همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

وضعیت کشاورزی فردوس

شهرستان فردوس دارای ۲۰۰ حلقه چاه کشاورزی، ۲۳۰ رشته قنات و ۵۲ دهنه چشمه است که بیش از ۹۰ درصد آب برداشتی از منابع زیرزمینی این شهرستان در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۱۰] با توجه به میزان بارندگی کم در این شهرستان، عمدهٔ زمین‌های کشاورزی به صورت آبی می‌باشند. کل سطح زیر کشت این شهرستان در حدود ۲۷٬۰۰۰ هکتار است. از این میان، نزدیک به ۸٬۰۰۰ هکتار، به صورت دیم بوده و بقیه آبی هستند. مهم‌ترین محصول زراعی این شهرستان، زعفران و مهم‌ترین محصولات باغی آن، انار و پسته هستند.

علاوه بر انار و زعفران تولید پسته در شهرستان فردوس در سال ۱۳۸۸ از ۳۱۰۰ هکتار سطح زیر کشت این محصول، حدود ۳۰۰۰ تن بوده‌است. در شهرستان فردوس، انواع مختلفی از پسته مانند کله قوچی، احمد آقایی، محلی و فندقی تولید می‌شوند.

62 هزار تن انار در کازرون برداشت شد

عبدالصاحب قائمی ، چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا بیان داشت:این میزان محصول در مقایسه با پارسال 10 درصد افزایش یافته است ضمن این که محصول انار این شهرستان امسال از کیفیت بیشتری برخوردار است.

کارشناس مسوول جهاد کشاورزی شهرستان کازرون هم گفت:این شهرستان با سه هزار هکتار باغ انار پس از شهرستان نی ریز در استان فارس در جایگاه دوم قرار دارد.

نوید فرزین افزود:از مجموع باغ های انار موجود در شهرستان کازرون، 900 هکتار آن در بخش کوهمره نودان واقع شده و از این رقم نیز 300 هکتار آن به روستای ' گاو کشک' این بخش تعلق دارد.

وی ادامه داد:انار منطقه 'گاوکشک' نسبت به سایر مناطق استان فارس از مرغوبیت بالایی برخوردار است و قابلیت ماندگاری آن بسیار بالا است و علاوه برمصرف در داخل کشور به کشورهای حاشیه خلیج فارس و روسیه نیز صادر می شود .

