مهدی محمدی: دقت در سیر برخورد دولت با منتقدانی که رئیسجمهور میگوید به آنها احترام هم میگذارد، روش بسیار مناسبی برای کشف فلسفه اخلاق دولت اعتدال است. پرسش از فلسفه اخلاق اعتدال، در واقع پرسش از این است که دولت اعتدال چه کارهایی را خوب میداند و چه کارهایی را بد و هر کدام را به چه دلیل؟
به لحاظ روانشناختی، در این یک سال و نیم، موتور محرکه قضاوتهای ارزشی دولت درباره منتقدان، نشأت گرفته از 2 عامل روانشناختی بوده است؛ ترس و تکبر.
در موارد متعدد واکنشهای دولت به منتقدان بیش از آنکه مبتنی بر آن اعتماد به نفسی باشد که سعی میکنند بگویند داریم، در ترسی ریشه دارد که تلاش میکنند پنهانش کنند. وقتی مقام بلندپایه دولتی که میگوید متخصص امنیت ملی است، بیآنکه لازم بداند کوچکترین سند و مدرکی ارائه کند، آبروی سلمان و ابوذرهای کشور را به حراج میگذارد و برای نیشخند چند جوانک که بسا به او رای ندادهاند و نخواهند هم داد، نسبت به فاسد شدن آنها هشدار میدهد، منطقی این است که فکر کنیم حقیقتی هست که بناست پنهان نگه داشته شود. چیزی مثلا از این قبیل که برنامهای در پیش است که نگرانند سلمان و ابوذرها مقابل آن بایستند، نقشهای که میترسند بر آب شود یا بده بستانی که نگران افشای آن هستند.
در مواردی نیز، هدف، دیده نشدن برخی چیزهای مهم و نشاندن مسائلی دیگر به جای آنهاست. فیالمثل مردم نباید ببینند و نباید مطلع شوند در حالی که نان سفرهشان 40 درصد گران شده، بودجه نهاد ریاست جمهوری را 2 برابر کردهاند، یا نباید بدانند در فلان سفر خارجی یا حتی استانی چه میزان هزینه تشریفات و قوم و خویش و اهل و عیال میشود، یا نباید بدانند فلان دیپلمات موقع انجام وظیفهاش در کاخی مقیم میشود که آمریکاییها هم حاضر به اقامت در آن نیستند، یا نباید خبردار شوند حقوق ماهانه فلان مقامات محترم از درآمد ۲ سال آنها بیشتر است؛ بنابراین چاره متهم کردن کسانی به تجمیع فسادآور قدرت و ثروت است که همین حالا به نیروهایشان قبل از هر چیز احکام ارث و وصیت را آموزش میدهند، چون معلوم نیست این سفری که میروند، سفر آخر نباشد.
هفته پژوهش نزدیک است . این هفته را به تمامی اهالی علمی و دانشگاهی و آموزش عالی کشور تبریک می گویم.
در این هفته ،کمی تامل لازم است که مدیریت پژوهش و پژوهش های دانشگاهی و پژوهش های علمی را بررسی مجدد بکنیم تا ببینیم چه چیزی بدست آورده ایم و چه چیزی قرار است بدست آوریم .
موضوع تبوتاب تالیف و انتشار مقالات علمی درکشور که با توجه به تعداد زیاد دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا در کشور بسیارقابل تامل است، تا به آنجا است که کمتر دانشجویی را در مقطع کارشناسی ارشد میتوان دید که ادعای داشتن حداقل یک مقاله چاپ شده در مجلات ISI را نداشته باشد یا در تکاپوی ارائه آن نباشد.
این جریان رو به رشد ارائه مقالات در میان دانشجویان و بعضا برخی استادان، بیشتر شاید به این دلیل است که داشتن این مقالات، امتیازی بزرگ جهت پذیرفته شدن در مقطع دکترا یا ارتقای رتبه علمی به حساب میآید. دانشجویان باپرداخت پول به موسساتی که در پاسخگویی به این نیاز عرضه شده در بازار به وجود آمدهاند و ادعا میکنند در کمترین زمان ممکن مقاله را در نشریات معتبر به چاپ میرسانند، مقاله سفارشی خود را تهیه و بهعنوان یک مدرک علمی ارائه میکنند. با نظر به وضع موجود و توجه به جایگاه بنیادین فضای علمی و آکادمیک در توسعه کشور، باشگاه اقتصاددانان با طرح سوالات زیر به آسیبشناسی این موضوع پرداخته است:
1. عمده دلایل به وجود آمدن این وضعیت در فضای علمی کشور چه میتواند باشد؟
2. چه راهکارهایی از سوی دانشگاهیان و سکانداران فضای علمی کشور میتواند برای پایان دادن به وضع موجود ارائه شود؟
آنچه که در اولین نگاه به این موضوع به ذهن می رسد امتیازات مرتبط با این مساله برای دانشجویان و اعضای علمی و بحث پذیرش و ارتقاء رتبه است که سیستم آموزش عالی از این گروه انتظار دارد ارائه نمایند و این همان می شود که به قول استاد بزرگوار جناب آقای دکتر یمنی مقاله را به «هر صورت نوشتن و به هر نحو نوشتن » و به هر نحو چاپ کردن تعبیر کنیم. نه ایده ای نه خلاقیتی و ....
