مَن اَرادَ عِلمَ الاَوَّلینَ وَالآخَرینَ، فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ
هر که علم اولین و آخرین را می خواهد، باید آن را در قرآن بجوید.
کنزل العمال ج1 ص548
واقعا درسته من خودم به این نتیجه رسیدم شما هم با مطاعه ی چند تا صفحه می تونید به این نتیجه برسید.
در باره این موضوعات در اینترنت تحقیق کنید تا به این گفته بزسید:
شهادت آب
اعجاز قرآن در علم ریاضی
من خودم با مطالعه مطالبی که در این دو مورد در اینترنت بود به این موضوع رسدم و موضوعات دیگری که در مجالس شنیدم مثل این که تو قرآن اومده تو فضا هوا وجود نداره در حالی که ما 1400 سال بعد به این موضوع پی بردیم.
از هر جنبه به قرآن نگاه کنیم کامل ترین مطلب در اختیارمون می زاره فقط باید اون پیدا کنیم.
بیاید از جنبه علمی هم قرآن مطلعه کنیم و علم های اون پیدا کنیم حالا که همه علم ها در دست مون هست چرا پیداش نکنیم.
اگه شما هم علم و مطلبی در قرآن پیدا کردید خوش حال می شم برامون در بخش نظرات بفرستید اگرم خیلی طولانی بود به ایمیلم بفرستید.
hossein.pashnesaz@gmail.com
ایران نوشت:قطرات اشک امانش نمیداد حرف بزند. سن و سالی ندارد اما از روز نخست زندگی سختیهای زیادی کشیده است.
سفره دلش را با صدای بغض گرفته باز کرد. بچه بودم که مادرم را از دست دادم. من ماندم با پدرم و سه خواهر قد و نیم قد! بعد از دو سال پدرم ازدواج کرد. فکر میکردم با حضور عاطفه مشکل زندگی ما حل میشود اما او نتوانست جای خالی مادر را برایمان پر کند.
بناچار من به عنوان بزرگ خانه مسئولیت نگهداری از خواهر کوچولوهایم را به عهده گرفتم. هم برایشان مادری میکردم و هم پدری! راستش را بخواهید پدرم هم سرگرم کار و بارش شده بود و دیگر حوصله نداشت به من و خواهرانم فکر کند.
سالها به سرعت گذشتند البته من سرد و گرم روزگار را چشیدم و دم نزدم. از خودم غافل شده بودم و فقط مراقب بودم مبادا بیمهری عاطفه خانم اخم بر ابروی خواهرانم بیاورد.
احساس مسئولیت در برابر بچهها باعث شد خواستگارانم را یکی پس از دیگری رد کنم. من صبر کردم تا هر سه خواهرم سر و سامان گرفتند و صاحب خانه و زندگی شدند. بعد از ازدواج آنها فرصتی پیدا کردم تا به خودم فکر کنم. منتظر بودم خواستگاری بیاید و ازدواج کنم. میدانستم جای من در خانه پدرم نیست و عاطفه خانم چشم دیدنم را ندارد.
29 ساله بودم که برایم خواستگار آمد اما چه خواستگاری؟ مردی که 14 سال از من بزرگتر بود و کار درست و حسابی نداشت.
میگفت زنش او را رها کرده و رفته و بچههایش را هم با خود برده است.
انتظار داشتم پدرم از حقم دفاع کند اما او گوش به حرف نامادریام داده بود و روی حرف نامادریام حرف نمیزد. با چشمانی گریان و دل شکسته پای سفره عقد نشستم. زندگی من و محمود از همان روز اول نحس بود.
سر یک حرف پوچ و الکی کتکم میزد. موضوع را به پدرم گفتم. خیلی عصبی شده بود. میخواست با او صحبت کند اما عاطفه خانم اجازه نداد و مرا از خانه بیرون انداخت. میگفت اگر از این دختر بیچشم و رو دفاع کنیم فردا نمیتوانیم او را جمع و جور کنیم و هر روز میخواهد همین اداها را دربیاورد. نامادریام آن روز مرا دیوانه و روانی خطاب کرد و این آخرین باری بود که درباره مشکلات زندگیام با او و پدرم صحبت کردم و دست از پا درازتر به خانه برگشتم. محمود معتاد بود و سرکار هم نمیرفت. به فکر افتادم خودم کاری انجام بدهم اما با پنج کلاس سواد، کاری بیرون از خانه نمیتوانستم پیدا کنم. دار قالی را جفت و جور کردم و صبح تا شب گرههای رنگی پشت سر هم میکوبیدم و قالی میبافتم تا به سختی هزینههایمان را در بیاورم.
