همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

همه چیز از همه جا

جدیدترین اخبار روز ، دانلود آهنگ جدید ، دانلود جدیدترین فیلم ها و سریال ها ، دانلود عکس و مقاله ، دانلود نرم افزار

فینال لیگ فوتبال بیاض پنجشنبه این هفته

هیئت ورزش های روستایی و عشایری شهرستان انار اعلام کرد: مراسم اختتامیه لیگ فوتبال بیاض (جام ولایت 93) به همراه بازی نهایی این مسابقات با حضور جمعی از مسئولین شهرستان انار روز پنجشنبه  مورخ :11دی 93 ساعت 1 بعداز ظهر در محل ورزشگاه شهرک ولیعصر (عج) بیاض برگزار خواهد شد.از عموم علاقه مندان به ورزش دعوت به عمل آمده است.

یادآور می گردد لیگ فوتبال  (جام ولایت 93 بیاض)در ماههای اخیر زیر نظر هیئت ورزش های روستایی و عشایری شهرستان انار برگزار گردیده و دو تیم  شاهین و مس به مرحله نهایی راه یافته اند که بازی فینال را برگزار خواهند کرد.

نابودی داعش

شمیم ولایت (گل نرگس)

وبگاه "شمیم ولایت (گل نرگس)" نوشت:

 

 

انتهای پیام

پوستری برای پایان ماه صفر

شمیم ولایت (گل نرگس)

وبگاه "شمیم ولایت (گل نرگس)" نوشت:

 

انتهای پیام

جلوه های هدایتگری - بخش چهارم

عبد عاصی : با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه مبحث شناخت استاد راه و شناسه های یک استاد واقعی ، بسیار مناسب دیدم تا به یک مقاله دیگر هم رجوع کنیم . باشد که مطالعه این چهار بخش جلوه های هدایتگری ، راهنمای دوستان راه خدا برای رسیدن به استاد واقعی باشد .  هرچند که تا صدق نیت و خلوص عمل و مراقبه مستمر دستورالعمل ما نباشد ، به کمّلین از اساتید هم برسیم بهره چندانی نخواهیم برد .   

علی ایّ حال ؛ شناخت یک راهبر حقیقی طبق اشارات ذوات مقدسه اهل البیت علیهم السلام و اولیای الهی رضوان الله علیهم اجمعین از واجبات یک سالک الی الله است .  همینطور این مطلب حائز اهمیت است که مجرا و طریق ارشاد استاد فقط و فقط از ناحیه مقدسه حضرات معصومین علیهم السلام باشد و بس ؛ و اینکه استاد باید به نقشه راه اشراف داشته و مبانی و اصول سیروسلوکی را بداند و طی کرده باشد . وگرنه چه بسیار افرادی که گرفتار ناقصان بی خبر یا کم اطلاع از عمق و سمت و سوی راه شدند . اینگونه درماندگان یا سالها علّاف و چرخان سپری نمودند یا اینکه ضالّ و مضلّ رخ داده است .  

جناب حجت الاسلام علی محمد برنا در مقاله « نقش استاد در سلوک الی الله » به بیانی شیوا به بررسی ماهیت دستگیری و گزاره هایی که باید برای انتخاب استاد مدنظر داشت پرداخته اند . ان شاالله که برای خوانندگان وبلاگ طریق الی الله اثربخش باشد . دوستان می توانند برای مطالعه این مقاله ارزشمند به سایت نویسنده آن با آدرس : 

http://hajborna.ir/

مراجعه فرمایند . ضمناً فایده نیست که دوستان یکبار دیگر سه بخش این موضوع و بحث " توحید عین ولایت-ولایت عین توحید " را مطالعه بفرمایند.

از همین الساعه ، باید کمر همت بست تا به خدا رسید ... 

عاشق شو ورنه روزی کار جهان سرآید     

ناخوانده نقش مقصود در کارگاه هستی  

شهدا شرمنده ایم!! / یادواره ای برای شهدایی که حیّ و شاهد و ناظر نیستند؟!

این روزها جای جای شهر عطرآگین است به عطر نام و یاد شهدا؛ تلاش ستودنی در حال انجام است تحت عنوان برگزاری یادواره های شهدا که از ادارات بگیر تا محلات، مساجد، اصناف، روستاها، دانشگاه ها و... ادامه دارد.

