عضو شورای اسلامی شهر تبریز اظهار داشت: در شهرداری هدف از واگذاری دست برداشتن از تصدی گری مستقیم شهرداری است ولی اصل نظارت، باز بر عهده شهرداری باقیست؛ اصلا وظیفه شهرداری رفت و روب و جمع آوری زباله و تنظیف شهر است لذا با واگذاری به بخش خصوص این وظایف از شهرداری ساقط نمی شود.
آشوراده یا به زبان ترکمنی، آشیرآدا (به معنای جزیره آشور از ترکیب دو کلمه آشیر=آشور و آدا=جزیره) در حقیقت قسمت کوچکی از انتهای شبه جزیره دراز میان کاله است که پیشروی آب دریای خزر در گذشته های بسیار دور، آن را از خشکی پهناور جدا کرده و خلیج زیبای گرگان را پدید آورده است.
پناهگاه حیات وحش میانکاله از سه بخش شکل گرفته: شبه جزیره میانکاله (محدوده مشخص شده با رنگ مشکی)، جزیره آشوراده (محدوده مشخص شده با رنگ قرمز) و خلیج گرگان
این جزیره که تنها جزیره ایرانی دریای خزر به شمار میآید، در حقیقت با حفر کانالی در سدههای گذشته از شبه جزیره مجاور (که آن هم در سالهای نه چندان دور، آشوراده نامیده میشده) جدا شده تا از تمامی مناطق دور و اطراف خود بکرتر مانده و جزیره ای شکل بگیرد که در شمال به دریای خزر و در جنوب همسایه خلیج گرگان بوده و از شرق به آبراهی باریک موسوم به «تنگه چپقاوغلی» و از غرب به کانال طبیعی خزینی منتهی شود تا تمام و کمال این مجموعه در کنار شبه جزیره میانکاله و خلیج گرگان، پناهگاه حیات وحش میانکاله نام بگیرد.
تالاب بینالمللی و پناهگاه حیات وحش میانکاله طبق مصوبه شماره ۱۲ مورخ ۱۳۴۸/۸/۱۲ شورای عالی سازمان شکاربانی و نظارت بر صید وقت، به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام شد تا در ادامه و به دلیل اهمیت اکولوژیک منطقه، بر اساس مصوبه ۷۸ مورخ ۱۳۵۴/۵/۲۱ شورای عالی حفاظت محیط زیست با وسعت ۶۶,۹۳۳ هکتار به عنوان پناهگاه حیات وحش میانکاله ارتقا بیابد.
همچنین مجموعه تالابهای میانکاله، خلیج گرگان و لپوی زاغمرز به دلیل تنوع کمنظیر اکوسیستم (در برگیرنده ۹ تیپ از ۴۲ تیپ تالاب شناخته شده جهان) و دارا بودن معیارهای حائز اهمیت کنوانسیون تالابهای بینالمللی (حائز ۶ معیار از ۸ معیار مربوط به شناسایی تالابهای با اهمیت بینالمللی)، در سال ۱۳۵۴ در زمره اولین دسته از تالابهایی بوده که در فهرست کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و علاوه بر آن، در زمره یکی از ۹ ذخیرهگاه زیستکره در سال ۱۳۵۵ به کمیته برنامه انسان و کره مسکون یونسکو (MAB) معرفی و انتخاب گردیده است. پوشش گیاهی جزیره، بوتههای تمشک، نوعی خار خودرو و درختان انار ترش است و حیواناتی همچون شغال، روباه، خرگوش، قرقاول، کبک و پرندگان دریایی در جزیره یافت میشوند. حدود 40 درصد خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست میآید.
