همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

پاسور تیم ملی صربستان به تیم والیبال میزان پیوست


ولادو

پاسور تیم ملی صربستان به تیم والیبال میزان پیوست

خبرگزاری تسنیم: ولادو پتکویچ پاسور تیم ملی صربستان با امضای قراردادی رسما به تیم والیبال میزان پیوست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، ولادو پتکویچ پاسور تیم ملی صربستان صبح امروز با حضور در دفتر مدیرعامل باشگاه پیراهن شماره 17 تیم میزان را بر تن کرد.

ولادو پتکوویچ بازیکن والیبال اهل صربستان سابقه بازی در لیگ‌های برتر اسلوونی، جمهوری فدرال یوگسلاوی، کره جنوبی، صربستان و ایتالیا را در کارنامه دارد. همچنین در بازی‌های برترین‌های لیگ اروپا به عنوان بهترین پاسور دوره انتخاب و در بازی‌های مقدماتی المپیک لندن به عنوان دومین پاسور خوب برگزیده شد.

سابقه حضور وی در ایران به سال 2012 و حضور در تیم کاله مازندران و سپس شهرداری ارومیه برمی‌گردد.

احسان حلمی مدیر عامل باشگاه میزان در مراسم اعطای پیراهن پتکویچ برای وی آرزوی موفقیت کرد و اظهار داشت: امیدواریم تیم والیبال در نیم فصل دوم بتواند خواسته‌های هواداران و والیبال دوستان خراسان را جامه عمل پوشاند.

رضا مومنی سرمربی تیم والیبال میزان نیز خرید پتکویچ را با توجه به مصدومیت جوردی باربرا برای تیم لازم و ضروری دانست و افزود: با توجه به توانایی این بازیکن و آشنایی به فضای والیبال ایران امیدواریم وی به تیم کمک کند.

وین رونی

وین مارک رونی (به انگلیسی: Wayne Mark Rooney) (زاده ۲۴ اکتبر ۱۹۸۵) بازیکن فوتبال اهل انگلستان است که برای تیم فوتبال منچستر یونایتد و تیم ملی انگلستان در پست مهاجم بازی می‌کند.

رونی در ۹ سالگی به باشگاه اورتون پیوست و در سال ۲۰۰۲ نخستین بازی حرفه‌ای خود را برای این تیم انجام داد. او دو فصل را در اورتون سپری کرد تا این که در سال ۲۰۰۴ با مبلغ ۲۵٫۶ میلیون پوند به باشگاه منچستر یونایتد پیوست. در همان سال، لقب «وازا» را به او دادند. [۴] از آن زمان تاکنون رونی به همراه یونایتد، ۵ بار در لیگ برتر، ۱ بار در لیگ قهرمانان اروپا، ۱ بار در جام باشگاه‌های جهان و ۲ بار در جام اتحادیه انگلیس جام را بالای سر برده‌است. او همچنین با یونایتد دو بار در لیگ برتر و دوبار در لیگ قهرمانان اروپا به مقام نایب قهرمانی رسیده‌است. در سپتامبر ۲۰۱۲، رونی دویستمین گل خودش را برای یونایتد زد و تبدیل به چهارمین گلزن برتر تاریخ این باشگاه شد. [۵]

رونی در سال ۲۰۰۳ نخستین بازی ملی‌اش را برای انگلستان انجام داد و جوان‌ترین بازیکن تاریخ تیم ملی انگلستان شد (این رکورد بعداً توسطتئو والکات شکسته شد). او جوان‌ترین گلزن تاریخ تیم ملی انگلستان نیز هست. [۶] او در مسابقات یورو ۲۰۰۴ چهار گل به ثمر رساند و به جوان‌ترین گلزن جام ملت‌های اروپا تبدیل شد. رونی در جام‌های جهانی ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ هم برای تیم ملی کشورش به میدان رفت و به طور گسترده‌ای از او، به عنوان بهترین بازیکن تیم ملی انگلستان یاد می‌شود. [۷][۸][۹][۱۰][۱۱] او دوبار در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ به عنوان بهترین فوتبالیست سال انگلستان انتخاب شد. با دو کارت قرمز، او در کنار دیوید بکهام بیشترین اخراج را در تیم ملی انگلستان داشته‌است.[۱۲]

