همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

ناگفته‌ هایی از 6 روز اول زلزله مرگبار «بم»

خبرگزاری ایسنا: مرحوم «بیژن دفتری» را «پدر امداد و نجات ایران» می‌دانند؛ مردی که در زمان وقوع زمین‌لرزه 11 سال پیش بم، رئیس وقت سازمان امداد و نجات بود و به مدت 40 روز در بم مشغول امدادرسانی؛ اما مرحوم دفتری که از اخلاق و کردارش خاطرات زیادی وجود دارد در مورد زلزله بم تنها به نوشتن هشت صفحه در کتابش اکتفا کرده که در این نوشتار بخش‌هایی از آنها را مرور می‌کنیم.

بیژن دفتری پیش از مرگش کتابی تحت عنوان «مدیریت بحران از نگاه بیژن دفتری» را با همکاری موسسه آموزش عالی علمی کاربردی هلال احمر منتشر کرد.

وی در فصل «تجارب کلان عملیاتی» خود به زلزله بم اشاره کرده است و می‌نویسد: زلزله بم به سرعت توسط کشیک سازمان امداد و نجات به همگان اطلاع داده شد اما در این زمان مدیرعامل هلال احمر استان سیستان و بلوچستان هم وقوع زمین‌لرزه‌ای را در قسمت شمالی این استان اطلاع داد و گزارش‌های تلفنی نیز از زمین‌لرزه‌هایی در شمال استان هرمزگان، جنوب استان یزد و شرق استان فارس می‌رسید که وقوع زمین‌لرزه‌ای در مقیاس بسیار وسیع را نشان می‌داد؛ چرا که چندین استان با آن مواجه شده بودند. به مدیران عامل استان‌های مذکور اعلام شد ضمن جست‌وجو در استان‌های خود به حالت آماده‌باش باشند.

معمولا موسسه ژئوفیزیک دو یا سه ساعت پس از حادثه محل زلزله را در آن زمان اعلام می‌کرد؛ بر همین اساس با موسسه ژئوفیزیک تماس گرفته و به صورت غیررسمی اعلام کردند که زمین‌لرزه در حوالی جازموریان بوده است اما از آنجا که اطلاع داشتم این ناحیه سکنه زیادی ندارد به نظر می‌رسید نمی‌بایست زلزله مخربی باشد اما تجربه نشان می‌داد با این لرزش وسیع حتما یک جای کار مشکل دارد. به همین دلیل به دکتر نوربالا، رئیس وقت جمعیت هلال احمر تماس گرفتم تا تمهیدات لازم پیش‌بینی شود. در همین زمان مدیرعامل یکی از استان‌ها تماس گرفت و گفت که به دلیل قطع برق نمی‌تواند با شهرستان‌های کهنوج و بم تماس حاصل کند که این امر نشان می‌داد زلزله در یکی از این دو شهر واقع شده است.

به همین دلیل به مدیرعامل جمعیت هلال احمر کرمان اطلاع دادم تا عوامل امدادی خود را به سمت بم اعزام کند و همین طور به مدیرعامل سیستان و بلوچستان و کهنوج نیز اعلام شد که بلافاصله نیروهای خود را به سمت کهنوج، جیرفت و بم اعزام کنند.

مرحوم دفتری در ادامه خاطرات خود می‌نویسد: در فرودگاه مرحوم ملااکبری، معاون امداد و نجات وقت استان کرمان اطلاع داد که اتومبیل‌هایی که از بم به سمت کرمان در حرکت‌اند مجروحان زیادی همراه دارند و این خبر ما را مطمئن کرد که حادثه بزرگی را پیش رو خواهیم داشت! وارد شهر بم که شدم حوالی ظهر بود. از همان بدو ورود تخریب شهر قابل مشاهده بود. ساختمان جمعیت هلال احمر بم ویران شده بود و امدادگران باقیمانده در مرکز جوانان جمعیت که تقریبا ساختمانش سالم بود جمع شده و مشغول امدادرسانی بودند. اما ساختمان مملو از مجروحان بود و ما نیز شروع به شناسایی افراد جانباخته و انتقال اجساد به محل دفن کردیم.

دفتری با بیان اینکه آغاز عملیات جست‌وجو و نجات از همان لحظات اولیه به وسیله بازماندگان و تعدادی از کارکنان هلال احمر و سایر ارگان‌ها آغاز شد و اعزام مجروحان با وسیله نقلیه تا پایان روز نخست ادامه داشت، نوشته است: پس از انتشار خبر از طریق رسانه‌ها هجوم افراد به بم به قدری افزایش یافت که سبب ایجاد ترافیکی سنگین شد که راه دو ساعت و نیمه را باید 10 ساعته می‌پیمودیم.

