معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان
شما که میگفتید ما مردان بی ادعائیم پس چرا مدعی شدید؟!
علی رمادیه 6- دوست دارم برای درک بهتر مطلبم با ذکر مثالی شروع نمایم . آیا تا بحال شاهد بازی کودکان بوده اید زمانی که طرف مقابل باخت خود را در برابر حریف مسجل می بیند و برای فرار از این مسله بسیار مضحک و خنده آور طرف مقابل را به بهانه های واهی محکوم می نماید تا نتیجه را تغییر دهد و خود را از زیر فشار این باخت و تحقیر نجات دهد و قواعد بازی را بهم میزند که ما آن را بنام (جر زدن) می شناسیم .
حال بیایید این مسله را با معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان که توسط مشتی مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها مقایسه نماییم . بودند و هستند چهره های قدیمی و فسیل شده ای که سالیانی است در عین بی کفایتی و بی هنری علیرغم نداشتن هیچ بهره مدیریتی بجز مدیریت غارت و پستی و دنایت طبع ذاتی وجودی خود تکیه بر اموال عده ای بیچاره مظلوم زده و پوزه در اموال آزادگان فرو برده و بطون گشاد خود را با ترنم خور خور گلوی خود مشغول چریدن می باشند و لاجرم این قیافه های زشت و تکراری و ابدی اینان را می بایست تحمل کرد تا هنگامی که عدالتجویانی برخاسته و پنجه در گلوی اینان افکنده و راه خور خورشان را بسته و فرمان توقف - ایست – چریدن ممنوع به آنها دهد . جالب است که همه هم خود را مدعی مبارزه با این چرندگان می دانند و فتح الفتوح های خیالی از اقدامات ناکرده شان را در بوق و کرنا نموده و ندای من آنم که رستم بود پهلوان سر میدهند در حالیکه همین گرز و کوپال را همان دیو اکوان برایشان خریده و به این رستم پوشالی سوغات داده است و قرار است با این گرز اهدایی سر دیو اکوان کوفته شود جل الخالق .( اهدای پول از طرف موسسه پیام به رستمهای پوشالی مجمع وبلاگ نویسان مبارز و احیای حق از دهان موسسه پیام ) .
امروز هم برای این رستم های پوشالی جهت محک و آزمایش دستی بسویشان دراز گردید و ندا آمد که ای رستم های دستان اگر به واقع برای مبارزه با دیو اکوان تا بحال تنها بودید و توجیهتان کم توجهی بشما بوده دیگر امروز تنها نیستید فی الفور گرز اهدایی دیو اکوان را به لیفه شلوار منضم و برای کوفتن سر این دیو بشتابید که اول خان این مبارزه گذ شتن از منیت و ما شدن است . بله این رستمهای پوشالی اول صلاح را در این دیدند که در ظاهر با جماعت و با ندای وحدت هماهنگ شوند لذا گرز اهدایی را بخود منضم ولی در طول راه با خود اندیشیدند مگر میشود با گرز اهدایی بر سر ولی نعمت کوفت لذا چاره را در فرار از واقعیات و متوسل شدن به اصل جر زدن در بازی و تغییر در قواعد بازی شدند و با تراشیدن بهانه های بنی اسراییلی و درخواست باقالی و عدس و ..... خود را بزعم خویش رهایی دادند و از این مهلکه گریختند . یکی از رستمها برای فرار از این وحدت فریاد زد که احمد زاده قدش بلند است و من کوتوله هستم و وقتی میخواهم با او صحبت نمایم کلاهم از سر بر زمین می افتد پس او بخاطر اینکه مرا خجالت بدهد قدش را عمدا بلند نموده است لذا منهم در این فراخوان وحدت شرکت نمی نمایم . رستم دیگری گفت من میخواستم بیایم و یک وقت نگویید دروغ است اینهم گرزم ولی آن روز احمد زاده رعایت عدالت را نکرده است چرا باید در وبلاگش کلیه آزادگان رجوع نمایند و سال به سال کسی سراغ وبلاگ کذایی مرا نگیرد پس عدالت را رعایت نکرده و منهم انصراف میدهم .
ای رستم های پوشالی بخداوندی خدا از روز اول هم ما توقع این را نداشتیم که آبی از سوی شما برای آزادگان گرم گردد ولی برای محک خلوص شما در برابر ادعاهای شما این فراخوان وحدت برای مبارزه با مفسدان اقتصادی لازم بود که دست یاری بسوی شما دراز گردد ولی امیدی به فشردن این دست نبوده و نیست و هیچوقت این گرز لطیف شما بکار نمی آید .