در فصل ۱۰–۲۰۰۹ او به عنوان بازیکن سال پی‌اف‌ای و بازیکن سال اف‌دبلیوای دست یافت. او تاکنون پنج بار بهترین بازیکن ماه لیگ برتر شده، رکوردی که تنها استیون جرارد به آن دست یافته‌است. او در رأی‌گیری نهایی توپ طلای سال ۲۰۱۱، پنجم شد اما در تیم منتخب ۱۱ نفره سال قرار نگرفت. گل قیچی‌برگردان او به منچستر سیتی در سال ۲۰۱۱، به عنوان بهترین گل فصل و بهترین گل ۲۰ فصل اخیر لیگ برتر انگلستان انتخاب شد.[۱۳] بنا بر گزارش‌ها، تا مارس ۲۰۱۱، وین رونی با درآمد سالیانهٔ ۲۰٫۷ میلیون یورویی (۱۸ میلیون پوند) پنجمین فوتبالیست پردرآمد دنیا بعد از لیونل مسی و کریستیانو رونالدو و نیمار و گرت بیل می‌باشد.[۱۴]

 

 

 

رنگ سال ۲۰۱۵

شرکت رنگ پنتون رنگ عنابی (شرابی خاکی) را به عنوان رنگ سال ۲۰۱۵ اعلام کرد. با توجه به قوی بودن این رنگ می توان در طیف های مختلف از آن استفاده کرد. از این رنگ هم به عنوان رنگ پایه و هم به عنوان یک رنگ مکمل قوی می توان استفاده کرد. ریشه این رنگ شبیه به قرمز-قهوه ای است که در طبیعت وجود دارد و حس زمین و طبیعت را القا می کند.
مدیر اجرایی موسسه رنگ پیتون در توصیف رنگ سال آن را به سایه هایی ظریف و جذاب که انسان را به گرمی در آغوش می کشد تشبیه می کند.
وی این رنگ طبیعی را برای آشپزخانه ، اتاق غذاخوری ، میز ، لوازم خانگی کوچک و منسوجات قابل استفاده در خانه بسیار مناسب می داند.
چگونگی انتخاب رنگ سال ۲۰۱۵
از سال ۲۰۰۰ به بعد موسسه رنگ پیتون رنگ سال را انتخاب و اعلام می کند . این موسسه رنگ مورد نظر را بر اساس آنچه مردم به دنبال آن هستند انتخاب کرده به طوریکه مردم با استفاده از آن بتوانند پاسخگو نیازهایشان باشند.این رنگ الزاماً رنگ خیلی پرفروش و جذاب بازار مد نیست بلکه رنگی است برای طراحان در تمامی بخش ها که بیان کننده حالت و نگرشی در بخشی از مردم است.
برای تبدیل حال و هوای موجود در جامعه، تیمی شروع به بررسی کرده تا رنگی را که استفاده صعودی در جامعه داشته و در بیشتر بخش ها ی طراحی قابل استفاده باشد را انتخاب کنند.
رنگ اعلام شده در هر سال تجلی طیف های گوناگونی مثل صنعت سرگرمی، فیلم های آتی، هنر و هنرمندان در حال ظهور و شرایط اقتصادی و اجتماعی است حتی ممکن است این تاثیرات در فن آوری های پایه، سبک زندگی و طرح هایی که متاثر از رنگ هستند و حتی حوادث ورزشی آتی دیده شود.
آنچه باید بدانیم این است که هر رنگی معانی ذاتی و سمبلیک مختص به خود را دارد.
irannewsletter

اقتصاد سیاسی نظامی گری آمریکا: داستان زوال یک امپراطوری

اقتصاد سیاسی نظامی گری آمریکا: داستان زوال یک امپراطوری*

 

        I.            عبور از رودخانه روبیکان

وقتی «سزار» در حرکت از رم به سوی «گال» به رودخانه روبیکان رسید، نظریات کلاسیک امپریالیستی را همراه خود داشت. استفاده از قدرت نظامی برای دستیابی به منافع اقتصادی و ژئوپلتیکی، همواره اصل اولیه در برتری یک قدرت بزرگ نسبت به رقیبان خود بوده است...ولی برخلاف فتوحات قبلی اینبار هدف کسب منافع و در نتیجه خشنودی سنا نشین ها نبود؛ ساز و برگ عظیم و پرهیبت سپاه سزار میبایست جایگاه بالاتری از آنچه هست، داشته باشد. او از رودخانه گذشت وحمله به شورشی های دوردست را شروع کرد؛ چیزی که نه توجیه اقتصادی داشت و نه ژئوپلتیکی.

گرچه سزار با پیروزی و اقتدار دوچندان وارد رم شد، ولی همزمان سنگ بنای انحطاط امپراطوری را نیز گذاشته بود. از این تاریخ ارتش باشکوه رم-آنچنان که باعث بوجود آمدن هر ارتشی میشود- نه در خدمت سنا و عظمت رم، بلکه برای حفظ جایگاه سپه سالاران و نظامیان حرکت میکرد. امپریالیسم کلاسیک رم به یک امپریالیسم جنگ سالار پرهزینه یا «انگلی» تبدیل شده بود. افزایش هزینه های نظامی از جیب خراج دهندگان، کاهش هزینه های عمومی و نهایتا ضعف اقتصادی باعث فروپاشی امپراطوری رم شد.

