همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

سرخیو راموس:دوست دارم برنده توپ طلا شوم

مراسم فیفا گالا دیشب برگزار شد که طی آن رونالدو به عنوان بهترین بازیکن سال 2014 انتخاب شد و توپ طلای سوم خود را دریافت کرد. در طی مراسم، تیم سال فیفا هم معرفی شد که راموس، بار دیگر در لیست 4 نفره ی مدافعین حضور داشت. او از این اتفاق ابراز خشنودی کرد و گفت که در سال 2015 برای کسب 6 جام تلاش خواهد کرد:

حضور در تیم سال: روز خیلی ویژه ای بود، یک عنوان فردی به دست آوردم که وظیفه ام را سنگین تر می‌کند.

کسب رای اول رونالدو: خیلی خوشحالم و از او از صمیم قلب تشکر می‌کنم، زیرا کس دیگری نمی‌داند حضور در بین بهترین ها چه حسی دارد. به او برای کسب سومین توپ طلا تبریک می‌گویم. این جایزه برای او و رئال مادرید خیلی خواهد بود.

کسب توپ طلا: این چالشی است که همیشه خود را در آن قرار می‌دهم. 2014 بهترین سال فوتبالی من بود و امیدوارم روزی مثل دوستم کاناوارو، توپ طلا به دست آورم.

هدف سال 2015: همیشه دوست دارم پیروز شوم. چهار جام کسب کردیم و حالا برای شش جام تلاش خواهیم کرد.

شش آدمی که باید آنها را از زندگی خود حذف کنید!

کد خبر: ۲۱۹۸۴۹

۲۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۷

فرارو- در جایی نقل قولی از جیم ران، روانشناس، خوانده بودم به این مضمون: "شما میانگین پنج فردی هستید که بیشترین وقتتان را با آنها می‌گذرانید: سوالی که برای من پیش آمد این بود: آیا نباید به جای اینکه مجموع اطرافیانتان باشید، خودتان باشید؟ 
 
به گزارش فرارو به نقل از هافینگتون پست، با این حال اگر به نقل قولی که گفتم فکر کنید می‌بینید که چندان هم بیراه نیست. ما از محیطمان تاثیر می‌گیریم، و محیط شامل افراد حاضر در آن هم می‌شود. اگر "یکی از آن پنج نفر" بخواهد پنجشنبه شب بیرون برود، به احتمال زیاد ما هم با او خواهیم رفت. اگر آنها روش خاصی را برای برخورد با یک مشکل در پیش بگیرد، به احتمال زیاد ما هم همان روش را در پیش خواهیم گرفت. 
 
اما زمانی که یکی از این "پنج" نفر واقعاً به درد زندگی شما نخورد چه؟ 
 
هری ریس، محقق تعامل اجتماعی و استاد روانشناسی در دانشگاه روچستر در این زمینه می‌گوید: "این گونه روابط می‌توانند ویرانگر باشند. برخی روابط هستند که می‌توانند حتی سلامت شما را تهدید کنند. این گونه روابط موجب پریشانی احساسی و بعضاً جسمی می‌کنند." 
 
در زیر شش نوع رابطۀ اضطراب‌زایی که ما در طول زندگیمان امکان برخورد با آنها را داریم و چگونگی تاثیر این روابط بر سلامت روانی ما و راه مقابلۀ با آن آورده شده است: 


 
کسی که شما را دوست ندارد 
بیش از هفت میلیارد نفر در جهان زندگی می‌کنند، و بعید است که ما بتوانیم با همۀ این آدمها کنار بیاییم. مارسیا رینولدز، روانشناس می‌گوید که کنار نیامدن با همگان در واقع به شما کمک می‌کند تا بر چیزهایی که واقعاً اهمیت دارند تمرکز کنید. 
 
او می‌گوید: "هر چه بیشتر دیگران را همان شکلی که هستند بپذیرید، و برای تغییر دادن افکار و شخصیت آنها تلاش نکنید، و با آرامش و دقت گوش دهید، بیشتر می‌توانید بدون توجه به اینکه آیا فلان کس شما را دوست دارد یا نه به سمت اهدافتان حرکت کنید." 
 
ریس توصیه می‌کند که در برخورد با کسانی که تنها کاستی‌هایتان به چشمشان می‌آید، روی ویژگی‌های مثبت خود تمرکز کنید. برای اینکار می‌توانید یک دفتر تهیه کرده و ارزش‌های فردی خودتان و اینکه چگونه برای حفظشان تلاش می‌کنید را در آن یادداشت کنید. 
 
