نمیدانم
تو را به اندازه نفسم دوست دارم
یا نفسم را به اندازه ی تو!؟
نمیدانم
چون تورا دوست دارم نفس میکشم
یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم!؟
تنها میدانم
که دوست داشتنت
لحظه
لحظه
زندگیم را میسازد
و عشقت
ذره
ذره
.....وجودم را
این یه پست هفتگیه...
تو این پست سعی دارم همینطور که توو فضای مجازی میگردم یک پست زیبا از دوستان رو انتخاب کنم و پنجشنبه ها اینجا به انتشار برسونمش.این پست دارای شرایط خاصِ خودشه،یعنی؛موألف اون پست یا اثر باید حتماً خود اون دوست مذکور باشه.شرایط بعدی باید زیبا و مفید باشه.
برای شروع امشب یک دلنوشته از وبلاگ "سهم منو دلم" که بسیار زیباست؛توسط "لیلا"،نویسنده ای جوان و خوب که به استعدادش در نوشتن واقفم.با اتفاق هم بریم به خوانش این دلنوشته ی زیبا :
دردهای من آنقدر بزرگ اند
که پشت هیچ پرده ای پنهان نمیشود
و چشم هایم را
میگذارم و گریه میکنم....
این روزها
با هر دوست تازه تنهایی ام را دوباره پیدا میکنم
و هر دستی به شانه ام میخورَد شماره ای است
که از گوشی همراهم پاک خواهد شد.
این روزها
به جای نفس درد میکشم
به جای نفس درد میکشم
این شعر نیست!!
تنها یک نسخه از هزار و صد نسخه ای است
که برای دردهای من پیچیده اند...!
لیلا
باز هم کاروان راهی شد...
بازهم عده ای کربلایی شدند اما ...
باز هم ارباب دوستانش را طلبید اما ...
دوباره هم جاماندم.باز هرچه گشتم اسمم در لیست زائران نبود. باز روزشماری می کنم.باز عقده های
دل را در تنهائیم باز میکنم.باز تنهائیم را باحسرت کربلا بارانی میکنم.باز با فراق کربلا میسوزم اما...
عمری است منتظر گوشه نگاهی هستم.یا بهتر بگویم، عمری است انتظار نیمه نگاهی به شش گوشه را
میکشم. هر صبح با سلامی رو به کربلا آه و حسرتی میکشم و روز دیگری را به روز های فراق اضافه
میکنم و هرشب را به امید وصال به صبح می رسانم.
نمیدانم از کجا بگویم!!! از بین الحرمین بنویسم یا خاطره های حرم سقای کربلا را بگویم.
از تل زینبیه بگویم یا خیمه گاه را توصیف کنم.اما دریغ از اینکه هیچ کدام را تا بحال نددیده ام. به دلم فقط حسرتشان مانده
آقاجان این دفعه را صادقانه میگویم. دلم برای شب های حرمت پر میزند. هرچند بدم اما قلبی دارم
هوایی حرمت...قلبی که هرلحظه با یاد کربلا می تپپد.
آقاجان باز هم حال و هوای دل ابری است و آسمان چشمم هوای باریدن دارد...
آری دلم تنگ است، تنگ غروب کربلاست، تنگ حرم ارباب است
هرکی یه آرزو داره منم به آرزو دارم یعنی میشه یه بار منم سر رو ضریحت بذارم
هرجا میرم به من میگن حسین جوابت نمیده اگر تو نوکری چرا کربلا راهت نمیده
به دل میگم غصه نخور یه روزی نوبتت میشه آخر یه روزی دیدن کربلا قسمتت میشه...
**شب های جمعه میمیرم براتون
اشک غریبی میریزم براتون
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اونکه دید کربلا رو...**