دو میانترم تخصصی دارم با یک استاد (6 واحد)و بی حوصلگی من برای خوندن در دقیقه90
*خوش اومدی ستاره(ستاله)
*از این تمام وقتم صرف دیگران بشه ناراحت میشم اما از تنهاییم متنفرم
*آرومم >>>آشوبم فقط تویی
ترسم برای عقربه هاست ک تمام این مدت با مراقبت خانوادم چرخیدن
***خدایا >>>>>>>>>>محکمترررررررر