اینجا نظرات را ببینید :
جایگزینی مجلات داخلی به جای خارجی
دکتر حمید شهرستانی استاد دانشگاه اوهایو
دکتر حمید عبدالهیان عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
مقاله منتشر کن یا نابود شو!
پروفسور علیاکبر صبوری استاد بیوفیزیک دانشگاه تهران
وقتی تمام نقاط ایران و حتی اروپا و روسیه و جمهوری اذبایجان می روی ... وقتی می گویی از شهر لوندویل هستم می گویند از شهر آبشار لاتون لوندویل .. مجتمع ساحلی سیبلی و امام زادگان ابراهیم و قاسم و...حیات وحش لوندویل و هتل اسپیناس لوندویل ... آب گره کوته کومه ..شهر باستانی سطانیه ( سیبلی )....آدم هضم می کند...دوستی داشتیم درالمان مسافرت کردهن بود .. گفت وقتی گفتم در شهر لوندویل زندگی می کنم... گفت شهر زبیا..من تعجب کردم چطور لوندویل را می شناد... دوست المانی بمن گفت لوندویل یک کلمه آلمانی است ...
رحیم دوستم می گفت وقتی به اردبیل می روم بمن می گویند چرا در لوندویل گدا نیست ... این سوال را در جمهوری آذربایجان هم کردند ..من به خود افتخار کردم که شهر لوندویل در ایران و جهان به شهر بدون گدا معروف هست ..
سرنوشت جلو میرود، خیابان لوندویل انگار یک تکرار بی پایان است... زندگی از سر گرفته میشود، فقیر و غنی شروع به کار میکنند، یکی پشت تلفن و یکی با دستهای زمختاش، پیر و جوان، بزرگ و کوچک و ... همگی برای ایستاده ماندن تلاش میکنند.
مردم لوندویل دست درازی با مفهوم "گدایی" را بر خود روا نمیدانند؛ نزدیک بازار لوندویل
میشویم، پیرمردی با دستان پینه بسته و پشت خمیده گاری چند صد کیلویی را حمل میکند، کودکی دوان دوان به سمت مغازه میرود تا از غضب ارباب دور باشد، پیرزنی زیر چادر در همان کیسه کهنهاش کیک قایم کرده، به هر مغازهای که میرسد، خسته نباشید میگوید، کیک میفروشد و دعا میکند، میگویند دعایش مستجاب میشود، چه بدانیم، شاید هم فرشته زمینی است!
این طرف بازار چشمات به معلولی میافتد که مردملوندویل همگی او را میشناسند، مردی جوانی با چشمهای روشن که روی شکم مینشیند، جسم ناقص و قلب شکستهاش همه سهمش از روزگار است، این مرد میوه میفروشد و میگویند محال است حتی یک ریال اضافی از مشتریانش بپذیرد!
آن طرف ورودی شهر می روی جوانی خوش تیپ لوندویل که از روستا می آید به شهر آستارا برای کار می رود ..دستش معلول است و یک دست سالم دارد و پای صحبتش می مانی ..احسن الله می گویی .. وقتی با یو همسفر تا شهر آستارا می شوی م یگوید ..با دیپلم وارد اداره شدم هماکنون فوق لیسانس هستم و می خواهم دکتری ادامه بدهم ... گفتم چرا به خودت سخت می گیریی ..گفت خدا درست است مرا معلول کرد و اما می توانم از توانی های دیگریم استفاده کنم..
وقتی از شهر خارج می شوی می بینی که کشاورزان لوندویلی در شالیزار و باعات خود مشغول هستند و ترانه تالشی می خوانند..
به محلات و روستای های لوندویل میرویم، در کوچه و پس کوچههای تنگ و قدیمی، مردی با خانواده اش در خانه گلی زندگی میکند، دختر و همسرش جوان که در قفس آرزوهایش پشت دار قالیبافی نخهای امید را به هم میدوزد، رویا میسازد.