اما سخنی با برادران آزاده :
برادران باید بپذیریم که برای بدست آوردن حقوق غارت شده خود نیاز به گریه کردن نداریم امروز نیاز به قیام است . امروز باید درک کرده باشید در این راه و برای فشردن حلقوم مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها تنها هستید و کسی به یاری شما نخواهد آمد . امروز خود باید دست بر زانو نهاده و یا علی گویان حقوق از دست رفته خود و خانواده را از گلوی مفتخورهای مادامیون بیرون بکشید و چشم براه بیگانه نباشید پس اگر طالب حق از دست رفته خود هستید یا علی .
و اما گله ای از برادران آزاده :
برادران جا داشت که مایی که همیشه از دست مادامیون فغانمان به آسمان بلند است و هر روز سوگ نامه در مذمت کار مادامیون و حقوق از دست رفته خود میخوانیم ولی به روز عمل فقط نظاره گر هستیم و امید داریم دیگران بروند و حقوق ما را بدست آورند و خود کمترین تحرکی در این راه نداشته باشیم و یا هنگام ثبت نام برای ابراز وجود در مقابل زیاده خواهان مادامیون برای تجمع جا داشت در روز اول فراخوان برای ثبت نام لااقل 1000 نفر اعلام آمادگی نمایند ولی خود نظری به لیست کسانی که در این راه اعلام آمادگی بیفکنید آیا ثبت نام حدود 100 و اندی مایه شرمساری برای جامعه ای که 24 سال است حقوقش غارت شده نمی باشد ؟ یا حق
معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان
شما که میگفتید ما مردان بی ادعائیم پس چرا مدعی شدید؟!
علی رمادیه 6- دوست دارم برای درک بهتر مطلبم با ذکر مثالی شروع نمایم . آیا تا بحال شاهد بازی کودکان بوده اید زمانی که طرف مقابل باخت خود را در برابر حریف مسجل می بیند و برای فرار از این مسله بسیار مضحک و خنده آور طرف مقابل را به بهانه های واهی محکوم می نماید تا نتیجه را تغییر دهد و خود را از زیر فشار این باخت و تحقیر نجات دهد و قواعد بازی را بهم میزند که ما آن را بنام (جر زدن) می شناسیم .
حال بیایید این مسله را با معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان که توسط مشتی مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها مقایسه نماییم . بودند و هستند چهره های قدیمی و فسیل شده ای که سالیانی است در عین بی کفایتی و بی هنری علیرغم نداشتن هیچ بهره مدیریتی بجز مدیریت غارت و پستی و دنایت طبع ذاتی وجودی خود تکیه بر اموال عده ای بیچاره مظلوم زده و پوزه در اموال آزادگان فرو برده و بطون گشاد خود را با ترنم خور خور گلوی خود مشغول چریدن می باشند و لاجرم این قیافه های زشت و تکراری و ابدی اینان را می بایست تحمل کرد تا هنگامی که عدالتجویانی برخاسته و پنجه در گلوی اینان افکنده و راه خور خورشان را بسته و فرمان توقف - ایست – چریدن ممنوع به آنها دهد . جالب است که همه هم خود را مدعی مبارزه با این چرندگان می دانند و فتح الفتوح های خیالی از اقدامات ناکرده شان را در بوق و کرنا نموده و ندای من آنم که رستم بود پهلوان سر میدهند در حالیکه همین گرز و کوپال را همان دیو اکوان برایشان خریده و به این رستم پوشالی سوغات داده است و قرار است با این گرز اهدایی سر دیو اکوان کوفته شود جل الخالق .( اهدای پول از طرف موسسه پیام به رستمهای پوشالی مجمع وبلاگ نویسان مبارز و احیای حق از دهان موسسه پیام ) .