نفس برگزاری یادوراره برای شهدا عمل پسندیده ایست و در واقع یک فرصت بی نظیر برای احیاء ارزش ها و ترویج گفتمان ناب اسلامی؛ اما گاهی با یک غفلت و ناآگاهی این فرصت به یک تهدید می تواند تبدیل گردد.

بحثم را با چند سوال آغاز می کنم: هدف یادواره گرفتن برای شهدا چیست؟ وخروجی این یادواره قرار است چه باشد؟ آیا خروجی یادواره ها استمرار آن چیزی است که شهدا عملاً با مجاهدت های خود و با ریختن خون خود به دنبال تحقق آن بوده اند؟

مقام معظم رهبری می فرمایند: «زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا، کمتر از شهادت نیست». وگیریم که برگزاری یادواره برای شهدا هم ناظر به این هدف باشد. حال سوال اینست که چگونه این هدف تحقق می یابد؟ آیا به صرف برگزاری یک مراسم و بردن نامی از شهدا و نهایتاً دست دادن حزن و اندوهی در فراق آنان این هدف تحقق می یابد؟ و سوال آخر اینکه تفاوت برگزاری یادواره برای شهدای شاهد و حیّ و ناظر با مراسمی که برای اموات برگزار می شود چه می تواند باشد؟   

اگر یادوراه برای شهداست و اعتقاد داریم که آنان حی و زنده اند پس آنان میزبان و ما مهمانیم، اما آیا تابحال دیده اید یادواره ای که خوش آمدگویی به مهمانان از طرف خانواده یک شهید صورت گرفته باشد؟ و یا اصلاً یادواره ای که مادران شهدا در صدر نشسته باشند و صندلی های ردیف جلو مختص آنان در نظر گرفته شده باشد؟

جمله ای که از زبان سخنران های این یادواره ها به وفور شنیده می شود این است که راه شهدا باید ادامه یابد. اما اینکه این راه چیست؟ مهمترین مشخصه ها و مولفه های آن چه هستند؟ پیمودن این راه دیروز با امروز چه فرقی داشت؟ واصلاَ این راه از کجا شروع شده و قرار است که به کجا ختم شود؟ اینها سوالاتی است که معمولاً بی جواب می مانند.

فقط در جواب اینکه چگونه این راه باید پیموده شود که بسلامت به مقصد رسید، به یک جمله سربسته اکتفا می شود که لابد شما هم از بس شنیده اید حفظید: پیروی از ولایت فقیه. اما اینکه این ولایت چیست؟ بایسته های این ولایتمداری چیست؟ زندگی ولایی چه شاخصه ها و الزاماتی دارد؟ و سوالاتی از این دست که معمولاً بی جواب می ماند.

آیا دیده اید تا بحال در یادواره ای که به رئوس مطالبات آقا در زمینه فرهنگ پرداخته شده باشد؟ ویا در زمینه اقتصاد، سبک زندگی و...؟

به راستی نسبت ما با ولایت فقیه چگونه تعیین می شود؟ آیا به صرف گفتن آقا، حضرت آقا و چه می دانم حضرت آیت ا... العظمی الامام خامنه ای(سه تاصلوات) ما شدیم ولایت پذیر و ولایت مدار؟

انگار که خروجی تمام این یادواره ها قرار نیست چیزی باشد جز این دو کلمه: شهدا شرمنده ایم! آقا می گویند من در عرصه ی فرهنگ احساس خطر می کنم و ما می گوییم شهدا شرمنده ایم! آقا می گویند أین عمار... وما می گوییم شهدا شرمنده ایم! دشمن دارد سنگرهایمان را یکی پس از دیگری فتح می کند و اگر تا دیروز مرزش چزابه و دهلاویه بود امروز تا داخل خانه و مدرسه مان هم آمده و ما باز می گوییم شهدا شرمنده ایم! تو همین شهر خودمان و بغل گوشمان دارند افکار دگراندیشانی چون سروش، گنجی، مجتهد شبستری، صادق زیباکلام و... ترویج می کنند و ما بلندتر می گوییم شهدا شرمنده ایم! فقر و محرومیت و بیچارگی مردم دور و برمون می بینیم،  هرروز از یک فساد و رانت جدید می شنویم، فاصله طبقاتی و فقیرتر شدن فقیران و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و رواج فرهنگ اشرافی گری در مسئولان را به عینه لمس می کنیم و باز می گوییم شهدا شرمنده ایم!

