زنی را در خیابان دیدم که پسربچه ای را به دنبال داشت. از او پرسیدم: این پسر با توچه نسبتی دارد؟ گفت: «او پسرِ پسرم است، برادر شوهرم»، چطور چنین چیزی ممکن است؟
جواب:
تنها در صورتی ممکن است که دو دوست، هر یک با مادر شوهر مرده یا مطلقه دیگری ازدواج کنند و هر یک از آن مادران پسری بدنیا آورند. این پسر برای زن دیگر، حکم پسرِ پسر و برادرِ شوهر را دارد
۲- از میان تعدادی زن و مرد برهنه، چگونه می توان آدم و حوا را شناخت؟
جواب:
آدم و حوا ناف ندارند. زیرا آنان از شکم مادر متولد نشده اند که نیازی به بند ناف و ناف داشته باشند! آدم از بهشت آمد و حوا نیز از پهلوی آدم خلق شده است
۳- شخصی تخم مرغ را دانه ای ۷۰ ریال خرید و دانه ای ۵۰ ریال فروخت و سرانجام میلیونر شد! چطور چنین چیزی ممکن است؟
جواب:
او نخست میلیاردر بود، اما در اثر زیان های پی در پی بخشی از دارائیش را از دست داده و میلیونر شد
۴- حکم اعدام متهمی را صادر می کنند و مضمون «بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.» را به امضا، دادستان می رسانند. پس از امضاء دادستان، مأمور اجرای حکم، با تغییری در مضمون، جمله را به صورتی در می آورد که جلو اعدام متهم را می گیرد، او چه تغییری در جمله بوجود می آورد؟
جواب:
مأمور ویرگول را از جلو کلمه «نیست» بر می دارد و جلو کلمه «بخشش» می گذارد، بدین ترتیب: «بخشش، لازم نیست اعدامش کنید»