یا وقتی در رشت اسم لوندویل را می گویی ...می گویند همشهری دکتر پور بابایی استاد دانشگاه هستی یا استاد علی حیدر جوینده ..یا شاعر معاصر منصور بینی مجید ی.... آیا نویسنده ومحقق و وبلاگ نویس اا دارستانی را می شناسی و یا استاد داوود عدالت نویسنده و باستان شناس را می شناسی ....استاد دکتر بیزن خالقوردی پور را می شناسی و دکتر.... یا حاج آقا ستوده را می شناسی .....حاج استاد حاج فرداد پورامن ....مثل اینکه تمام مردم گیلان بیشتر من لوندویل رل می شناسند.... ...آنقدر از افتخارات لوندویل می گویند شاخ در می آری
به روستای سیبلی وارد می شوی پراز تریلیری است و به ساحلش می روی مردم با قایق به ماهی گیریی می روند ..با خواندن ترانه در تعاونی پره به کشیدن پره مشغول هستند..
وقتی وارد هرروستا در لوندویل می شوی روستایی نیست که 10 تا 5 نفر شهید برای انقلاب نداده است...جانبازان هم دهها نفر تقدیم کردند.. شهر و روستا های با غیرت لوندویل .. ادعایی و طلبی از انقلاب ندارنند و عاشق انقلاب ...
وقتی پای دل مادران و پدران شهید و جانباز می نشینی ..بجای اینکه گریه کنند می گویند..اگر مسئولان می خواهند ما خانواده شهدا و ایثارگرا شاد باشیم مشکل بیکاری جوانان تحصیل کرده لوندویل را حل کنند ..آنوقت ما راضی هستیم .. از پدر و مادر شهید پرسیدم مگر شما چند تا فرزند بیکار داری ..گفتند خدا را شکر فرزندان من همگی کارشناس و دکتر هستند و یکی هم در شایلیزار من کار می کند ... همه جوانان لوندویل فرزندان ما هستند منظور ما جوانان بیکار لوندویل هستند که همگی تحصیل کرده هستند.. اگر خدای نکرده مملکت بخطر بیافتد همانند فرزندان ما برای شهادت آمده اند..اروزی طول عمر رهبر معظم را داریم ...
همینطور می روی روستای های کوته کومه ، یرالیوه ، خسر محله ، باش محله ، چلوندو قره سو و کانرود و دیله ..مردم مسغول بکار هستند از زدن صدف ساحل تا معدن شن و ماسه تا دامپروری و کشاورزی تا رانندگی و....تجارت و... با خودت می گویی احسن الله....
شاید اینها همه بزرگترین ظلم روزگار بر انسانیت است ولی مردم لوندویل اینگونه کار میکنند، دست از تلاش برنمی دارند، مقابل سرنوشت سینه سپر میکنند و هیچگاه خم نمیشوند، مردم لوندویل دست درازی با مفهوم "گدایی" را بر خود روا نمیدانند و این چنین است لقب " شهر و بخش بدون گدا" را در گیلان و منطقه از آن خود کردهاند!
گدایی یکی از ناهنجاریهای جامعه است که نمایی از بحران اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را به تصویر میکشد، این ناهنجاری رابطه تنگاتنگی با واژه "فقر" دارد، اعتیاد و بیسرپرست شدن خانواده زمینهساز مشکلات عدیده اقتصادی است که افراد را به سمت بیچارگی و به تبع آن تکدیگری هل میدهد.
وسعت این معضل اجتماعی روزبهروز در حال افزایش است ولی همچنان مسئولان لوندویل در حفظ این شهر از دست تکدیگران موفق عمل کردهاند، در این بین نقش مردم این شهر نیز بسیار ارزشمند است، بهطوریکه به جای کمک به گدایان با مسئولان مربوطه تماس برقرار میکنند و برای تحقق شعار تابلوهای ورودی شهر، دست یاری دراز میکنند.
فرداد پورامن ، شهردار شهر لوندویل گفت: فرهنگ کار، تلاش و غیرت در روح مردم لوندویل و شهر روستاههایش نهفته است، از این رو تکدیگری در این شهر وبخش روشی منسوخ برای کسب درآمد است.
وی افزود: مردم شهر و روستاهای لوندویل با عرق پیشانی و قدرت بازوان خود، امرار معاش میکنند و خم شدن مقابل کسی، جزء فرهنگ مردمان این شهر نیست و افزود تلاش و کوشش مستمر مردم لوندویل باعث توزیع عادلانه درآمدها در این شهر و روستا ها شده است.