شهر خودم عشق من

اِقْبالیّه‌ شهری است در بخش مرکزی شهرستان قزوین استان قزوین ایران. این شهر قبلا به سلطان‌آباد بعدها به اسلام‌آباد معروف شد واکنون این شهر را با نام اقبالیه می‌شناسند. این شهر که جمعیتی حدود 60هزار نفر را دارا می‌باشد یکی از شهرهای قدیمی استان قزوین می‌باشد. مردم این شهر اکثرا به شغل کشاورزی و خدماتی مشغول می‌باشند و بیشتر جمعیت این شهر راافراد غیر بومی تشکیل می‌دهد. اقبالیه شهری‌ کوچک‌ است که در 36 و 14 عرض‌ شمالی‌ و 49 و 55 طول‌ شرقی‌ واقع‌ شده‌است و حدود 47/3 کیلومتر مربع وسعت‌ دارد. اقبالیه‌ دارای‌ موقعیتی‌ دشتی‌ است‌ و در دهستان‌ اقبال‌ غربی‌ از بخش‌ مرکزی‌ شهرستان‌ قزوین‌ و 10 کیلومتری‌ جنوب‌ غربی‌ شهر قزوین‌، بر سر راه‌ اصلی‌ این‌ شهر به‌ همدان‌ و زنجان‌ قرار دارد. اهالی‌ اقبالیه‌ شیعی‌ مذهب‌ و زبان‌ رایج‌ آنان‌ فارسی‌ و ترکی‌ است‌. پیشینه و اقتصاد این‌ شهر که‌ یکی‌ از شهرهای‌ 12 گانه استان‌ قزوین‌ به‌شمار می‌رود پیش‌ از این‌ سلطان‌آباد خوانده‌ می‌شد که‌ از 1370ش‌ با نام‌ اقبالیه‌ به‌ صورت‌ شهر درآمد. جمعیت‌ سلطان‌آباد در اواخر دهه 1320ش‌، 1270 نفر بود، اما جمعیت‌ اقبالیه‌ مطابق‌ آخرین‌ سرشماری‌ (1375ش‌)، به‌ 31469 نفر (154، 6خانوار) رسیده‌است‌ (سرشماری‌، 1375ش‌، هفتاد و شش‌) که‌ 4/6? از کل‌ جمعیت‌ شهری‌ شهرستان‌ قزوین‌ را تشکیل‌ می‌دهد. فعالیت‌ اقتصادی‌ ساکنان‌ این‌ شهر تا یک‌ دهه‌ پیش‌ عمدتاً و به‌ ترتیب‌ اهمیت‌ عبارت‌ بود از کشاورزی، باغداری‌ و دامداری‌. زمینهای‌ کشاورزی‌ این‌ محل‌ برابر 207، 1هکتار بود که‌ حدود 61? آن‌ (736 هکتار) آبی‌ و مابقی‌ به‌ صورت‌ دیم‌ بود. محصولات‌ عمده کشاورزی عبارت‌ بود از گندم‌ (384 هکتار)، جو (192 هکتار)، چغندرقند (24 هکتار)، نباتات‌ علوفه‌ای‌ (48 هکتار)، حبوبات‌ (29 هکتار) و سیب‌زمینی‌ (24 هکتار). سیب‌ و انگور از دیگر محصولات‌ این‌ آبادی‌ بود. این‌ آبادی‌ در 1367ش‌ دارای‌ 454 خانوار بهره‌بردار کشاورزی‌ بود که‌ از یک‌ رشته‌ قنات‌ و 7 چاه‌ عمیق‌ به‌ عمق‌ متوسط 100 متر استفاده‌ می‌کردند. امروزه‌ بخش‌ قابل‌ توجهی‌ از اهالی‌ اقبالیه‌ در فعالیتهای‌ صنعتی‌ و خدماتی‌ شرکت‌ دارند. در این‌ شهر تپه‌ای‌ تاریخی‌ وجود دارد که‌ سفالهای‌ یافت‌ شده‌ در آن‌ را به‌ حدود سده 8 تا 10ق‌ نسبت‌ داده‌اند. اقبالیه‌ دارای‌ کاروانسرای‌ متروکی‌ است‌، به‌ شکل‌ 4 گوش‌ که‌ در هر گوشة آن‌ طاق‌نمایی‌ وجود دارد و نهایتاً طرح‌ بنا به‌ صورت‌ 8 ضلعی‌ جلوه‌ می‌کند. این‌ شهر ضمناً دارای‌ قلعه خرابه‌ای‌ است‌ که‌ در کنار کاروانسرای‌ محل‌ واقع‌ است‌. اقبالیه‌ دارای‌ 4 پارک‌ عمومی‌ جمعاً به‌ مساحت‌ 12 هزار متر مربع است‌.

مهاجرت بلوط‌ها به ارتفاعات

مهاجرت بلوط‌ها به ارتفاعات
به‌دلیل دخالت‌های غیرمسئولانه انسان در محیط‌زیست، رویش درختان بلوط در ارتفاعات زاگرس رو به افزایش است و این درختان درحال مهاجرت به سمت ارتفاعات هستند.

شیرین ابوالقاسمی با بیان این مطلب به ایرنا گفت: درختان بلوط در ارتفاعات حدود هزار متر در منطقه زاگرس می‌رویند اما امروزه به‌دلیل دستکاری در طبیعت این ارتفاع به حدود هزار و 200رسیده است. در واقع بلوط‌ها در منطقه زاگرس در حال مهاجرت هستند و به ارتفاعات نقل مکان می‌کنند زیرا زیست و رویش آنها در پایین‌دست با مشکل مواجه شده است.

به گفته وی،طی سال‌های اخیر آفات زیادی همچون کرم خراط، کرم جوانه خوار و سیاه شدگی درختان، بلوط‌ها را تهدید می‌کند و یک پنجم درختان بلوط را نابود کرده‌اند.

ابوالقاسمی گفت: 12میلیون هکتار جنگل در کشور وجود دارد که از این میزان 1/5میلیون هکتار در شمال، 5 میلیون و 700هزار هکتار در زاگرس و بقیه در مناطق دیگر مانند ارسباران و جنگل‌های حرا در جنوب کشور وجود دارند. به گفته وی، حدود یک میلیون هکتار از جنگل‌های غرب زاگرس به‌علت بروز آفات، بیماری‌ها و برداشت‌های بی‌رویه از بین رفته‌اند. مدیر پروژه حفاظت از زاگرس مرکزی گفت: خشک‌شدن تالاب‌ها موجب بروز پدیده ریزگردها به‌ویژه در غرب کشور شده که تأثیر بسزایی در روند رشد درختان بلوط داشته از جمله قدرت رشد و زادآوری آنها را کاهش داده است.