طی دو روز 14 هزار مسدوم از منطقه خارج شدند

دفتری در ادامه خاطراتش، وجود فرودگاه را نقطه قوت امدادرسانی در بم دانسته و افزوده است: هر چند فرودگاه در ابتدا دچار خساراتی شده بود ولی به سرعت ترمیم و قابل بهره‌برداری شد؛ به گونه‌ای که از روز دوم مصدومان از طریق هواپیما جابه جا می‌شدند. اما در شب نخست برای مجروحان و مصدومانی که تعدادشان به حدود 14 هزار نفر می‌رسید هیچ دارویی وجود نداشت و ما مجبور بودیم با همکاری استانداری برای تامین دارو به روش‌های سنتی عمل کنیم اما از صبح روز دوم با مساعدت نیروهای امدادی حمل مصدودمان به وسیله بالگردهای هلال احمر و هواپیماهای ارتش، سپاه و سازمان هواپیمایی کشور آغاز شد، طی دو روز 14 هزار مسدوم از منطقه خارج شدند.

 اما خروج حجم زیاد مجروحان و انتقال آن‌ها به مراکز درمانی شهرهای دیگر مشکلات جدیدی به وجود آورد که قابل پیش‌بینی نبود؛ چرا که انتقال مجروحان بدون هماهنگی با بیمارستان‌های شهرهای دیگر بود و مسئولان بیمارستان‌ها دچار غافلگیری و بحران شدند! حتی خیلی از مجروحان که زخم‌های سطحی داشتند پس از بهبودی برای بازگشت دچار مشکل می‌شدند! بازماندگانی هم که عزیزانشان انتقال یافتند نگران شده و مرتب سوال می‌کردند. باید عنوان کرد اگر نیروهای درمانی به سرعت در منطقه مستقر می‌شدند احتیاج به خروج این تعداد از مسئولان و مجروحان نبود و بررسی‌های بعدی نشان داد که فقط حدود دو هزار نفر از این مصدومان نیاز به خروج از منطقه داشته‌اند.

دفتری همچنین با بیان اینکه در روز دوم سالن ورزشگاه هلال احمر تجهیز و به یک مرکز درمانی تبدیل شد گفته است: از روز چهارم نیروهای درمانی خارجی در بم مستقر شدند که عملا نقش مهمی در کمک‌رسانی به مصدومان پس از حادثه نداشتند! اما بعدها که یک بیمارستان صحرایی توسط فدراسیون بین‌المللی صلیب سرخ و هلال احمر در منطقه ایجاد شد توانست تا مدت‌ها به مصدومان و بازماندگان خدمات پزشکی ارائه کند.

دفتری با اشاره به حضور معاون اول رئیس جمهوری وقت در منطقه گفته است: این حضور به اتخاذ یک تصمیم ضروری ولی نابهنگام منجر شد؛ چرا که بر اساس این تصمیم مقرر شد ادامه عملیات بحران در منطقه توسط سپاه پاسداران و در منطقه بروات توسط ارتش مدیریت شود. نظر به اینکه نهادهای مذکور ساختار و برنامه از پیش تعریف‌شده‌ای برای چنین مواردی نداشتند و تمرینی نیز با سایر سازمان‌ها در این رابطه انجام نشده بود این تصمیم تا مدتی روند عملیات پاسخگویی را با مشکل مواجه کرد؛ چرا که گرفتن تصمیمات اقتضایی در شرایط بحرانی، مستلزم وجود سناریوی جایگزین از پیش طراحی شده و تمرین‌شده است؛ در غیر این صورت بحران تشدید و بعضا غیرقابل کنترل می‌شود. در آن شرایط ضرورت باز هم مساله مهندسی طرح‌های مدیریت و مقابله با بحران‌های ناشی از حوادث موجود برای تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور کاملا محسوس شد.

ربوده‌شدن کامیون حامل لباس‌های امدادگران

دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با اشاره به برخی مشکلات حاشیه‌ای که در صحنه فجایع اینچنینی رخ می‌دهد نوشته است: تا نیروهای کمکی به بم رسیدند آشفتگی‌های زیادی به وجود آمد. ازدحام و شلوغی در جاده‌های اطراف بم به حدی بود که بسیاری از کمک‌ها به بم نمی‌رسید و به وسیله (برخی) افراد متفرقه غارت می‌شد! در این میان یک کامیون حامل البسه‌ امدادی در بین راه ربوده شد و بعدها از این لباس‌ها سوء‌استفاده‌های فراوانی به عمل آمد؛ چرا که با همین لباس‌ها اجناس اهدایی را از بالای کامیون‌ها به سمت مردم پرتاب می‌کردند و این عمل موجب رنجش افراد آسیب‌دیده شد. به همین دلیل سریعا کارت‌های شناسایی برای نیروهای هلال احمر صادر شد تا قابل شناسایی باشند.