شخصی که از چشمتان افتاده است 
پایان دادن به یک دوستی می‌تواند به اندازۀ پایان دادن به یک رابطۀ عاشقانه دردناک باشد. شخصی که زمانی محرم رازهایتان بود، حالا شبیه غریبه‌ها شده است. اما مواظب باشید که برای ترمیم چیزی که از دست رفته، کمر خودتان را نشکنید. 
 
طبیعت انسان اینگونه است که تلاش دارد شرایطی را که در آن احساس راحتی می‌کند را حفظ کند، و این نکته شامل طولانی‌ترین روابط زندگیمان هم می‌شود. حقیقت غم‌انگیز اما این است که قسمت نیست بعضی از دوستی‌ها ادامه یابند، به خصوص وقت‌هایی که تلاش برای ترمیم آن به قیمت قربانی کردن سلامتی عاطفیتان باشد. دکتر ریس توصیه می‌کند: "به دنبال افرادی باشید که مثبت‌تر هستند و احساس بهتری به شما می‌دهند." 
 
این به این معنی نیست که اوقات خوش که با دوستتان داشته‌اید را فراموش کنید. بعضی اوقات بهتر است تنها خاطرات را نزد خود نگاه داریم و قید آن فرد را بزنیم. 


 
کسی که همیشه استرس دارد
اگر دوستتان هر از گاهی دچار اضطراب شود مشکلی نیست، اما اگر طرفتان همیشه در برخورد با شما مسائل اضطراب‌زا را مطرح می‌کند، این دوست می‌تواند به سلامتی شما آسیب بزند. تحقیقات نشان می‌دهد که استرس مسری است. وقتی که با کسی هستید که همیشه استرس دارد، این رابطه می‌تواند واکنش استرسی بدن خودتان را هم برانگیزد. 
 
دوستانتان باید به شما کمک کنند تا از نگرانی‌های خود رهایی پیدا کنید، نه اینکه برایتان نگرانی‌های بیشتری درست کنند. دفعۀ بعد سعی کنید تا موضوع بحث را عوض کنید و نیمۀ پر لیوان را به دوستتان گوشزد کنید. 


 
کسی که همیشه با شما جر و بحث می‌کند  

همۀ ما با آدمهایی روبه‌رو شده‌ایم که جوری رفتار می‌کنند که گویی عمداً قصد دارند با شما مخالفت کنند. نظرتان راجع اقتصاد؟ چرت است. پیشنهادتان راجع به اینکه کدام رستوران بروید؟ مزخرف است. 
 
هیچ کس دوست ندارد که همواره در وضعیت مناقشه باشد. حتی تحقیقات نشان داده‌اند که جر و بحث مرتب با شریک زندگی یا دوستان می‌تواند به سلامتی‌تان آسیب برساند. 
 
ریس در این زمینه می‌گوید: "به جای اینکه تنها به بازخوردهایی که از دیگران می‌گیرید توجه کنید، پیش خودتان مشخص کنید که چه چیزی برای خودتان مهم است. چیزهایی که خوب است را در خودتان تقویت کنید." این بدان معنی است که بدون توجه به این که دیگران چه می‌گویند، به عقاید خود پایبند باشید. 


 
کسی که از شما استفاده می‌کند 
ریس می‌گوید: "کسی نمی‌تواند بدون اینکه به او اجازه دهید از شما بیگاری بکشد. اگر فکر می‌کند که کسی با شما بد رفتار می‌کند، شما قدرت تغییر اوضاع را دارید." 
 
زندگی ما برای کسانی که از ما سواستفاده می‌کنند جایی ندارد. کمک کردن به همدیگر یک چیز است، سواستفاده چیز دیگری است. وقتی که کمکها همیشه یکسویه باشد، وقت رسیدگی به موضوع است. ریس پیشنهاد می‌کند که "بدون اینکه دچار پیش‌قضاوتی شوید چیزی که ناراحتتان می‌کند را توضیح دهید. سعی کنید موضوع را با طرف مقابل در میان بگذارید. نگویید فلان کار را بکن یا خودت را تغییر بده، بلکه آنچه که ناراحتتان می‌کند را به او بگویید. سپس تلاش کنید تا بدون اینکه خواسته‌های غیرواقعگرایانه از طرفتان داشته باشید، راهی برای بهبود وضعیت پیدا کنید،." 
 
کسی که بر شما تاثیرات مخرب می‌گذارد 
خلاص شدن از شر یک عادت بد شجاعت زیادی می‌خواهد. دکتر ریس می‌گوید که روابط مثبت نفع شما را در دل دارد، در حالیکه روابط اضطراب‌زا عکس این موضوع را به همراه دارد. او توضیح می‌دهد: "اگر رابطه‌ای مسموم باشد، چیزهایی را که می‌دانیم برای ما مفیدند را زیر سوال می‌برد. ممکن است فرد از رابطه آسیب ببیند، یا او را ناراحت کند، یا با حرکت او به سمت هدفهای شخصیش تداخل کند." 
 