امروز هم برای این رستم های پوشالی جهت محک و آزمایش دستی بسویشان دراز گردید و ندا آمد که ای رستم های دستان اگر به واقع برای مبارزه با دیو اکوان تا بحال تنها بودید و توجیهتان کم توجهی بشما بوده دیگر امروز تنها نیستید فی الفور گرز اهدایی دیو اکوان را به لیفه شلوار منضم و برای کوفتن سر این دیو بشتابید که اول خان این مبارزه گذ شتن از منیت و ما شدن است . بله این رستمهای پوشالی اول صلاح را در این دیدند که در ظاهر با جماعت و با ندای وحدت هماهنگ شوند لذا گرز اهدایی را بخود منضم ولی در طول راه با خود اندیشیدند مگر میشود با گرز اهدایی بر سر ولی نعمت کوفت لذا چاره را در فرار از واقعیات و متوسل شدن به اصل جر زدن در بازی و تغییر در قواعد بازی شدند و با تراشیدن بهانه های بنی اسراییلی و درخواست باقالی و عدس و ..... خود را بزعم خویش رهایی دادند و از این مهلکه گریختند . یکی از رستمها برای فرار از این وحدت فریاد زد که احمد زاده قدش بلند است و من کوتوله هستم و وقتی میخواهم با او صحبت نمایم کلاهم از سر بر زمین می افتد پس او بخاطر اینکه مرا خجالت بدهد قدش را عمدا بلند نموده است لذا منهم در این فراخوان وحدت شرکت نمی نمایم . رستم دیگری گفت من میخواستم بیایم و یک وقت نگویید دروغ است اینهم گرزم ولی آن روز احمد زاده رعایت عدالت را نکرده است چرا باید در وبلاگش کلیه آزادگان رجوع نمایند و سال به سال کسی سراغ وبلاگ کذایی مرا نگیرد پس عدالت را رعایت نکرده و منهم انصراف میدهم .
ای رستم های پوشالی بخداوندی خدا از روز اول هم ما توقع این را نداشتیم که آبی از سوی شما برای آزادگان گرم گردد ولی برای محک خلوص شما در برابر ادعاهای شما این فراخوان وحدت برای مبارزه با مفسدان اقتصادی لازم بود که دست یاری بسوی شما دراز گردد ولی امیدی به فشردن این دست نبوده و نیست و هیچوقت این گرز لطیف شما بکار نمی آید .
اما سخنی با برادران آزاده :
برادران باید بپذیریم که برای بدست آوردن حقوق غارت شده خود نیاز به گریه کردن نداریم امروز نیاز به قیام است . امروز باید درک کرده باشید در این راه و برای فشردن حلقوم مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها تنها هستید و کسی به یاری شما نخواهد آمد . امروز خود باید دست بر زانو نهاده و یا علی گویان حقوق از دست رفته خود و خانواده را از گلوی مفتخورهای مادامیون بیرون بکشید و چشم براه بیگانه نباشید پس اگر طالب حق از دست رفته خود هستید یا علی .
و اما گله ای از برادران آزاده :
برادران جا داشت که مایی که همیشه از دست مادامیون فغانمان به آسمان بلند است و هر روز سوگ نامه در مذمت کار مادامیون و حقوق از دست رفته خود میخوانیم ولی به روز عمل فقط نظاره گر هستیم و امید داریم دیگران بروند و حقوق ما را بدست آورند و خود کمترین تحرکی در این راه نداشته باشیم و یا هنگام ثبت نام برای ابراز وجود در مقابل زیاده خواهان مادامیون برای تجمع جا داشت در روز اول فراخوان برای ثبت نام لااقل 1000 نفر اعلام آمادگی نمایند ولی خود نظری به لیست کسانی که در این راه اعلام آمادگی بیفکنید آیا ثبت نام حدود 100 و اندی مایه شرمساری برای جامعه ای که 24 سال است حقوقش غارت شده نمی باشد ؟ یا حق
کاکا سیاه برخیز
از هنگامیکه سفیدپوستان اسپانیایی و انگلیسی ،هلندی ،آلمانی پا به سرزمین جدید نهادند ، مسئله برده داری و سپس تبعیض نژادی در آمریکا آغاز شد .
گویا ایجاد سرزمین جدید یا آمریکا خود سرآغاز پیدایش ظلم و بیدادگری است . نگاهی گذرت به تاریخ هجوم سفیدان اروپایی به آمریکا و تصاحب سرزمین سرخپوستان با جنگ و تطمیع یا اجبار و فریب نشان میدهد که بنای آمریکا بر ظلم و ستم و زور و قتل قرارگرفته است .
که هنوز بعد از صدها سال همچنان ادامه دارد . قوانینی که در طی قرون برپایی آمریکا بعنوان برابری سفید وسیاه تصویب شده ، احتمالا َ برای عوام فریبی یا خلاصی از انتقادات روزمره آزاد اندیشان بوده است ، چراکه در جامعه امروزی آمریکا هنوز سیاهان و سرخپوستان شهروندان درجه چندم محسوب میشوند که در رویداد های اخیر در فرگوسن یا نیویورک با قتل چند سیاه و تبرئه پلیس قاتل نمود بیشتری داشت .
