همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

باور دارم که آفتاب هست.

صدای زنگ بر آوای یک ساعت، عبور عقربکهایی که می رقصند هجوم نور، بی رحمی درون مردمک های ریز چشمانم به من می گوید که روزی دیگر از ایام عمرم باز شد آغاز ...
میهمان تنهایی در ویرانه ای موسوم به محبس خاطرات تنهای تنها نشسته ام و باورهایم را مرور می کنم ...
باور دارم که آب هست اما در پهنه دریا نه در پیاله من. باور دارم که آفتاب هست. اما در پهنه آسمان نه در سینه من. باور دارم که عشق هست امادر شهر رویاها نه در پس کوچه های غربت این شهر آهنی.
باور دارم که من هستم اما جاری در رگهای حقیقتی تلخ نه در لابه لای قصه های شیرین کودکانه. کاش باورم اشتباه بود. تنها جامی که از دستانت بگیرم مرا با آبی آب، روشنی آفتاب، شور عشق و شیرینی قصه های کودکانه پیوند خواهد داد.
در انحنای عبوث کوره راه خسته بی بازگشت دوباره دلتنگی غریبانه ای می پیچد تا از نظرها پنهان شود با عالمی اندوه ... با عالمی افسوس ...
با عالمی من کی به انحنای غربت این راه می رسم شاید فردا ... شاید ساعتی دیگر.
همه چیز شاید یک اتفاق بود لغزیدن نگاهم بر زلال احساست و تپیدن دلم که التماسی نورانی در خود داشت و آری انجا من قربانی شدم و تو الهه ای بودی که این قربانی شایسته آن بود می دانم و آری من تمام شدم به همین سادگی. مرا در شب گم نکنی رفیق، من دلم همرنگ شب ... هم رنگ سرنوشتم ... همرنگ آرزوهایم سیاه سیاه است...


پ.ن:دل نوشت یکی از بچه هاست.

چرا عقب مانده ایم/قسمت اول

خاکشیر مزاجی،رنگ پذیری،بوقلمون صفتی/انتقادی به برخی از بزرگان شهر و خلق و خوی خودمان

خاکشیر مزاجی:در کشور ما و مخصوصا شهر ما خاکشیر مزاجی ظاهرا خلق و خوی مقبولی است.خاکشیر مزاجی یعنی به هر مزاجی بسازیم.یعنی اینکه هیچگاه سفت و سخت پیرو یک عقیده مشخص و معین،پیرو یک راه و روش مستقیم و روشن نباشیم،به هرکس زور دارد و یا احساس احتیاج می کنیم بگوییم شما درست می گویید،اگر جلوی راهمان مانعی بود به جای از بین بردن مانع،دورش چرخ بزنیم و راه دیگری پیدا کنیم و یا با مانع همزیستی کنیم اگر راه صاف و هموار بود تا آنجا که میسر است بی کله برانیم به عبارت دیگر و صریح تر نوکر زور و برده قدرت بوده و همیشه مفهوم خاکشیر مزاجی را با دمسازی با گروه های زور دار حفظ می کرده است و چه خوب گفت "عوفی":

چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عوفی ... مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند

رنگ پذیری:یک استاد هندی که در دانشکده کشاورزی شیراز کار می کرد از همکارش پرسید:آیا ممکن است شما مرا راهنمایی کنید که چطور همکاران ایرانی را بشناسم و از عقیده شان درباره موضوعی مطلع شوم؟میبینم همین حالا در مورد مطلبی که من مخالف هستم،او هم مخالف سر سخت است و یک دقیقه بعد در حضور دیگری که با این موضوع توافقی دارد کاملا خود را موافق نشان می دهدکدامش را باور کنم؟

همکارش پاسخ داد:این را من هم نمی دانم.تنها چیزی می دانم این است که اکثر ما ایرانیان،صرف نظر از اینکه چه تحصیلاتی و یا چه مقامی در اجتماع داریم،رنگ پذیریم و با سرعت همرنگ همرنگ محیط می شویم ولی رنگ واقعی خودمان کدام است این را نمی دانم؟!شاید هم اصلا رنگی نداریم و از رو می توانیم رنگ ها را زود بپذریم.و ضرب المثلی که اکثر ما ایرانی ها متاسفانه به آن اعتقاد داریم :خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.

بوقلمون صفتی:بوقلمون صفتی یعنی نان را به نرخ روز خوردن،یعنی حاکم معزول را لگد زدن و از جلوی میز حاکم منصوب دست به سینه عقب عقب از در خارج شدن،یعنی عصر 25 مرداد و روزهای 26 و 27 مرداد 1332 به صورت اجتماع راه افتادن و "یا مرگ یا مصدق"گفتن و عصر 28 مرداد بدون خجالت از آنچه درست تا روز قبل کرده ایم و گفته ایم،شعارهای بسیار زننده علیه او دادن است.

حرف ما :

این مطلب خلق و خوی همه ما ایرانیان است اما در این شهر و در خلق و خوی بسیاری از مسولین این شهر به فروانی دیده می شود به جای ناراحت شدن از انتقاد باید خودمان را درست کنیم قصد توهین نیست بلکه نظر ما این است باید این نوع رفتار زشت را در خودمان کنار بگذاریم و با صراحت نظرات خود را در شرایط مهم بیان کنیم و از خنثی بودن بپرهیزیم باید اجماع آرا را یاد بگیریم و از قومی قبیله ای فکر کردن و سوار بر امواج شدن بپرهیزیم.

منبع:کتاب چرا عقب مانده ایم،دکتر ایزدی

تفکرات آزار دهنده در جامعه برای بهزیستی

تفکرات آزار دهنده در جامعه برای بهزیستی

 

تاخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو: یک ضرب المثل غلط و تفکر آزار دهنده ای است که متأسفانه بعضی ها آن را به عنوان یک اصل در زندگی خود پذیرفته اند. جماعت یعنی جمع دوستان ما، محله ما، اقوام و خانوادۀ ما اگر به کار غلطی دست می زنندمن هم باید همرنگ آنها باشم؟

باید مثل آنها زندگی کنم؟

در عوض هنگام انجام دادن یک کار خوبی که دیگران آن را انجام نمی دهند، همان دیگران وقتی انسان را به تمسخر می گیرند من باید این کار خوب و زندگی سالم را کنار بگذارم؟

به هر حال در زندگی باید اولا بندۀ خدا بود و رضایت او را در نظر داشت. و ثانیا به تفکرات و تمسخرهای دیگران اهمیتی نداد.

در قرآن در داستان زندگی پیامبران موارد فراوانی وجود دارد که پیروان ادیان الهی همواره مورد آزار و اذیت و تمسخر دیگران قرار داشته اند.

پس امروز تعجبی ندارد که وقتی به مسجد و نماز می روی، یا کارهای غلط را کنار گذاشته و زندگی سالمی را انتخاب می کنی تا رضایت خدای خود و بهزیستی دنیا را بدست بیاوری، مورد تمسخر و توهین قرار نگیری!!!