اجازه ندهید این نوع روابط شما را به ورطۀ انتخاب‌های منفی بیاندازند. ریس می‌گوید که اگر طرفتان واقعا دوستانی بامعنا باشند، تصمیمات مثبت شما را درک خواهند کرد و خواهند پذیرفت. 

 

لیست خرید های احتمالی رئال مادرید در فصل نقل و انتقالات زمستانی

تیم فوتبال رئال مادرید همیشه در فصل نقل و انتقالات به دنبال بازیکنان جدید است و احتمال می رود در این پنجره نقل و انتقالات پیشرو هم حضوری پررنگ خواهد داشت. برخی از رسانه های اسپانیا و به خصوص رسانه های مادریدی به تازگی لیستی از خرید های احتمالی رئال در ژانویه را منتشر کرده اند.

در این لیست می توان به ریکاردو رودریگز سوئیسی باشگاه وولفسبورگ اشاره کرد که در فصل جدید بوندسلیگا عملکرد بسیار خوبی داشته و بسیاری از باشگاه های اروپایی در پی جذب این ستاره وولفسبورگ هستند.

یکی دیگر از بازیکنانی که رئال درپی جذب آن هست، داوید دخیا می باشد. مسئولان رئال در این چند ساله همیشه به دنبال جانشینی مناسب برای ایکر کاسیاس بودند و به نظر می رسد دخیا گزنیه مناسب برای کهکشانی ها به حساب بیاید.

هاکان شالهان‌اوغلو بازیکن ترکیه ای بایرلورکوزن هم در راه مادرید است. این بازیکن 20 ساله مد نظر کارلو آنجلوتی قرار گرفته و احتمال می رود وی به جمع مادریدی ها اضافه شود.

اما مهم ترین گزینه خرید رئال ها در این لیست دیوید آلابا است. آلابا اتریشی در بایرن مهره کیلیدی به حساب می آید و می تواند به خط دفاعی رئال قدرت ببخشد.

ویلفرد بونی، لوکاس سیلوا و رادامل فالکائو دیگر بازیکنانی هستند که در این لیست وجود دارند.

غم واره

رخصت

امروز تصمیم گرفتم برم تو شهر و یه چرخی بزنم ولی خیلی زود پشیمون شدم،پشیمون شدم که برم میون آدمهایی که با چهره های بی تفاوت از کنار یکدیگر میگذرند و سرمای نگاهشان تا یاخته های قلبم رسوخ میکند و منجمد،همون بهتر که تو خونه بشینم و غرق تفکرات خودم میشم،و گاهی هم فیلم و تدریس،همون بهتر که منزوی باشم تااجتماعی امشبم غمگینم مث شبهای دراز دیگه...

 بچه که بودم همیشه سعی میکردم گریه نکنم و مثلایه مرد واقعی باشم ولی متاسفانه یا خوشبختانه هر چه بزرگ تر شدم بیشتر با اشک ریختن عجین شدم اشک هایی که همیشه تو خلوتم بهترین همدمم بودند.میگن مرد گریه نمیکنه! اگه قراره با دیدن این همه بدبختی همنوعانم،معتاد شدن دوستانم،زندان رفتن دوستانم بخاطر نداشتن،مرگ دوستانم و و و هزارون بدبختی دیگه که خودتون بهتر میدونید خم به ابروم نیارم!بشینم یه گوشه تو اشکام و تفکراتم غرقه شم بهتر تا بخوام همه چیز رو به مسخره بگیرم.همون بهتر که منم برم لا دست همین دوستانم.میدونم چرا این حرفا رو میزنم ،وقتی که یکی از دوستان که زخم خورده درد کشیده و در عزلت تموم میکنه و برای دیگران که با شنیدنِ خبر مرگشون تنها حرفی که می زنند: "(ول کن! ما که زنده ایم")... سکوت فریادی در خاموشی و درد