وی با اشاره به شهرت یافتن لوندویل به عنوان شهر بدون گدا در گیلان و منطقه گفت: از قدیمالایام کمیته امداد امام خمینی (ره)، بهزیستی و خیران و معتمدین محلی ، نقش بسزایی در جمعآوری تکدیگران ایفا کردهاند.
اا دارستانی یکی از پژوهشگران تاریخ و حقوق بشر که چندین کتاب تألیف کرده در خصوص چگونگی جای گرفتن لقب "بیگدا" در کنار نام لوندویل در گیلان و منطقه گفت: بنا به نوشته جهانگردان اسلامی و اروپایی، تبریز از بدو ورود دین اسلام به این شهر تا کنون، از نظر اقتصادی بسیار قوی و صاحب نعمتهای فراوان است
وی ادامه داد.. جهانگردان آلمانی و اروپایی زمانی باستان و قدیم که به لوندویل و روستاها می امدند بخاطر آقا صفتی و غنی بودن و سر سبزواباد بودن لوندویل آن را شهر ک زبیا می نامند و اسم لوندویل از آن گرفته شده است ..با اینکه لوندویل در قدیم یک روستا بود جهانگردان این منطقه را شهر زبیا می نامند..
این محقق و نویسنده ادامه داد : لوندویل در شهرستان مرزی بندراستارا قرار دارد در یک چهارراه بینالمللی قرار دارد؛ به طوریکه در قدیم این شهر ارتباط تنگاتنگ اقتصادی با روسیه، و قفقاز می نامند و در آنوقت شهر استارا باتلاقی بیش نبود و آستارا قدیم رونق داشت و این اقتصاد پویا، سبب ایجاد بازار بزرگ و به تبع آن ایجاد مشاغل زیاد در لوندویل بوده است
دارستانی ادامه داد : مردمان لوندویل به کشاورزی و دامپروری و ماهیگیریی مشغول بودند و غنی ترین مردم تالشان قدیم بودند
محقق و نویسنده و روز نامه نگار ادامه داد: با توجه به غنی بودن، مردم این شهر دیگر نیازی به تکدیگری نداشتند و این رسم و فرهنگ از آن زمان در روح و جان مردم لوندویل نهادینه شده و لقب شهر بدون گدا ریشه در این فرهنگ دارد و ازقدیم هم جهانگردان این منطقه غنی را لوندویل شهرک زبیا بخاطر نداشتن گدا و فقیر می نامند..
عباسیان یکی از اهالی شهر لوندویل در رابطه با دلایل معروف شدن لوندویل به لقب بدون گدا گفت: معتقدم فرهنگ بالای مردم لوندویل و روستاهایش و رسیدن به این باور که گدایی و تکدیگری کاری ناپسند و زشت است، باعث شده این روش کسب درآمد در لوندویل منسوخ شود و از این رو لقب شهر بدون گدا به لوندویل در گیلان و منطقه داده شده است.
وی افزود: فهم و شعور بالا،عزت نفس، احساس مسئولیت تمام مردم در برخورد با این معضل و آموزش شهروندی نقش عمدهای در بیگدا بودن این شهر دارد.
قاسمی شهروند دیگر لوندویلی گفت من خودم متولد خسر و محله لوندویل هستم گفت : هر فقیری متکدی نیست و هر متکدیای از سر نداری و فقر، تکدیگری نمیکند و نقش فرهنگسازی برای از بین بردن گدایی، غیرقابل چشمپوشی است.
وی افزود: کمیته امداد امام خمینی (ره) این افراد را تحت پوشش قرار میدهد و با رفع نیازهای اساسی این افراد، زمینه گدایی آنان را از بین میبرد.
وی تاکید کرد : تکدیگران غیربومی با مشاهده فرهنگ مردم لوندویل خیلی سریع نقل و مکان میکنند و مطمئنأ دیگر به لوندویل نمیآیند.
وی خاطرنشان کرد: روحیه مردم این شهر به شکلی است که با مشاهده کردن گدایان، بلافاصله با شهرداری و یا نیروی انتظامی تماس میگیرند و با این کار ارزشمند، نقش خود را در جمعآوری متکدیان ایفا میکنند.
بهروز معلم شهروند لوندویل در ادامه گفت : لقب شهر بی گدا، نتیجه کارگروهی مردم، موسسات خیریه و مستمندان، کمیته امداد خمینی (ره)، بهزیستی، شهرداری و نیروی انتظامی است، لوندویل در مقایسه با سایر شهرهای گیلان ، همچنان شهر بدون گدا است.