راه افتادن جنبش های مردمی متشکل از رنگین پوستان و سفیدهای آزاد اندیش {{ مانند جنبش نمیتوانم نفس بکشم }} در شهرهای این کشور نشان دهنده این نکته است که هنوز سیاهان تا رسیدن به حق انسانی خودمسیری دشوار در پیش رو دارند که با اعتراضات کوتاه مدت و محدود راه به جایی نخواهند برد .
سردمداران کاخ سفید که ادعای حمایت از حقوق بشر سرمیدهند و در امور سایر بلاد دخالت میکنند ، چگونه است که از حقوق اولیه و انسانی رنگین پوستان کشور خویش دفاع نمیکنند . آیا قضات آمریکایی اگر سفید پوستی توسط یک سیاه کشته شود سیاه را نیز تبرئه میکنند .
کاخ سفیدیان ، چگونه است در برابر افشای شکنجه زندانیان گوانتانامو موضع جدی نمیگیرند .آیا حقوق کذایی بشر فقط در کشورهای مخالف باید پیگیری شود .
چگونه است یک اسراییلی یا یک شهرک نشسن غاصب کشته شود فراخوان بین المللی محکومیت سر میدهند ولی هنگامیکه هزارن نفر در غزه به خاک و خون کشیده میشوند ، سکوت مرگی حامیان حقوق بشر را فرا میگیرد .
بیایید وجدان خویش را در کفه ترازو قوانین خود قراردهید و بینید چقدر بیراهه رفته اید .
سیاهان آمریکا باید موج حق طلبی خود را به سراسر ایالات متحده گسترش دهند و جنبش مبارزه با تیعیض نژادی را فراگیرتر و مسمم تر و منسجم تر برگزار کنند .
بیایید برای همیشه به این بی عدلتی نژادی پایان دهید
بیایید خود را از قید و بند اسارات قرون نجات دهید.
بیایید بند اسارت خویش را از مجسمه آزادی دورغین بستانید .
بیایید نگذارید فرزندانتان چون شما اسیر بی عدالتی باشند .
رها شو سیاه و زنجیر بگسل
که سرزمین آمریکا را توساخته ای با دستهای پینه بسته آباء و اجدادت ، با پاهای تاول زده پدرانت و مادران زجر کشیده ات .
آمریکا سرزمین توست تو آنجا را ساخته ای ، پس بگیرش
چون فلسطینیان با سنگ و اگر نشد با سلاح حقت را بگیر از دجال
و بدان کاکا سیاه ، روزی اِمریکا از آن تو خواهد شد
ترا چون نلسون ماندلا دوست دارم و دستان مبارزه ت را میبوسم و میفشرم.
..:: فلسفه اوس ::..
..OS..
با سلام به شما ورزشکاران و ورزش دوستان خصوصا کاراته کاها
♥ سلام ویژه خدمت شما هم باشگاهی عزیز ♥
به دلیل اینکه مهم ترین چیز در یک کلاس کاراته (دوجو) و بین شوتوکان کاران اوس (احترام) است دونستن معنای این کلمه هم خالی از لطف نیست
کلمه اوس دارای معانی زیادی می باشد ودر جای جای یک دوجو (باشگاه) شنیده می شود به همین دلیل فلسفه اوس را مطرح کرده اند.
اوس کاربرد متعددی دارد مثلا:
1زمانیکه به استاد یا سئوالی در کلاس پاسخ می دهید به جای بلهیا فهمیدم اوس می گویند.
2-به هنگام انجام کیهون ( تکنیک ) در کلاس معمولاً هر تکنیک بایک اوس بلند همراه است.
3-به هنگام تمرین جیوکومیته ( مبارزه آزاد ) در کلاس و زمانیکه حریفتان یک تکنیک خوب و سخت را انجام می دهد ، برای تشویق مهارت او اوس می گویند.
4-مبارزین برای احترام دریک مسابقه ( تورنمنت ) به حضار ، داور و یکدیگر قبل و بعد از پایان مبارزه تعظیم کرده و اوس می گویند.
همانطور که می بینید اوس در موقعیت های مختلفی به کار می رود وبه این موضوع که اوس معانی متعددی دارد پی خواهید برد.
اما اوس واقعاً به چه معناست ؟
هاشمی از میرزا کوچک خان چگونه به ماهواره رسید؟