درپناه مهر

درباره‌ی اندوه

زمانی، اندوه مد روز بود. آرام آرام آنقدر در هر فیلم و کتابی، در هر صفحه و وبلاگی آدمها از اندوهشان گفتند که یکدفعه همه چیز تغییر کرد. حالا نوبت آدمهای کول و الکی خوش بود که به شکاف دیوار هم می‌خندیدند. هرگونه بحث جدی قدغن شد. آدمهایی که همه چیز را ریشخند می‌گرفتند. حالا اندوه دوره‌اش سر آمده بود. اگر کسی از یأس و ناامیدی حرف میزد همه می‌گفتند دست بردار رفیق. در لحظه زندگی کن.
از اندوه حرف زدن، نشانی بود از املی.
پارتی ها زیاد شدند. نوع لباس پوشیدنها عوض شد. دیگر کسی پالتوی بلند تا زیر زانو نمی‌خرید. موهایش را ژولیده بلند نمی‌کرد. حالا خیلی کول موهایشان را با نمره چهار ماشین می‌کردند. و لباسهای رنگین کمانی می‌پوشیدند.
ولی صبحهای بعد از مهمانی می‌دیدند که سر و کله‌ی آن رفیق قدیمی پیدا شده. جوری هم آمده که از پا بیندازدشان. برای فرار از اندوه، از کوچکترین لحظات تنهایی فراری بودند. آدمهایی که از این مهمانی به آن مهمانی می‌پریدند. از این معشوقه به آن معشوقه. از این کافه به آن کافه. از این خیابان به آن خیابان. آرام آرام خسته شدند. و بعد سکوت شد.
انگار اندوه را نمی‌شود نادیده گرفت. اندوه چیزی نیست که بشود به آن سمت و سوی خاصی داد. وقتی به اندوهت آگاهی، وقتی همه‌ی کارهای دنیا برایت شوخی‌های مسخره‌ای هستند ولی هنوز از چیزی مضطربی، وقتی میدانی اندوهت در دنیای بیرونی برایت هیچ راهی باز نمی‌کند ولی همچنان غمگینی، متوجه می‌شوی اندوه ربطی به حساب و کتاب ندارد؛ بخش بزرگی از وجود توست. مثل یک دست یا پای نامرئی که همیشه حملش می‌کنی. دست و پایی که نمی‌توانی قطعش کنی و مثل نوزادی مرده بگذاری‌اش توی خاک. مجبوری آن موجود نیمه جان را همیشه با خودت حمل کنی. باید بودنش را بپذیری. باید توی آن موجود نیمه جان هر روز دنبال نبض بگردی. به صورتش هر روز سیلی بزنی تا نمیرد. اگر بمیرد همه‌ی وجودت را بو میگیرد و دیگر هیچ وقت نمی‌توانی از توی تخت بیرون بیایی. باید با اندوهت حرف بزنی. باید توی راه بیاوری‌اش. میدانم با اندوه که اینقدر کم حرف، خموده و سنگین است حرف زدن کار آسانی نیست. ولی باید قلقش را پیدا کنی. وقتی نشست پشت میز مذاکره باید با هم قراری بگذارید. مهمترین شرط تو این است: باید بگذاری که هر روز صبح از تختم بیرون بیایم و سراغ کارهایی بروم که دوستشان دارم. این مهمترین شرطی است که باید برای اندوه بگذاری. بقیه را می‌توانی بسپاری به او. میتواند طعم همه چیز را دست کاری کند. میتواند تو را کم حوصله کند. مثلا نگذارد بروی توی خیلی از جمعها. با خیلی ها نروی بیرون. نه به خاطر جمع گریز بودن. بیشتر به خاطر اینکه از نظر اندوه، بی‌معنی می‌آید. می‌تواند کاری کند که دوستهایت محدود شوند. معمولا اندوه کم نمی‌گذارد. یک لیست بلند بالا تهیه می‌کند از همه چیزهایی که فرمانشان قرار است دست او باشد. 
هیچ وقت نباید اندوه را دور بزنی. می فهمد. آن وقت ضربه‌اش را بهت کاری می‌زند. نباید توی مهمانی‌ها، یا هر موقعیت دیگری، از حدی بیشتر به شادی‌ات میدان بدهی. هیچ وقت نباید در هیچ چیزی غرق شوی. همیشه باید با کمی فاصله به همه چیز نگاه کنی. نباید فکر کنی اینجا دیگر آخر دنیاست. باید حواست به خودت باشد. چون فردا صبح یقه‌ات را می‌گیرد. می‌گوید من را فراموش کردی؛ فکر کردی مرده‌ام. بعد تنبیه میشوی. نمیگذارد آن روز از تختت بیرون بیایی.

تنها راه حلش این است: باید اندوه را بعنوان بخشی از وجودت زنده نگهش داری. باید هر روز توی وجود اندوه دنبال نبض بگردی. تیمارش کنی. حالش که جا آمد بیاوری‌اش سر میز مذاکره؛ خب اندوه جان! من میروم سر کارهایم، تو هم بنشین ببین می‌خواهی امروز چه کار کنی. گوشی‌ام آنجاست. دوست داری زنگ بزن قرار بعد از ظهر را کنسل کن.