و اما شهدایی که ما برای آنان یادواره می گیریم اینگونه نبودند. در خاطرات شهید علی بینا آمده برای اینکه سیاهه ی اندوهی را از چهره ی مستمندی بزداید حتی از یخچال و فرش خانه اش هم می گذرد.  یا آن شهیدی که قبل از انقلاب تمام پولی که تابستان کار کرده بود می برد دکه ی مطبوعاتی و تمام نشریاتی که آنجا عکس های مستهجن داشته اند را جمع می کند و می آورد خانه، مادرش که ازش می پرسد پسرم تو که با این پول می خواستی برای خودت یه موتور بخری، در جوابش می گوید: موتور مرا تا یه مقصدی می رساند اما با اینکار که جلوی ابتذال یک جوان گرفته شود خدا مرا تا بهشت خواهد برد. ببینید اینها با خدا اینگونه معامله کردند.

اما آیا دیده اید تابحال به گوشه ای از خاطرات و سبک زندگی شهدایی که یادواره به نامشان برگزار شده پرداخته شود؟ جز اینست که برای شناخت شهدا و ادامه ی راهی که از آن دم می زنیم باید به همین خاطرات و وصیت نامه های آنان رجوع کنیم. امامی که مرید و مقتدای همه ی شهدا بود می گفت: پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند حالا بروید یک وصیت نامه ی شهید بردارید بخونید. وصیت نامه هایی که یک عالم درس دهنده اند و رهبری می گویند من به این توصیه ی امام عمل کرده ام. شما بروید وصیت نامه شهید سعدا... جوزاک را بخوانید، وصیت نامه ی شهید دارا خسروی اهل یکی از روستاهای دورافتاده مردهک که همین هفته گذشته یادواره اش بود بخوانید، آدم اینها که می خواند پیش خود می گوید اینها در کدام دانشگاه درس خوانده بودند.

اما ندیده ام یادواره ای که حتی یک وصیت نامه شهید از شهدای یادواره در آن قرائت گردد. چه برسد به اینکه بخواهد کار پژوهشی و معرفتی راجع به این وصیت نامه ها صورت گیرد، که اگر برگزارکنندگان یادواره حداقل به خود زحمتی می دادند و همین وصیت نامه هایی که از شهدای یادواره خودشان به جا مانده را تأملی می داشتند آنوقت می دانستند راهی که دارند می روند به هندوستان هم نمی رسد.

معارف عظیمی که در این وصیت نامه ها آمده و آن بلندای افق و آرمانی که برای جویندگان طریقت در آنها ترسیم می گردد کجا و محدود کردن تمام این وصیت نامه ها به دو جمله "خواهرم حجاب" و "اطاعت از فرمان امام داشته باشید"... که البته اینها هست ولی آیا تمام پیام شهدا فقط این بود؟

متأسفانه رویکرد غالب در یادواره های شهدای ما مرثیه سرایی و عزا و ماتم گرفتن برای آدم هایی است که انگار از دست رفته اند و دیگر حیّ و شاهد و ناظر نیستند! این را می توان از فضاسازی محوطه یادواره تا اشعار و دکلمه ای که گاهاً قرائت می شود، تا صوتی که پخش می شود، نمایشی که اجرا می شود، و مدیحه سرایی و خاطره گویی که صورت می گیرد به وضوح مشاهده کرد که نگاه غالب در همه ی آنها یک چیز است: شهدا آدم های خوبی بودند، رسالت شان را انجام دادند، رفتند و دیگر...!

با این نگاه آنچه که عملاً خروجی یادواره می شود فقط دست دادن یک حس نوستالژیک گذرا و موقت به مخاطب در پایان مراسم است و نه ایجاد یک حماسه و شور مضاعف در او برای ادامه راهی که هنوز تمام نشده است... و این شاید دلیل عمده اش موضوعیت داشتن برگزاری یادواره برای برگزارکننده گان آن است که اگر برای آنان این موضوع طریقیت داشت مسلماً خروجی یادواره چیز دیگری می بود.