وی افزود: لوندویل از جمله شهرهای گیلان است که به دلیل مهاجرپذیری و افزایش جمعیت، زمینه بروز پدیده تکدیگری را میتواند داشته باشد اما سالهاست به همت مردم غیور و موسسات مختلف خیریه به خصوص موسسه خیریه حمایت از مستمندان لوندویل ، با این پدیده مقابله شده و لوندویل و روستاهای تابعه همچنان شهر بدون گدای گیلان و منطقه است.
وی با اشاره به اینکه اخیرا لوندویل در تیررس گدایان مهاجرت کرده از سایر استانها قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: افزایش گدایان حرفهای علاوه بر اینکه باعث به وجود آمدن صحنه زشت اجتماعی میشود، در عین حال حرکات زیرکانه متکدیان، فکر مردم را از کمک به محرومان واقعی منحرف میکند و موجب میشود افراد از امر خیر و ثواب کمک به نیازمندان واقعی، محروم بمانند.
این شهروند در ادامه گفت : خدا را شکر با فرهنگی که در لوندویل است ..گدایان از استان بغلی و شهر های دیگر گروهی می آیند بخاطر فرهنگ غنی شهر لوندویل بهاستارا می آیند چون با فرهنگ غنی لوندویل آشنا هستند پا به لوندویل نمی گذرنند..
در کوچه پس کوچههای شهر و روستا های لوندویل فقیرانی به دور از چشم مسئولان چنان زندگی سختی را پشت سر میگذارند اما در این بین دوری بینوایان این شهر از تکدیگری، ریشه در فرهنگ مردم لوندویل دارد و این فرهنگ، معنای سه واژه کلیشهای؛ غیرت، آبرو و ایستادگی را فریاد میزند. تلاش مسئولان شهرستان آستارا در حفظ این شهر لوندویل از دست گدایان را نیز نباید نادیده بگیریم.
اا دارستانی ونویسنده ومحقق و روز نامه نگار گفت : لوندویل یک شهر توریستی و گردشگری است با بودن منابع طبیعی و ساحل ؤ اب گرم و آآبشار معروف و دیگر پتانسیل لایق پیشرفت است و نباید جوانان تحصیل کرده لوندویل بخاطر بیکاری در جوانی پیر شوند و آنقدر مردم لوندویل و روستاها با حیا هستند حتی بیکاری خودشان را بروز نمی کنند
وی از مسئولان خواست بفکر محرو.میت زدایی شهر و روستاهای لوندویل باشند با توجه به اینکه این شهر و بخش مهاجر پذیر است و جمعیت عمده این شهر و بخش هماکنون مهاجرین هستند که اقامت نمودند درخواست کرد باید مسئولان بفکر محرومیت زادایی و تاسیس ادارات دولتی در شهر لوندویل و حل مشکل بیکاری جوانان این شهر و بخش باشند...dardnews.ir
وقتی تمام نقاط ایران و حتی اروپا و روسیه و جمهوری اذبایجان می روی ... وقتی می گویی از شهر لوندویل هستم می گویند از شهر آبشار لاتون لوندویل .. مجتمع ساحلی سیبلی و امام زادگان ابراهیم و قاسم و...حیات وحش لوندویل و هتل اسپیناس لوندویل ... آب گره کوته کومه ..شهر باستانی سطانیه ( سیبلی )....آدم هضم می کند...دوستی داشتیم درالمان مسافرت کردهن بود .. گفت وقتی گفتم در شهر لوندویل زندگی می کنم... گفت شهر زبیا..من تعجب کردم چطور لوندویل را می شناد... دوست المانی بمن گفت لوندویل یک کلمه آلمانی است ...
رحیم دوستم می گفت وقتی به اردبیل می روم بمن می گویند چرا در لوندویل گدا نیست ... این سوال را در جمهوری آذربایجان هم کردند ..من به خود افتخار کردم که شهر لوندویل در ایران و جهان به شهر بدون گدا معروف هست ..
سرنوشت جلو میرود، خیابان لوندویل انگار یک تکرار بی پایان است... زندگی از سر گرفته میشود، فقیر و غنی شروع به کار میکنند، یکی پشت تلفن و یکی با دستهای زمختاش، پیر و جوان، بزرگ و کوچک و ... همگی برای ایستاده ماندن تلاش میکنند.