با توجه به موارد فوق، دشوار نیست که حدس بزنیم جزیره واقع شده در بطن آن، تا چه اندازه خاص است.جزیرهای که از دیرباز مورد طمع بسیاری بوده تا روزگاری توسط صفوی ها به شکارگاه تبدیل شده، روزگاری به اشغال روس ها در آمده و مناظر ناب آن، چشم انداز اشغالگران شود، 44 سال پیش ناب بودن آن کشف شده و حفاظت شده خوانده شود ولی همان روزگار نیز استحصال چهال درصد خاویار کشور از اطرافن آن کاری کند که سردخانه شیلات در حاشیه آن تاسیس شود و خلاصه به جایی برسد که یک روز نهاد متولی پاسداری از آن، به خاطر مشتی پول حاضر به واگذاری اش شود.
گوشههایی از حیات وحش آشوراده (منبع: پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران)
بدین ترتیب، منطقه بکری که به مرور و طی سالهای متوالی ارزش بی نظیر آن بیش از پیش معلوم شده و بر ممنوعیت دست درازی بر آن تاکید میشد، امروزه چند گام برای واگذاری قلب آن به بخش خصوصی را طی کرده است؛ هرچند مسئولان محیط زیستی معتقدند که واگذاری رخ نداده و ورود بخش خصوصی به جزیره، ویرانی به همراه نخواهد آورد .
نیم نگاهی به سرنوشت دو جزیره در جنوب و شمال کشور نکات جالب توجهی را یادآوری خواهد کرد؛ جزیره بوموسا در خلیج فارس و جزیره آشوراده در دریای مازندران. دو جزیرهای که یکی از سال 1903 تا 1971 میلادی، به مدت 68 سال در اشغال استعمار بریتانیا بوده و دیگری از سال 1836 تا 1921 میلادی، به مدت 85 سال در اشغال استعمار روسیه بوده و حالا هر یک حکایتی متفاوت یافتهاند.
آشوراده که روزگاری بزرگانی چون امیرکبیر برای خاتمه دادن به اشغالش توسط روسیه تزاری تمام توان خود را به کار میگرفتند، بعد از آنکه چند نوبت تلاش برای واگذاری اش به نهادها و اشخاص حقیقی با مخالفت های مردمی و مقاومت برخی مسئولان ناکام ماند، به دستور دولت مردان فعلی برای احداث مراکز گردشگری و تغییر کاربری انتخاب شده تا نه تنها موجبات بروز نگرانی های گستردهای شود، بلکه این نگرانی بزرگ تر را زمینه ساز شود که وقتی سرنوشت «ذخیره گاه زیست کره» اینچنین میتواند به سلیقه افراد دستخوش تغییر شود، پس چه امیدی میتوان به حراست و حفاظت از دیگر نقاط تحت حفاظت سازمان محیط زیست کشورمان داشت؟
به عقیده کارشناسان در گفتگو با تابناک ،این اتفاق در حالی رخ میدهد که عاشقان میراث طبیعی و فرهنگی ایران زمین، سوء مدیریت و واگذاری های متعددی از گذشته از سازمان به اصطلاح" حفاظت" محیط زیست به یاد دارند؛ از واگذاری منطقه حفاظت شده جزیره «فارور» و جزیره «بنی فارور» به منطقه تجاری اقتصادی گرفته تا واگذاری چهل هکتار زمینهای منطقه حفاظت شده «دنا» به شهرک صنعتی، واگذاری هفتصد هکتار از منطقه «جاجرود» به مسکن مهر، واگذاری ۲۷۰ هکتار از پارک ملی «کلاه قاضی» اصفهان به شهر بهارستان، واگذاری ۲۱۰ هکتار از پارک ملی «بمو» به توسعه پالایشگاه و مسکن مهر، واگذاری دهها هکتار از منطقه حفاظت شده «سراج» برای طرحهای نفتی هرمزگان، واگذاری پارک ملی «لار» برای هتلسازی و موارد متعدد دیگری که حتی نمونه هایش در جزیره آشوراده نیز به ثبت رسیده است!