افسوس که محمود قدردان نبود. سال اول زندگیمان باردار شدم. با هزار امید و آرزو پسرم را به دنیا آوردم. اسمش را «رضا» گذاشتم. او همه دنیایم بود و در کنارش احساس خوشبختی میکردم.
یک سالی گذشت. پدرم نیز خدا بیامرز شد. بعد از مرگ او ارتباط من و عاطفه خانم به کلی قطع شد. سه خواهرم نیز درگیر زندگی خودشان بودند و دیگر حالی از من نمیپرسیدند.
من بودم و پسر کوچولویم و انگار هیچ غم و غصهای نداشتم . تا اینکه یک روز محمود مرا داخل اتاق صدا زد و گفت: «این بچه دارد بزرگ میشود، ما هم نمیتوانیم برای او آینده خوبی بسازیم. اگر رضا را بفروشیم پول خوبی به جیب میزنیم و... .» با شنیدن این حرفها دنیا روی سرم خراب شد. داد و فریاد راه انداختم و گفتم تو حق نداری برای تنها دارایی من چنین حرفهایی بزنی. او کوتاه آمد و معذرتخواهی کرد. دو هفته بعد، محمود مقداری لباس آورد و از من خواست تا همراهش بروم و در یکی از پارکها بساط راه بیندازیم.
بناچار همراه او رفتم. میدانستم اگر روی حرفش حرفی بزنم کتکم میزند. لباسها را روی چند تکه کیسه گونی پهن کردیم. مشغول فروش لباس شدیم و من چشم از رضا برنمیداشتم. بعد از خوردن ناهار چند دقیقهای به سرویس بهداشتی رفتم و برگشتم. باورم نمیشد؛ اثری از محمود و رضا نبود. هر چه به دنبالشان گشتم نتیجهای نگرفتم. موضوع را به پلیس اطلاع دادم. الان سه ماه از آن موقع میگذرد هنوز هیچ نتیجهای نگرفتهام. مثل دیوانهها هر روز صبح تا شب در خیابانها سرگردان هستم و بین این همه آدم دنبال پسر کوچولویم میگردم. نمیدانم کجاست و چه کار میکند. سراغ محمود را هم گرفتهام. هیچ ردی از خود بر جای نگذاشته است.
بنابر این گزارش، پلیس مشهد با شنیدن داستان غمانگیز این زن، شوهر وی را تحت تعقیب قرار داده است تا کودک فروخته شده را به آغوش مادر بازگرداند.
اگر از جمله افرادی هستید که موقع خوابیدن زیاد غلت میخورید و هر بار با افتادن از تخت بیدار میشوید و یا نگران فرزندانتان موقع خواب هستید و این موضوع باعث می شود که نتوانید با آرامش بخوابید ، دیگر نگران نباشید ! البته این موضوع جدیدی نیست چون که قبلا اپلیکیشن های زیادی وجود داشته که خواب شما را دنبال میکرد و هشدار های لازم را به شما می داد ،اما به تازگی کمپانی ای به نام Sevenhugs تصمیم دارد همه افراد خانواده خواب خوبی را تجربه کنند.
محقق امنیتی به نام ترمل هادسن (Trammell Hudson) نقطه ضعفی را در پورت تاندربلت شناسایی کرده است که به هکرها اجازه میدهد کدهای دلخواه خود را بر روی سیستم عامل مک به اجرا در بیاورند. در این گزارش بیان شده است که هکر به راحتی میتواند بدافزاری را روی مک نصب کند و خود را بر روی هر سیستمی که از طریق پورت تاندربلت به مک آلوده وصل می شود، بازتولید نماید.
فناوری تاندربلت در واقع نوع پیشرفتهای از پورت USB است که سرعت انتقال اطلاعات در آن دو برابر سریعتر از USB3 است. این فناوری توسط شرکت اینتل اختراع و امتیاز آن به شرکت اپل واگذار شده است. در حال حاضر فقط برخی از مکها این تکنولوژی را دارند، اما در آینده ای نه چندان دور اکثر لپتاپها در بازار به این فناوری مجهز خواهند شد.
نکته وحشتناک این موضوع اینجا است که حتی با نصب دوباره سیستم عامل نیز این بدافزار از بین نمیرود و خارج کردن هارد نیز کمکی به حل مشکل نمیکند.
باید نگران بود؟
خوشبختانه تا این لحظه، این بدافزار فقط در سیستمهای آزمایشی دیده شده و نتوانسته پا به عرصه عموم بگذارد. شرکت اپل نیز تا کنون بخشی از مشکل را برطرف کرده است.