وی افزود: تغییر اقلیم، دخالت‌های بی‌رویه انسان و تخریب زیستگاه‌ها موجب تغییر کمربند رویش درختان بلوط در ارتفاعات زاگرس شده است. ابوالقاسمی به نقش جوامع محلی در زمینه حفاظت از درختان بلوط اشاره کرد و گفت: طرح «هر مدرسه یک نهالستان» با همکاری دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست در منطقه در حال اجراست که براساس این طرح هر‌دانش‌آموز یک نهال بلوط را به‌مدت یک‌سال در گلدان پرورش می‌دهد. وی ادامه داد: بر این اساس منابع‌طبیعی استان‌ها می‌توانند نهال‌های پرورش داده شده توسط دانش‌آموزان را خریداری کنند که با این کار هم دانش‌آموزان با نحوه رشد کند درختی مانند بلوط آشنا می‌شوند و هم اینکه درآمدی برای دانش‌آموزان خواهد بود. درختان بلوط عمری طولانی دارند که گاه به 2 هزار سال نیز می‌رسد و گونه‌های بسیاری از آن در ایران، بومی رشته کوه‌های البرز و زاگرس است.

ارزش وجودی آشوراده فراتر از ارزش های مصرفی

 آشوراده یا به زبان ترکمنی، آشیرآدا (به معنای جزیره آشور از ترکیب دو کلمه آشیر=آشور و آدا=جزیره) در حقیقت قسمت کوچکی از انتهای شبه جزیره دراز میان کاله است که پیشروی آب دریای خزر در گذشته های بسیار دور، آن را از خشکی پهناور جدا کرده و خلیج زیبای گرگان را پدید آورده است.

                       

پناهگاه حیات وحش میان‌کاله از سه بخش شکل گرفته: شبه جزیره میان‌کاله (محدوده مشخص شده با رنگ مشکی)، جزیره آشوراده (محدوده مشخص شده با رنگ قرمز) و خلیج گرگان

این جزیره که تنها جزیره ایرانی دریای خزر به شمار می‌آید، در حقیقت با حفر کانالی در سده‌های گذشته از شبه جزیره مجاور (که آن هم در سالهای نه چندان دور، آشوراده نامیده می‌شده) جدا شده تا از تمامی مناطق دور و اطراف خود بکرتر مانده و جزیره ای شکل بگیرد که در شمال به دریای خزر و در جنوب همسایه خلیج گرگان بوده و از شرق به آبراهی باریک موسوم به «تنگه چپق‌اوغلی» و از غرب به کانال طبیعی خزینی منتهی شود تا تمام و کمال این مجموعه در کنار شبه جزیره میان‌کاله و خلیج گرگان، پناهگاه حیات وحش میان‌کاله نام بگیرد.

تالاب بین‌المللی و پناهگاه حیات وحش میانکاله طبق مصوبه شماره ۱۲ مورخ ۱۳۴۸/۸/۱۲ شورای عالی سازمان شکاربانی و نظارت بر صید وقت، به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام شد تا در ادامه و به دلیل اهمیت اکولوژیک منطقه، بر اساس مصوبه ۷۸ مورخ ۱۳۵۴/۵/۲۱ شورای عالی حفاظت محیط زیست با وسعت ۶۶,۹۳۳ هکتار به عنوان پناهگاه حیات وحش میانکاله ارتقا بیابد.

 

همچنین مجموعه تالاب‌های میانکاله، خلیج گرگان و لپوی زاغمرز به دلیل تنوع کم‌نظیر اکوسیستم‌ (در برگیرنده ۹ تیپ از ۴۲ تیپ تالاب شناخته شده جهان) و دارا بودن معیارهای حائز اهمیت کنوانسیون تالاب‌های بین‌‌المللی (حائز ۶ معیار از ۸ معیار مربوط به شناسایی تالاب‌های با اهمیت بین‌المللی)، در سال ۱۳۵۴ در زمره اولین دسته از تالاب‌هایی بوده که در فهرست کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و علاوه بر آن، در زمره یکی از ۹ ذخیره‌گاه زیست‌کره در سال ۱۳۵۵ به کمیته برنامه انسان و کره مسکون یونسکو (MAB) معرفی و انتخاب گردیده است. پوشش گیاهی جزیره، بوته‌های تمشک، نوعی خار خودرو و درختان انار ترش است و حیواناتی همچون شغال، روباه، خرگوش، قرقاول، کبک و پرندگان دریایی در جزیره یافت می‌شوند. حدود 40 درصد خاویار ایران در نزدیکی این جزیره به دست می‌آید.