     II.            آمریکا و مجتمع های نظامی و صنعتی: تفنگ یا نان و پنیر

آنهایی که در آمریکا پایان چنگ چهانی اول را بیاد داشتند، با پایان جنگ جهانی دوم منتظر کاهش سربازان و بازگشت کارخانه های غیرنظامی به تولیدات قبلی خود-در ازای ساخت جنگ افزار- بودند. چنانکه در تاریخ آمریکا و پس از پایان هر جنگی ارتش دوباره کوچک میشد و هزینه های نظامی کاهش پیدا میکرد. ولی اینبار وضع فرق میکرد:

هیئت حاکمه وقت آمریکا شامل دو دسته کلی بود؛ لیبرالهای تاجر و غیرنظامی که خواهان بازگشت دست نامرئی آدام اسمیت (در ازای سیاست های مرکانتیلیستی دوران جنگ) و براه افتادن بازار آزاد و رقابتی بودند و دسته دیگرملی گرایانی که خواستار ادامه حالت آمادگی برای مقابله با خطر پیش رو یعنی شوروی بودند.

دسته دوم شامل بنگاههای اقتصادی با نفوذی بودند که سابقه آنها به مجالسی برمیگشت که اوایل قرن 20 توسط سرمایه داران بزرگ برای هم اندیشی و تاثیر گذاری بر تصمیمات سیاست گذاران برگزار میشد. این تشکل ها اکنون به مجتمع های نظامی-صنعتی مهم و با نفوذ تبدیل شده بودند. هرمی که سه ضلع آن را سیاست مداران بلند مرتبه از یک سو، ژنرال ها و نظامیان سابق از طرفی و ضلع دیگر را حدود 85000 شرکت خصوصی تشکیل میداد که سودشان از طریق قراردادهای دوطرفه با وزارت دفاع آمریکا تأمین میشد.

بدین ترتیب در طول جنگ سرد بودجه فراوانی برای مبارزه با خطر شوروی اختصاص پیدا میکرد، پروژه ای که دو بازیگر اصلی داشت: مالیات دهندگان به عنوان تأمین گننده منابع و مجتمع های نظامی-صنعتی به عنوان دریافت کننده و مجری آن.

پایان جنگ سرد برای این بنگاهها تکرار تارخ بود. درست با همان شرایط و زیرکی که بودجه های سرشار پنتاگون تأمین و مشروعیت میافت، خطر کمونسیم با خطر تروریسم معاوضه شد.

جنگ تمدن ها، محور شرارت، کشورهای خودسر، نیروهای دشمن آزادی و مهم تر از همه مائده ای آسمانی (برای عده ای سودجو) به نام 11 سپتامبر، باعث لشکرکشی های بزرگ و کوچک زیادی در راستای استراتژی های خطر کم شدت و پرشدت در چهارگوشه دنیا شد.

 

بنیادگرائی اسلامی که نتیجه تحولات در روندهای اجمتاعی سیاسی روز مناطق مسلمان نشین بود، به عنوان نشانه و ماهیت مسلمانان شناخته و مقابله نظامی با آن در دستور کار قرار گرفت. بودجه اختصاص یافته نه تنها تغییری نکرد بلکه به بهانه های مختلف در حال رشد بود.

به عنوان نمونه در سال 2005 بودجه نظامی پنتاگون نزدیک به 400 میلیارد دلار و هزینه های اضافی (ضروری) برای جنگ های عراق و افغانستان نیز نزدیک به 300 میلیارد دلار بوده است.

   III.            آینده آمریکا: سقوط رم یا غروب امپراطوری بریتانیا؟

کارل مارکس در تفسیر مراحل تاریخی خود معتقد است مرحله یرمایه داری ویژگی های تاریخی مختص به خود را دارد و لزوما از قوانین ماقبل سرمایه داری پیروی نمیکند. در مورد آمریکا براستی همین طور است. اگر در رم باستان با شروع مرحله کمبود منابع در داخل امپراطوری که شامل زمین و مستغلات بود، اشراف زاده ها کلید حل اختلافات خود را در حذف و غلبه بر رقبا میدانستند، سرمایه داران امروز آمریکا در هر حرکت انتقادی، هرچند نتیجه انتخابات ریاست جمهوری باشد نیم نگاهی هم به شاخص های بورس دارند و به محض تغییر ناگهانی یا بی ثباتی جدی به آرامی عقب نشینی میکنند.

منافع بشدت بهم پیوسته و حساس طبقه حاکم، اجازه بینظمی گسترده را نمیدهد. با این حساب احتمالا زوال آمریکا به غروب امپراطوری استعماری انگلیس بیشتر شبیه خواهد بود.