باید بدانید که این نوع از آلودگی از طریق اینترنت ایجاد نمیشود بلکه حمله کنندگان باید به مک شما دسترسی فیزیکی و مستقیم داشته باشند. بنابراین بار دیگر تایید میشود که امنیت اطلاعات به طور کلی حول موضوع کنترل دستگاه شما است، چه از طریق فیشینگ و اینترنت و چه از طریق دسترسی فیزیکی.
شرکت اپل با انتشار بیانیهای اعلام داشته است که تا حدود زیادی مشکلات ایجاد شده از سوی این بدافزار را حل کرده است و جای هیچ نگرانی وجود ندارد.
هم و طن محترمی سوالی با مضمون ذیل پرسیده اند:
سلام من دو تا سوال اساسی دارم اگر کمی حوصله به خرج دهید یقینا برای خیلی از هموطنان جواب شما سودمند خواهد بود:
1- همانطور که میدانید بسیاری از افراد ناخواسته یا رفاقتی به عنوان مدیر عامل یا عضو هیئت مدیره با حقوق های ناچیز وارد بعضی از شرکتهای سهامی خاص شده و بعضا با نا اگاهی یا رو دربایستی بنام شرکت وام های بانکی دریافت شده و سپس از بازپرداخت وام ها خودداری شده است و این در حالی هست که وام ها توسط اشخاص دیگر استفاده شده اما مسئولیت قانونی به گردن همه اعضای هیئت مدیره هست سوال اینجاست ایا بعد از خروج این فرد و جایگزینی مدیران جدید بانک میتواند مدیران قبلی رو ممنوع الخروج کند یا نه؟ و اگر نمیتواند و چنین کاری کرده باشد چه اقدامی میتوان انجام داد؟2
2- اگر شخص هنوز عضو شرکت باشد اما حکم ورشکستگی شرکت صادر شده باشه این بدان مفهوم است که او معسر از پرداخت بدهی خود است اگر بانک اعضای هیئت مدیره شرکت ورشکسته را ممنوع الخرج کرده باشد ایا به استناد حکم ورشکستگی میتوان تقاضای رفع انرا از مرجع قضایی نمود؟
2- شخصی که از کشور خارج شده و مقیم کشور دیگری هست اگر بعد از خروجش از کشور به هر دلیل ممنوع الخروج شود ایا نمایندگی های جموهوری اسلامی نسبت به تمدید یا تجدید گذرنامه جدید اقدام میکنند یا خیر؟ با تشکر
جواب شما به شرح زیر است:
۱.قانون در این خصوص پیش بینی کرده است، به موجب ماده ۱۴۳ از لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت:
"در صورتی که شرکت ورشکسته شود یا پس از انحلال معلوم شود که دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نیست،دادگاه صلاحیتدار می تواند به تقاضای هر ذینفع هر یک از مدیران و یا مدیر عاملی را که ورشکستگی شرکت یا کافی نبودن دارایی شرکت به نحوی از انحاء معلول تخلفات او بوده است منفردا یا متضامنا به تادیه آن قسمت از دیونی که پرداخت آن از دارایی شرکت ممکن نیست محکوم نماید"
بنابر این در فرض ورشکستگی یا انحلال شرکت صرفا مدیران مقصر شرکت آنهم در فرض عدم تکافوی دارایی شرکت پاسخگو هستند لذا جانشینی مدیر دیگر تخلف مدیر سابق را از میان نمیبرد
۲.اگر ناکرده تقصیری ممنوع الخروج شده باشد با اعتراض به دادگاه صالح و اثبات عدم قصور خود میتواند ممنوعیت خروج از کشور را خنثی گرداند
۳.چناچه شخص مدیر ممنوع الخروج شده باشد شاید به این دلیل باشد که وی ضامن بازپرداخت وام اخذ شده است و این موضوع ارتباطی به سمت مدیریت او در شرکت نداشته باشد که این موضوع دیگری است و اگر هم که از باب مدیریت باشد جواب همان است که در فوق گفته شد.
۴.اینکه امکان تمدید گذرنامه وی وجود دارد یاخیر می بایست از کنسولگری ایران در آن کشور مراتب را استعلام کنید که معمولا با تلفن نیز پاسخگو هستند.
جزیییات بیشتر مستلزم ملاحظه اسناد شما و اطلاعات دقیق تر از ناحیه شما دوست گرامی است.
با تشکر از حسن انتخاب شما-آذرباد
موضوعات مرتبط: وکیل دادگستری در امور تجاری و قراردادها امیرآذرباد