با توجه به موارد فوق، دشوار نیست که حدس بزنیم جزیره واقع شده در بطن آن، تا چه اندازه خاص است.جزیره‌ای که از دیرباز مورد طمع بسیاری بوده تا روزگاری توسط صفوی ها به شکارگاه تبدیل شده، روزگاری به اشغال روس ها در آمده و مناظر ناب آن، چشم انداز اشغالگران شود، 44 سال پیش ناب بودن آن کشف شده و حفاظت شده خوانده شود ولی همان روزگار نیز استحصال چهال درصد خاویار کشور از اطرافن آن کاری کند که سردخانه شیلات در حاشیه آن تاسیس شود و خلاصه به جایی برسد که یک روز نهاد متولی پاسداری از آن، به خاطر مشتی پول حاضر به واگذاری اش شود.

 

گوشه‌هایی از حیات وحش آشوراده (منبع: پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران)


بدین ترتیب، منطقه بکری که به مرور و طی سالهای متوالی ارزش بی نظیر آن بیش از پیش معلوم شده و بر ممنوعیت دست درازی بر آن تاکید می‌شد، امروزه چند گام برای واگذاری قلب آن به بخش خصوصی را طی کرده است؛ هرچند مسئولان محیط زیستی معتقدند که واگذاری رخ نداده و ورود بخش خصوصی به جزیره، ویرانی به همراه نخواهد آورد .

 

 

 نیم نگاهی به سرنوشت دو جزیره در جنوب و شمال کشور نکات جالب توجهی را یادآوری خواهد کرد؛ جزیره بوموسا در خلیج فارس و جزیره آشوراده در دریای مازندران. دو جزیره‌ای که یکی از سال 1903 تا 1971 میلادی، به مدت 68 سال در اشغال استعمار بریتانیا بوده و دیگری از سال 1836 تا 1921 میلادی، به مدت 85 سال در اشغال استعمار روسیه بوده و حالا هر یک حکایتی متفاوت یافته‌اند.
 آشوراده که روزگاری بزرگانی چون امیرکبیر برای خاتمه دادن به اشغالش توسط روسیه تزاری تمام توان خود را به کار می‌گرفتند، بعد از آنکه چند نوبت تلاش برای واگذاری اش به نهادها و اشخاص حقیقی با مخالفت های مردمی و مقاومت برخی مسئولان ناکام ماند، به دستور دولت مردان فعلی برای احداث مراکز گردشگری و تغییر کاربری انتخاب شده تا نه تنها موجبات بروز نگرانی های گسترده‌ای شود، بلکه این نگرانی بزرگ تر را زمینه ساز شود که وقتی سرنوشت «ذخیره گاه زیست کره» اینچنین می‌تواند به سلیقه افراد دستخوش تغییر شود، پس چه امیدی می‌توان به حراست و حفاظت از دیگر نقاط تحت حفاظت سازمان محیط زیست کشورمان داشت؟

به عقیده کارشناسان در گفتگو با تابناک ،این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که عاشقان میراث طبیعی و فرهنگی ایران زمین، سوء مدیریت و واگذاری های متعددی از گذشته از سازمان به اصطلاح" حفاظت" محیط زیست به یاد دارند؛ از واگذاری منطقه حفاظت شده جزیره «فارور» و جزیره «بنی فارور» به منطقه تجاری اقتصادی گرفته تا واگذاری چهل هکتار زمین‌های منطقه حفاظت شده «دنا» به شهرک صنعتی، واگذاری هفتصد هکتار از منطقه «جاجرود» به مسکن مهر، واگذاری ۲۷۰ هکتار از پارک ملی «کلاه قاضی» اصفهان به شهر بهارستان، واگذاری ۲۱۰ هکتار از پارک ملی «بمو» به توسعه پالایشگاه و مسکن مهر، واگذاری ده‌ها هکتار از منطقه حفاظت شده «سراج» برای طرح‌های نفتی هرمزگان، واگذاری پارک ملی «لار» برای هتل‌سازی و موارد متعدد دیگری که حتی نمونه هایش در جزیره آشوراده نیز به ثبت رسیده است!

متاسفانه سازمان حفاظت از محیط زیست همواره در چنین بهبوهه هایی یا همه چیز را انکار می‌کنند و یا سیاست سکوت در پیش می‌گیرند و این بار نیز چنین کرده اند؛ واگذاری جزیره آشوراده را در حالی انکار می‌کنند که منتقدان با توجه به طرح هایی که قرار است در جزیره اجرا شود، بر این باورند که با احداث پلاژ، هتل، پیست های مختلف هنری و ورزشی و تفریحی و غیره، چیزی از عرصه طبیعی تنوع زیستی با ارزش  گیاهی و جانوری آشوراده و سپس کل شبه جزیره میانکاله باقی نخواهد ماند.
 