متاسفانه سازمان حفاظت از محیط زیست همواره در چنین بهبوهه هایی یا همه چیز را انکار میکنند و یا سیاست سکوت در پیش میگیرند و این بار نیز چنین کرده اند؛ واگذاری جزیره آشوراده را در حالی انکار میکنند که منتقدان با توجه به طرح هایی که قرار است در جزیره اجرا شود، بر این باورند که با احداث پلاژ، هتل، پیست های مختلف هنری و ورزشی و تفریحی و غیره، چیزی از عرصه طبیعی تنوع زیستی با ارزش گیاهی و جانوری آشوراده و سپس کل شبه جزیره میانکاله باقی نخواهد ماند.
آنچه واضح است، همواره افراد قدرتمند و صاحب نفوذی پشت پرده این ماجرا حضور داشتهاند ابعاد ماجرا زمانی بیشتر آشکار میشود که اهمیت اکولوژیکی و محیط زیستی آشوراده را مرور کنیم تا دریابیم این جزیره در سال 1348 خورشیدی برای حفاظت موثر حیات وحش به ویژه پرندگان مهاجر آبزیِ در معرض خطر، به عنوان به پناهگاه حیات وحش معرفی شد و سپس به عنوان یکی از ذخیرگاه های زیستکره به کمیته «برنامه انسان و کره مسکون یونسکو» معرفی شد و به ثبت جهانی رسید؛ منطقهای که زیستگاه انواع پرندگان بومی و مهاجر، پستانداران و حتی آبزیان (در مجاورت جزیره) است و دایره اهمیتی بسیار فراتر از مرزهای کشورمان داراست.بعد از آنکه این جزیره پس از 85 سال اشغال به میهنمان بازگشت، آنچنان مورد طمع اشغالگران داخلی ها قرار گرفت که شاهدیم در طول 11 سال اخیر، دو بار تا آستانه واگذاری کامل (اشغال مالک خصوصی) پیش رفته است. یک بار در اواخر دولت هشتم در پی ادعای شرکتی که مالکیت جزیره را از بنیاد فلان خریداری کرده، پس از چانه زنی ها موافقت سازمان حفاظت محیط زیست را برای اجرای طرح گردشگری در آشوراده گرفتند که بعدها دولت نهم مانع واگذاری شد و بار دوم زمانی که دولت دهم با تغییر ریاست سازمان محیط زیست، سلیقه ها تغییر کرده و قرار بود یک شرکت لبنیاتی در آن کار گردشگری کند که آن هم خوش بختانه فرجام شومی نیافت.
عاشقان محیط زیست کشور فکر می کردند، با روی کارآمدن دولت یازدهم -که از شعارهایش حفظ محیط زیست بود- پرونده واگذاری آشوراده برای همیشه مختومه اعلام شود، در حالی با نوید معاون اول رئیس جمهور و موافقت رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بار دیگر به جریان افتاده که مستنداتی چون ماده یک و ماده شش قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست تاکید دارند «وظیفه سازمان محیط زیست، حفاظت، پیشگیری و ممانعت از هر نوع آلودگی و اقدام مخربی است که منجر به از بین رفتن تعادل اکولوژیک طبیعت میشود.» و یا ماده ١٦ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست میگویند «این سازمان قائم مقام قانونی دولت در مناطق چهارگانه است و حق واگذاری مناطق را ندارد. حتی اگر این واگذاری قطعی هم نباشد، این سازمان حق واگذاری مدیریت منطقه به قصد تغییر کاربری، بدون اخذ موافقت سازمان جنگل ها را ندارد.» قانونی که حتی اجازه بوته کنی در این مناطق را نمیدهد، چه برسد به ساخت و ساز و راه اندازی مناطق تفریحی و گردشگری!