وی همچنین نوشته است: هجوم بی‌رویه و غیرضروری نیروهای امدادی از ارگان‌های مختلف مشکلات زیادی را به وجود آورد و این در حالی بود که نهادهای دولتی نیز با اوج‌گرفتن احساسات انسان‌دوستانه مردم شروع به دعوت از آن‌ها برای کمک‌رسانی می‌کردند.

در پنج روز اول پس از زمین‌لرزه وجود آشفتگی‌ها، کار جست‌وجو و نجات با دستگاه‌های ظریف زنده‌یاب و سگ‌های تجسس را با مشکلاتی رو به رو کرد. همچنین نبود نقشه جامع شهر نیز این کار را با تاخیر مواجه کرد.

در روز ششم، شناسایی خانواده‌های آسیب‌دیده و توزیع دفترچه خواربار آغاز شد. طبق آمار در بم 110 هزار نفر تحت تاثیر زلزله قرار گرفته بودند که حدود 35 هزار نفر کشته و 14 هزار نفر مجروح شده بودند و 15 هزار نفر از منطقه کوچ کرده و تحت حمایت جمعیت‌های هلال احمر شهرهای اطراف قرار گرفتند که با این حساب و با کسر تعداد کشتگان زلزله، ما باید با 50 هزار نفر مواجه می‌بودیم اما متاسفانه با هجوم افراد از مناطق دیگر که خود را بومی معرفی می‌کردند ناچار به توزیع 248 هزار دفترچه شدیم که این رقم یک رقم واقعی برای کمک‌رسانی نبود.

هرچند تلاش زیادی انجام شد که آسیب‌دیدگان پالایش شوند اما این عمل بسیار سخت بود و نهایتا از مقامات بالا دستور داده شد که به این افراد نیز کمک کنید که کار ما را بسیار مشکل‌تر کرد.

معضل شناسایی اجساد

پدر امداد و نجات ایران که در زمان وقوع زمین‌لرزه ریاست سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر بود در ادامه خاطرات خود با اشاره به مشکل شناسایی اجساد افزوده است: شناسایی اجساد به علت اینکه در بیشتر موارد کل خانواده فوت شده بودند ما را با مشکلاتی مواجه کرد؛ بنابراین مسئولان ذی‌ربط مجبور بودند با رعایت حداقل تشریفات مذهبی افراد را پس از ثبت مشخصات و عکس‌برداری در گورهای جمعی دفن کنند.

ورود تیم‌های خارجی ناکارآمد به بم

وی همچنین به دیگر مشکلات اشاره کرده و نوشته است: یکی دیگر از مواردی که برای اولین بار در زلزله بم رخ داد صدور مجوز ورود به آسمان ایران از هر کشور و هر جایی برای کمک به آسیب‌دیدگان بود. اعلام فضای باز برای مشتاقانی که می‌خواستند به هر دلیل از جمله کمک‌رسانی بیایند خوب بود ولی برای ما مشکلات بسیاری را به وجود آورد؛ زیرا بیشتر این تیم‌ها وسایل کافی و کارآمدی لازم را نداشتند! البته این موارد به حل یک مساله بین‌المللی نیز کمک کرد؛ چرا که سازمان ملل در تلاش بود مجوزی به دولت‌ها بدهد که نیروهای امدادی اجازه داشته باشند در امدادرسانی‌ها بدون مجوز کشور آسیب‌دیده وارد شوند که بسیاری از کشورهای بزرگ مخالف بودند. تجربه زلزله بم نشان داد که این روش مناسبی نیست و از این تصمیم منصرف شدند.

وی ارسال بی‌رویه کمک‌های اهدایی داخلی را یکی از مشکلات دیگر بزرگ در زلزله بم عنوان کرده و گفته است: مرتبا اعلام کردیم که برای ارسال این کمک‌ها با جمعیت هلال احمر هماهنگ شوند اما کمک‌ها بدون تفکیک به منطقه ارسال می‌شد؛ به گونه‌ای که تعداد کامیون‌هایی که کمک‌های اهدایی را به بم می‌آوردند به قدری بود که صفهای طویلی برای تخلیه بار ایجاد و گاهی رانندگان کامیون‌ها سهوا یا عمدا این وسایل را روی خاک‌ها تخلیه می‌کردند که از این موارد عکس و فیلم تهیه و منتشر شد و بعدها نیز گلایه کردند که چرا جمعیت هلال احمر در خصوص کمک‌های مردمی کوتاهی کرده است! این مساله دردسرهایی را نیز به وجود آورد؛ چرا که عدم تخلیه این اجناس نیز موضوع را سیاسی می‌کرد و ما مجبور به تحویل این محموله‌ها شدیم. حتی در کنفرانسی که به منظور اهدای کمک از طریق سازمان‌های بین المللی در ژنو تشکیل شد من معایب و محاسن کمک‌های بین‌المللی را گوشزد کردم.