 

آنچه واضح است، همواره افراد قدرتمند و صاحب نفوذی پشت پرده این ماجرا حضور داشته‌اند ابعاد ماجرا زمانی بیشتر آشکار می‌شود که اهمیت اکولوژیکی و محیط زیستی آشوراده را مرور کنیم تا دریابیم این جزیره در سال  1348 خورشیدی برای حفاظت موثر حیات وحش به ویژه پرندگان مهاجر آبزیِ در معرض خطر، به عنوان به پناهگاه حیات وحش معرفی شد و سپس به عنوان یکی از ذخیرگاه های زیستکره به کمیته «برنامه انسان و کره مسکون یونسکو» معرفی شد و به ثبت جهانی رسید؛ منطقه‌ای که زیستگاه انواع پرندگان بومی و مهاجر، پستانداران و حتی آبزیان (در مجاورت جزیره) است و دایره اهمیتی بسیار فراتر از مرزهای کشورمان داراست.بعد از آنکه این جزیره پس از 85 سال اشغال به میهنمان بازگشت، آنچنان مورد طمع اشغالگران داخلی ها قرار گرفت که شاهدیم در طول 11 سال اخیر، دو بار تا آستانه واگذاری کامل (اشغال مالک خصوصی) پیش رفته است. یک بار در اواخر دولت هشتم در پی ادعای شرکتی که مالکیت جزیره را از بنیاد فلان خریداری کرده، پس از چانه زنی ها موافقت سازمان حفاظت محیط‌ زیست را برای اجرای طرح گردشگری در آشوراده گرفتند که بعدها دولت نهم مانع واگذاری شد و بار دوم زمانی که دولت دهم با تغییر ریاست سازمان محیط زیست، سلیقه ها تغییر کرده و قرار بود یک شرکت لبنیاتی در آن کار گردشگری کند که آن هم خوش بختانه فرجام شومی نیافت.

عاشقان محیط زیست کشور فکر می کردند، با روی کارآمدن دولت یازدهم -که از شعارهایش حفظ محیط‌ زیست بود- پرونده واگذاری آشوراده برای همیشه مختومه اعلام شود، در حالی با نوید معاون اول رئیس جمهور و موافقت رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بار دیگر به جریان افتاده که مستنداتی چون ماده یک و ماده شش قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست تاکید دارند «وظیفه سازمان محیط زیست، حفاظت، پیشگیری و ممانعت از هر نوع آلودگی و اقدام مخربی است که منجر به از بین رفتن تعادل اکولوژیک طبیعت می‌شود.» و یا ماده ١٦ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست می‌گویند «این سازمان قائم مقام قانونی دولت در مناطق چهارگانه است و حق واگذاری مناطق را ندارد. حتی اگر این واگذاری قطعی هم نباشد، این سازمان حق واگذاری مدیریت منطقه به قصد تغییر کاربری، بدون اخذ موافقت سازمان جنگل ها را ندارد.» قانونی که حتی اجازه بوته کنی در این مناطق را نمی‌دهد، چه برسد به ساخت و ساز و راه اندازی مناطق تفریحی و گردشگری!

بر اساس  کنوانسیون تنوع زیستی مصوبه سال ١٣٧٤ مجلس شورای اسلامی، دولت ایران متعهد به حفظ تنوع زیستی و شبکه مناطق حفاظت شده کشور شده است و از این رو، موافقت با هر گونه اقدام مغایر با ضوابط حاکم بر مناطق چهارگانه، تخطی از قانون بوده و منجر به خدشه دار شدن اعتبار دولت ایران نزد مجامع بین المللی خواهد شد. دادن مجوز به برخی برای فعالیت در چنین مناطقی را موجب طرح ادعای مالکیت ایشان بر این مناطق به مرور زمان خوانده .یک میخ بر تابوت به معنای مالکیت آن می سود. طرح شکست خورده طوبی در سازمان جنگل ها را شاهد آشکاری برای اثبات این مدعا است. امید واریم سازمان حفاظت محیط زیست در اقدامی همسو با دوستداران طبیعت ایران که به واگذاری آشوراده اشکال وارد می‌دانند و خواستار لغو تفاهم نامه صورت گرفته هستند، آن را لغو کند. به عنوان یک کارشناس اقتصاد محیط زیست ارزش وجودی آشوراده را برای نسل فعلی و نسل های آینده بسیار بیشتر از ارزش مصرفی آن می دانم و پیشنهاد می دهم برای تفریح مردم نقاط دیگری که تا این حد شکننده نباشند در نظر گرفته شود. این نقاط در جای جای کشور ما کم نیستند.