مردم لوندویل دست درازی با مفهوم "گدایی" را بر خود روا نمیدانند؛ نزدیک بازار لوندویل
میشویم، پیرمردی با دستان پینه بسته و پشت خمیده گاری چند صد کیلویی را حمل میکند، کودکی دوان دوان به سمت مغازه میرود تا از غضب ارباب دور باشد، پیرزنی زیر چادر در همان کیسه کهنهاش کیک قایم کرده، به هر مغازهای که میرسد، خسته نباشید میگوید، کیک میفروشد و دعا میکند، میگویند دعایش مستجاب میشود، چه بدانیم، شاید هم فرشته زمینی است!
این طرف بازار چشمات به معلولی میافتد که مردملوندویل همگی او را میشناسند، مردی جوانی با چشمهای روشن که روی شکم مینشیند، جسم ناقص و قلب شکستهاش همه سهمش از روزگار است، این مرد میوه میفروشد و میگویند محال است حتی یک ریال اضافی از مشتریانش بپذیرد!
آن طرف ورودی شهر می روی جوانی خوش تیپ لوندویل که از روستا می آید به شهر آستارا برای کار می رود ..دستش معلول است و یک دست سالم دارد و پای صحبتش می مانی ..احسن الله می گویی .. وقتی با یو همسفر تا شهر آستارا می شوی م یگوید ..با دیپلم وارد اداره شدم هماکنون فوق لیسانس هستم و می خواهم دکتری ادامه بدهم ... گفتم چرا به خودت سخت می گیریی ..گفت خدا درست است مرا معلول کرد و اما می توانم از توانی های دیگریم استفاده کنم..
وقتی از شهر خارج می شوی می بینی که کشاورزان لوندویلی در شالیزار و باعات خود مشغول هستند و ترانه تالشی می خوانند..
به محلات و روستای های لوندویل میرویم، در کوچه و پس کوچههای تنگ و قدیمی، مردی با خانواده اش در خانه گلی زندگی میکند، دختر و همسرش جوان که در قفس آرزوهایش پشت دار قالیبافی نخهای امید را به هم میدوزد، رویا میسازد.
یا وقتی در رشت اسم لوندویل را می گویی ...می گویند همشهری دکتر پور بابایی استاد دانشگاه هستی یا استاد علی حیدر جوینده ..یا شاعر معاصر منصور بینی مجید ی.... آیا نویسنده ومحقق و وبلاگ نویس اا دارستانی را می شناسی و یا استاد داوود عدالت نویسنده و باستان شناس را می شناسی ....استاد دکتر بیزن خالقوردی پور را می شناسی و دکتر.... یا حاج آقا ستوده را می شناسی .....حاج استاد حاج فرداد پورامن ....مثل اینکه تمام مردم گیلان بیشتر من لوندویل رل می شناسند.... ...آنقدر از افتخارات لوندویل می گویند شاخ در می آری
به روستای سیبلی وارد می شوی پراز تریلیری است و به ساحلش می روی مردم با قایق به ماهی گیریی می روند ..با خواندن ترانه در تعاونی پره به کشیدن پره مشغول هستند..
وقتی وارد هرروستا در لوندویل می شوی روستایی نیست که 10 تا 5 نفر شهید برای انقلاب نداده است...جانبازان هم دهها نفر تقدیم کردند.. شهر و روستا های با غیرت لوندویل .. ادعایی و طلبی از انقلاب ندارنند و عاشق انقلاب ...
وقتی پای دل مادران و پدران شهید و جانباز می نشینی ..بجای اینکه گریه کنند می گویند..اگر مسئولان می خواهند ما خانواده شهدا و ایثارگرا شاد باشیم مشکل بیکاری جوانان تحصیل کرده لوندویل را حل کنند ..آنوقت ما راضی هستیم .. از پدر و مادر شهید پرسیدم مگر شما چند تا فرزند بیکار داری ..گفتند خدا را شکر فرزندان من همگی کارشناس و دکتر هستند و یکی هم در شایلیزار من کار می کند ... همه جوانان لوندویل فرزندان ما هستند منظور ما جوانان بیکار لوندویل هستند که همگی تحصیل کرده هستند.. اگر خدای نکرده مملکت بخطر بیافتد همانند فرزندان ما برای شهادت آمده اند..اروزی طول عمر رهبر معظم را داریم ...
همینطور می روی روستای های کوته کومه ، یرالیوه ، خسر محله ، باش محله ، چلوندو قره سو و کانرود و دیله ..مردم مسغول بکار هستند از زدن صدف ساحل تا معدن شن و ماسه تا دامپروری و کشاورزی تا رانندگی و....تجارت و... با خودت می گویی احسن الله....