مرحوم دفتری در بخش دیگری از کتاب خود با برشمردن نقاط ضعف و قوت امدادرسانی در بم افزوده است: تونی فریش هماهنگ کننده اتحادیه اروپا بعد از 14 روز که منطقه را ترک کرد در مصاحبه خود گفت جمهوری اسلامی ایران با استفاده از تجربیات دفاع مقدس و حوادث دیگر توانست به صورت شایسته کار عملیات امداد و نجات را انجام دهد.

دفتری همچنین ارائه الگوی بازسازی توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را یکی دیگر از نقاط روشن امدادرسانی آسیب‌دیدگان بم برشمرده و افزوده است: جمعیت هلال احمر و سازمان امداد و نجات با تکیه بر تجربیات امدادرسانی در زمان جنگ توانستند از پس امدادرسانی بزرگترین زمین‌لرزه ایران برآیند.

مرحوم دفتری سال گذشته به دلیل کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت؛ قطعا او به عنوان سرتیم عملیات زلزله بم ناگفته‌های بسیار زیادی داشته که تنها بخشی از آن‌ها در کتابش ذکر شده اما در سراسر کتاب خود تاکید کرده است که علاوه بر افزایش آگاهی‌های مردم در زمینه خودامدادی باید بسترهای لازم برای استحکام خانه‌ها نیز فراهم شود تا از بروز حوادثی مانند بم جلوگیری شود. حالا در یازدهمین سالروز زلزله بم باید بار دیگر گوشزد شود که مرگ همیشه برای همسایه نیست!

در زمان ظهور و حکومت حضرت حجت(عج) بانوان مختلفی به کمک و یاری امام زمان می‌پردازند، البته روایات در چهار محور از حضور و نقش زنان در آن زمان سخن به میان آورده‌اند.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، حضور ۵۰ زن در بین یاران امام که امام باقر(ع) می‌فرماید: به ‏خدا سوگند، ۳۱۳ نفر می‏آیند که ۵۰ نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد یا حضور زنان آسمانی که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: عیسی‏ بن مریم به همراه ۸۰۰ مرد و ۴۰۰ زن از بهترین و شایسته‏ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.

همچنین رجعت زنان که سومین گروه از یاوران اباصالح المهدی(عج)، زنانی هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آن‌ها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند کرد که در منابع معتبر اسلامی نام ۱۳ زن یاد می‏شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان(عج) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.

امام صادق(ع) اسامی این زنان را این چنین بیان می کنند: همراه قائم(عج) ۱۳ زن خواهند بود که به مداوای مجروحان پرداخته، سرپرستی بیماران را به ‏عهده خواهند گرفت، فرمود: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه(مادر عمار یاسر)، زبیده ‏ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه

در نهایت بانوان منتظر چهارمین گروه یاوران امام زمان(عج) هستند که پیش از ظهور حضرت بقیة‏ اللّه رحلت کرده‏اند، به آنان گفته می‏شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلی می‏توانی حضور داشته باشی، آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

*آشنایی با ۸ بانوی پرستار امام زمان(عج)

اینک در ادامه به شرح حال برخی از زنان نامبرده از کتاب «زنان در حکومت امام زمان(عج)» تألیف حجت‌الاسلام محمدجواد مروجی طبسی اشاره می‏کنیم:

۱- صیانه ماشطه

او یکی از همان ۱۳ بانویی است که در دولت حضرت مهدی(عج) زنده شده، به دنیا باز می‏گردد. وی همسر «حزقیل»، پسر عموی فرعون و شغلش آرایشگری دختر فرعون بود، او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسی، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان می‏کرد.

نوشته‏ اند: روزی وی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بی‏ اختیار نام خدا را بر زبان جاری ساخت، دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردی؟ گفت: نه، بلکه نام کسی را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است، دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟

گفت: هرگز! من از خدای حقیقی دست نمی‏کشم و تو را پرستش نمی‏کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسی برافروزند و همه بچه‏ های آن زن را در حضورش در آتش افکنند، چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید، صیانه می‏خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدی زنده می‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.