بر اساس کنوانسیون تنوع زیستی مصوبه سال ١٣٧٤ مجلس شورای اسلامی، دولت ایران متعهد به حفظ تنوع زیستی و شبکه مناطق حفاظت شده کشور شده است و از این رو، موافقت با هر گونه اقدام مغایر با ضوابط حاکم بر مناطق چهارگانه، تخطی از قانون بوده و منجر به خدشه دار شدن اعتبار دولت ایران نزد مجامع بین المللی خواهد شد. دادن مجوز به برخی برای فعالیت در چنین مناطقی را موجب طرح ادعای مالکیت ایشان بر این مناطق به مرور زمان خوانده .یک میخ بر تابوت به معنای مالکیت آن می سود. طرح شکست خورده طوبی در سازمان جنگل ها را شاهد آشکاری برای اثبات این مدعا است. امید واریم سازمان حفاظت محیط زیست در اقدامی همسو با دوستداران طبیعت ایران که به واگذاری آشوراده اشکال وارد میدانند و خواستار لغو تفاهم نامه صورت گرفته هستند، آن را لغو کند. به عنوان یک کارشناس اقتصاد محیط زیست ارزش وجودی آشوراده را برای نسل فعلی و نسل های آینده بسیار بیشتر از ارزش مصرفی آن می دانم و پیشنهاد می دهم برای تفریح مردم نقاط دیگری که تا این حد شکننده نباشند در نظر گرفته شود. این نقاط در جای جای کشور ما کم نیستند.
سلام دوستان
قول داده بودیم در مورد بودجه صحبتهایی داشته باشیم
اول از همه نظر من در مورد این بودجه: بسیار خوش بینانه، در بعضی موارد دور از واقعیت، با فرض رفع تحریم، عبور از خط قرمز سیاست پولی دولت و نهایتا پوپولیستی!
قبلا هم بعضا پوپولیستی عمل کردن دولت رو مورد انتقاد قرار داده بودیم. البته این رو میشه ریشه در تمایلات جامعه در نظر گرفت. جامعه ما دوسداره براش کارهای عامه پسند انجام بدن وگرنه شروع به اعتراض میکنه. مثلا دوسداره رییس جمهورش سفر استانی بره، حرفای هیجانی بزنه، به جناح مقابل حمله بکنه، بودجه بدون کسری ببنده، حقوق زیاد کنه، دلار ارزون کنه و ... بدون اینکه منطق اقتصاد موید این رفتار باشه یا نه.
اولین مشکل بودجه امسال، نفت 72 دلاریه که کاملا دور از واقعیت اعلام شده. در مورد نرخ ارز صحتبی نداریم اما کاهش سهم صندوق توسعه ملی و استفاده از منابع اون یعنی چیدن میوه ممنوعه استقراض! درسته که این استقراض از بانک مرکزی نیست اما ماهیت همونه و خلق پول پرقدرت یعنی ایجاد تورم. بعید میدونم این تبصره به سلامت از کمیسیون اقتصادی مجلس رد بشه چون بدعت به حساب میاد و البته مغایرت قانونی هم داره.
دولت به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، سهم واگذاری داراییهای سرمایه ای رو بالا برده که در وضعیت رکودی بعیده این میزان واگذاری عملی باشه.
در بحث یارانه ها متاسفانه همچنان دولت اصرار به پرداخت یکسان و همگانی یارانه داره و در عوض یارانه تولید کاهش پیدا کرده.
قسمت اعظمی از بودجه هم منوط به استفاده از فاینانس خارجی شده که مشخص نیست در صورت عدم رفع تحریمها از کجا تامین میشه.
ایضا درآمدهای گمرکی چند برابر شده و مشخص نیست تحقق پیدا بکنه.
نکته مثبت بودجه امسال بحث اعتبارات عمرانی با رشد 16%، تخصیص یارانه مسکن و جوانان، هماهنگی افزایش دستمزد و تورم و همچنین عدم رشد هزینه های جاریست.
ضمنا ارزش افزوده هم 9 درصدی پیشنهاد شده که برای صنایع چندان مطلوب نیست.
در مجموع نظر مثبتی روی بودجه ندارم و ترجیح میدادم دولت بودجه انقباضی به مجلس بفرسته اما از ترس انتقادات این کار انجام شده و باز هم مصلحت جای منطق رو گرفته.