شاید اینها همه بزرگترین ظلم روزگار بر انسانیت است ولی مردم لوندویل اینگونه کار میکنند، دست از تلاش برنمی دارند، مقابل سرنوشت سینه سپر میکنند و هیچگاه خم نمیشوند، مردم لوندویل دست درازی با مفهوم "گدایی" را بر خود روا نمیدانند و این چنین است لقب " شهر و بخش بدون گدا" را در گیلان و منطقه از آن خود کردهاند!
گدایی یکی از ناهنجاریهای جامعه است که نمایی از بحران اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را به تصویر میکشد، این ناهنجاری رابطه تنگاتنگی با واژه "فقر" دارد، اعتیاد و بیسرپرست شدن خانواده زمینهساز مشکلات عدیده اقتصادی است که افراد را به سمت بیچارگی و به تبع آن تکدیگری هل میدهد.
وسعت این معضل اجتماعی روزبهروز در حال افزایش است ولی همچنان مسئولان لوندویل در حفظ این شهر از دست تکدیگران موفق عمل کردهاند، در این بین نقش مردم این شهر نیز بسیار ارزشمند است، بهطوریکه به جای کمک به گدایان با مسئولان مربوطه تماس برقرار میکنند و برای تحقق شعار تابلوهای ورودی شهر، دست یاری دراز میکنند.
فرداد پورامن ، شهردار شهر لوندویل گفت: فرهنگ کار، تلاش و غیرت در روح مردم لوندویل و شهر روستاههایش نهفته است، از این رو تکدیگری در این شهر وبخش روشی منسوخ برای کسب درآمد است.
وی افزود: مردم شهر و روستاهای لوندویل با عرق پیشانی و قدرت بازوان خود، امرار معاش میکنند و خم شدن مقابل کسی، جزء فرهنگ مردمان این شهر نیست و افزود تلاش و کوشش مستمر مردم لوندویل باعث توزیع عادلانه درآمدها در این شهر و روستا ها شده است.
وی با اشاره به شهرت یافتن لوندویل به عنوان شهر بدون گدا در گیلان و منطقه گفت: از قدیمالایام کمیته امداد امام خمینی (ره)، بهزیستی و خیران و معتمدین محلی ، نقش بسزایی در جمعآوری تکدیگران ایفا کردهاند.
اا دارستانی یکی از پژوهشگران تاریخ و حقوق بشر که چندین کتاب تألیف کرده در خصوص چگونگی جای گرفتن لقب "بیگدا" در کنار نام لوندویل در گیلان و منطقه گفت: بنا به نوشته جهانگردان اسلامی و اروپایی، تبریز از بدو ورود دین اسلام به این شهر تا کنون، از نظر اقتصادی بسیار قوی و صاحب نعمتهای فراوان است
وی ادامه داد.. جهانگردان آلمانی و اروپایی زمانی باستان و قدیم که به لوندویل و روستاها می امدند بخاطر آقا صفتی و غنی بودن و سر سبزواباد بودن لوندویل آن را شهر ک زبیا می نامند و اسم لوندویل از آن گرفته شده است ..با اینکه لوندویل در قدیم یک روستا بود جهانگردان این منطقه را شهر زبیا می نامند..
این محقق و نویسنده ادامه داد : لوندویل در شهرستان مرزی بندراستارا قرار دارد در یک چهارراه بینالمللی قرار دارد؛ به طوریکه در قدیم این شهر ارتباط تنگاتنگ اقتصادی با روسیه، و قفقاز می نامند و در آنوقت شهر استارا باتلاقی بیش نبود و آستارا قدیم رونق داشت و این اقتصاد پویا، سبب ایجاد بازار بزرگ و به تبع آن ایجاد مشاغل زیاد در لوندویل بوده است
دارستانی ادامه داد : مردمان لوندویل به کشاورزی و دامپروری و ماهیگیریی مشغول بودند و غنی ترین مردم تالشان قدیم بودند
محقق و نویسنده و روز نامه نگار ادامه داد: با توجه به غنی بودن، مردم این شهر دیگر نیازی به تکدیگری نداشتند و این رسم و فرهنگ از آن زمان در روح و جان مردم لوندویل نهادینه شده و لقب شهر بدون گدا ریشه در این فرهنگ دارد و ازقدیم هم جهانگردان این منطقه غنی را لوندویل شهرک زبیا بخاطر نداشتن گدا و فقیر می نامند..
عباسیان یکی از اهالی شهر لوندویل در رابطه با دلایل معروف شدن لوندویل به لقب بدون گدا گفت: معتقدم فرهنگ بالای مردم لوندویل و روستاهایش و رسیدن به این باور که گدایی و تکدیگری کاری ناپسند و زشت است، باعث شده این روش کسب درآمد در لوندویل منسوخ شود و از این رو لقب شهر بدون گدا به لوندویل در گیلان و منطقه داده شده است.