سوالی که اینجا مطرح است اینست که سوداگری این مجتمع های نظامی و صنعتی تا کجا از دید افکار عمومی و نیروهای اجتماعی در امان خواهد ماند؟ همچنین دلار تا چه زمانی در برابر امپریالسیم انگلی دوام خواهد آورد؟

این‌ها سوا لاتی است که به‌زعم نویسنده پاسخ آن را باید در رفتار نیروهای اجتماعی درون آمریکا جست‌وجو کرد. اینکه آیا این نیروها توان شانه خالی کردن از نقش تأمین‌کننده بلندپروازی‌های طبقه توانگر رادارند یا خیر و اینکه آیا می‌توانند همین طبقه توانگر را به پرداخت مالیات «عادلانه» ترغیب کنند؟

 

 

 

* این مطلب برداشت آزادی است از کتاب:

حسن زاده، اسماعیل، اقتصاد سیاسی نظامی گری آمریکا، پرویز امیدوار،تهران: نشر نی1389

 

 

دست های پرشمار و بی صدا

 

از یک دست اگر به تعداد همه آدم های عالم باشد هم، صدایی برنمی خیزد، چه رسد به این که بخواهد بانگی بردارد که عالم را خبر کند. قطرات باران هم اگر به میلیارد در میلیارد برسند اما کنار هم قرار نگیرند، نه چشمه ای شکل خواهد گرفت، نه جویباری، نه رودخانه ای، چه رسد به دریا و اقیانوس. از درختان تنها و متفرق هم جنگل شکل نمی گیرد تا زیبایی و شکوهش در چشم بنشیند و خلقی را مدهوش کند. اگر همه خانه های عالم جدا و با فاصله ساخته شود، باز شهری شکل نخواهد گرفت تا از شهر و شهروند و مدنیت سخن به میان آید... صدا وقتی برمی خیزد و بیدار می کند که دست ها روی هم قرار بگیرند. دریا زمانی شکل می گیرد و هزار گوهر می دهد که قطرات دریا به هم بپیوندند و شهر هم از کنار هم ساخته شدن خانه ها به وجود می آید و... این یعنی باید با هم بود تا «بود» و الا تفرقه، بود را هم «نابود» می کند. این یک واقعیت اجتماعی است پس اگر می خواهیم باشیم و این بودن با سرفرازی و عزت هم همراه باشد، «باید» با هم باشیم. این باید را هم «عقل» تأیید می کند و هم «نقل» تأکید، امضای سیره معصومان(ع) هم پای آن است. «و اعتصموا بحبل ا... جمیعاً و لاتفرقوا» آیت خداوندی است، «ایها الناس! علیکم بالجماعه و ایاکم و الفرقه» کلام رسول خدا(ص) است، سیره و سبک زندگی مولا علی علیه السلام هم روشن است و پرشکوه ترین درس وحدت. روش دیگر ائمه بزرگوار علیهم السلام هم مبین واقعیت و حقیقت وحدت به مثابه یک مکتب است، پس هر کس به این راه و روش ایمان دارد، باید امروز بر صراط مستقیم وحدت گام بردارد. هر کس عزت ایران و عظمت اسلام و سرفرازی جهان اسلام را می خواهد باید و باید و باید، پای در راهی بگذارد که مولا علی(ع) به عنوان نماد تام و تمام وحدت پیموده اند . هر کس هم پا به کج راهه تفرقه گذاشت و زبان به ناصواب گشود، بداند این راه به سمتی خلاف مسیر حرکت امام علی(ع) منتهی می شود. پس هشدار...

و هشدار که شیطان به وسوسه تفرقه، در لباس خود حق بینی و حق دانی می خواهد بند از بند حبل ا... بگشاید تا جماعت شکل نگیرد و آیت خداوندی، تفسیری عینی نداشته باشد.

و حرف آخر؛ «یا صاحبی السجن أأرباب متفرقون خیر ام لله الواحد القهار» و یوسف است که می پرسد از هم زندانی های خویش که خدایان چند گانه و پراکنده بهترند یا خدای یگانه ای که قاهر است؟ حالا این پرسش جناب یوسف(ع) را این جور از خود بپرسیم، آیا رواست، باورمندان به توحید و ایمان آورندگان به این که خدای واحد و قاهر بهتر است از «ارباب متفرقون»، خود در مسیر وحدت حرکت نکنند؟ و... بحث را به مسائل روز و بایدها و نبایدهای سیاسی نکشاندم، چون باور دارم، وحدت، یک امر دینی است، فراتر از سیاست و ضرورت های روز، پس به عنوان یک مسلمان باید در صراط مستقیم وحدت باشیم...

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/10/15 شماره انتشار 18874 /صفحه16/بدون موضوع