۲- سمیه، مادر عمار یاسر

وی هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و بدین ‏سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجه‏ها را بر او روا داشت، او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آن‌ها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، اما آن ها حاضر به چنین‏ کاری نشدند، او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آن ها را در آفتاب سوزان نگه ‏داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور می‏کرد، آن‌ها را به صبر و مقاومت سفارش می‏کرد و می‏فرمود: ای خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است، سرانجام ابوجهل بر هر یک ضربتی وارد ساخت و ایشان را به ‏شهادت رساند.

خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در راه اعتلای اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایام ظهور مهدی آل محمد(ص) زنده خواهد کرد تا تحقق وعده الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.

۳- نسیبه، دختر کعب مازنیه

او معروف به «ام ‏عماره» و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخی از جنگ های پیامبر اسلام(ص) شرکت جسته و مجروحان جنگی را مداوا کرده است، او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد، با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخم های فراوان برداشت.

پیامبر عزیز این فداکاری را ستود و به فرزندش عماره چنین فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگی والاتر است، پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با ۱۳ زخم سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت، با شنیدن فرمان پیامبر خدا(ص) که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جای برخاست و آماده رفتن شد، اما به‏ علت شدت خونریزی نتوانست شرکت کند، همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبداللّه‏ بن کعب مازنی را برای احوالپرسی نسیبه و سلامتی وی به نزد او فرستاد و چون از سلامتی وی آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.

۴-امّ ایمن

از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول(ص) است. پیامبر به ‏او مادر خطاب می‏کرد و می‏فرمود: hین زن، باقی‏مانده‏ای از خاندان من است، وی همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداوای مجروحان می‏پرداخت.

ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا(س) او را به ‏عنوان شاهد معرفی کرد، وی پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.

۵-امّ خالد

در روایت دو بانو به این نام مشهور شده‏اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه، شاید مقصود ام خالد مقطوعة الید (دست بریده) باشد که یوسف‏ بن عمر، پس از به ‏شهادت رساندن زید بن علی بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد، در کتاب رجال کشی درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق(ع)، مطلبی ذکر شده که حایز اهمیت است، ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعة‏ الید از راه رسید، حضرت فرمود: ای ابابصیر، آیا میل داری که کلام امّ خالد را بشنوی؟

من عرض کردم: آری ای فرزند رسول خدا! با شنیدن آن شادمان می‏گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت، دیدم وی در کمال فصاحت و بلاغت صحبت می‏کند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.

۶-زبیده

مشخصات کاملی از او نقل نشده است، احتمال دارد زبیده زن هارون‏ الرشید باشد که شیخ صدوق، درباره‏اش گفته است: وی یکی از هواداران و پیروان اهل بیت است، هنگامی که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد، زبیده کارهای خدماتی بسیاری داشت که یکی آبرسانی به عرفات است، همچنین نوشته‏اند وی ۱۰۰ کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صدای تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال ۲۱۶ قمری رحلت کرد.

۷-حبّابه والبیه

از زنان والامقامی است که دوره زندگی هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت، در یک یا دو نوبت به‏ وسیله امام زین‏ العابدین و امام رضا(ع) جوانی‏ اش به‏ او بازگردانده شد، اولین ملاقات وی با امیرمؤمنان(ع) بود که از آن حضرت دلیلی بر امامت درخواست کرد، حضرت در حضور وی سنگی را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جای گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثری بر جای بگذارد او امام است، از این رو حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام بعدی می‏رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ می‏زدند و اثر آن نقش می‏بست، نوبت که به امام رضا(ع) رسید، حضرت نیز چنین کرد، حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا(ع) زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.

روایت شده است که وقتی حبابه به خدمت امام زین‏العابدین رسید، ۱۱۳ سال از عمرش سپری شده بود، حضرت با انگشت سبابه خود اشاره‏ای کرد و جوانی‏اش بازگشت.

۸-قنواء

دختر رشید هجری، یکی از شیعیان و پیروان علی(ع) و خود از یاران با وفای حضرت امام جعفر صادق(ع) است، وی دختر بزرگمردی است که در راه محبت و دوستی امیرمؤمنان به‏ طرز دلخراشی به‏ شهادت رسید، از گفتار شیخ مفید بر می‏آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللّه‏ بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پای پدر خود بوده و به ‏کمک دیگران بدن نیمه‏ جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به ‏خانه منتقل کرده است.