وی افزود: فهم و شعور بالا،عزت نفس، احساس مسئولیت تمام مردم در برخورد با این معضل و آموزش شهروندی نقش عمدهای در بیگدا بودن این شهر دارد.
قاسمی شهروند دیگر لوندویلی گفت من خودم متولد خسر و محله لوندویل هستم گفت : هر فقیری متکدی نیست و هر متکدیای از سر نداری و فقر، تکدیگری نمیکند و نقش فرهنگسازی برای از بین بردن گدایی، غیرقابل چشمپوشی است.
وی افزود: کمیته امداد امام خمینی (ره) این افراد را تحت پوشش قرار میدهد و با رفع نیازهای اساسی این افراد، زمینه گدایی آنان را از بین میبرد.
وی تاکید کرد : تکدیگران غیربومی با مشاهده فرهنگ مردم لوندویل خیلی سریع نقل و مکان میکنند و مطمئنأ دیگر به لوندویل نمیآیند.
وی خاطرنشان کرد: روحیه مردم این شهر به شکلی است که با مشاهده کردن گدایان، بلافاصله با شهرداری و یا نیروی انتظامی تماس میگیرند و با این کار ارزشمند، نقش خود را در جمعآوری متکدیان ایفا میکنند.
بهروز معلم شهروند لوندویل در ادامه گفت : لقب شهر بی گدا، نتیجه کارگروهی مردم، موسسات خیریه و مستمندان، کمیته امداد خمینی (ره)، بهزیستی، شهرداری و نیروی انتظامی است، لوندویل در مقایسه با سایر شهرهای گیلان ، همچنان شهر بدون گدا است.
وی افزود: لوندویل از جمله شهرهای گیلان است که به دلیل مهاجرپذیری و افزایش جمعیت، زمینه بروز پدیده تکدیگری را میتواند داشته باشد اما سالهاست به همت مردم غیور و موسسات مختلف خیریه به خصوص موسسه خیریه حمایت از مستمندان لوندویل ، با این پدیده مقابله شده و لوندویل و روستاهای تابعه همچنان شهر بدون گدای گیلان و منطقه است.
وی با اشاره به اینکه اخیرا لوندویل در تیررس گدایان مهاجرت کرده از سایر استانها قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: افزایش گدایان حرفهای علاوه بر اینکه باعث به وجود آمدن صحنه زشت اجتماعی میشود، در عین حال حرکات زیرکانه متکدیان، فکر مردم را از کمک به محرومان واقعی منحرف میکند و موجب میشود افراد از امر خیر و ثواب کمک به نیازمندان واقعی، محروم بمانند.
این شهروند در ادامه گفت : خدا را شکر با فرهنگی که در لوندویل است ..گدایان از استان بغلی و شهر های دیگر گروهی می آیند بخاطر فرهنگ غنی شهر لوندویل بهاستارا می آیند چون با فرهنگ غنی لوندویل آشنا هستند پا به لوندویل نمی گذرنند..
در کوچه پس کوچههای شهر و روستا های لوندویل فقیرانی به دور از چشم مسئولان چنان زندگی سختی را پشت سر میگذارند اما در این بین دوری بینوایان این شهر از تکدیگری، ریشه در فرهنگ مردم لوندویل دارد و این فرهنگ، معنای سه واژه کلیشهای؛ غیرت، آبرو و ایستادگی را فریاد میزند. تلاش مسئولان شهرستان آستارا در حفظ این شهر لوندویل از دست گدایان را نیز نباید نادیده بگیریم.
اا دارستانی ونویسنده ومحقق و روز نامه نگار گفت : لوندویل یک شهر توریستی و گردشگری است با بودن منابع طبیعی و ساحل ؤ اب گرم و آآبشار معروف و دیگر پتانسیل لایق پیشرفت است و نباید جوانان تحصیل کرده لوندویل بخاطر بیکاری در جوانی پیر شوند و آنقدر مردم لوندویل و روستاها با حیا هستند حتی بیکاری خودشان را بروز نمی کنند
وی از مسئولان خواست بفکر محرو.میت زدایی شهر و روستاهای لوندویل باشند با توجه به اینکه این شهر و بخش مهاجر پذیر است و جمعیت عمده این شهر و بخش هماکنون مهاجرین هستند که اقامت نمودند درخواست کرد باید مسئولان بفکر محرومیت زادایی و تاسیس ادارات دولتی در شهر لوندویل و حل مشکل بیکاری جوانان این شهر و بخش باشند...dardnews.ir